حق شناس : یارانه به محرومان نمیرسد
مساله فقر در کشور از جمله دغدغههای مهم اقتصادی کشور در دهههای گذشته بوده است، اما بررسیها حاکی از این مطلب است که فقدان یک برنامه منسجم و سازوکار مناسب باعث شده که باوجود هزینه بر بودن برنامههای فقرزدایی، این برنامهها از کارایی لازم برخوردار نباشند.
به تازگی نیز وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اذعان به این مطلب که باوجود هزینه کردن 200هزارمیلیارد تومان در بخش رفاه، هنوز هم فقر کاهش پیدا نکرده، دلیل آن را نبود نظریه در کشور در مورد فقر میداند. در مقابل کارشناسان بر این باورند که هزینههایی که در موضوعاتی مثل یارانهها یا بخش درمان انجام میشود به صورت یکسان و مساوی به همه خانوارها نمیرسد. اگر 200هزارمیلیارد تومان به شکل یکسان به همه خانوارها میرسید، طبیعتا میزان فقر کاهش مییافت.
به گزارش بازتاب به نقل از آرمان ، هادی حق شناس، کارشناس اقتصادی با بیان اینکه بهترین راهکار برای کنترل فقر در جامعه، توانمندسازی دهکهای پایین است، میگوید: «به نظر میرسد اگر 200هزارمیلیارد تومان بهطور مستقیم به خانوارها پرداخت میشد وضعیت فقر بهبود پیدا میکرد.»
به گفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بیش از 200هزارمیلیارد تومان در بخش رفاه هزینه شده است، اما فقر کم نشده و در این رابطه نیازمند تدوین نظریه هستیم. تحلیل شما در مورد این اظهار نظر چیست؟ برای کنترل فقر در کشور چگونه باید عمل کرد؟
طبیعتا فقر شاخص دارد؛ مهمترین شاخصهایی که در فقر مورد ارزیابی قرار میگیرد، مساله تامین مسکن مناسب، تامین مواد خوراکی یا غذایی مناسب یا همان بحث حداقل کالری و سایر نیازهایی مثل آموزش، بهداشت و اقلامی از این دست است. بر اساس برآوردهای مختلف کارشناسان اقتصادی و برخی از مراکز پژوهشی، امروز برای تامین حداقل نیازها باید دستمزدهای دریافتی حدود 5/2 تا سهمیلیون تومان باشد، ولی وقتی حداقل دریافتی دستمزدها نصف عدد مذکور است یا حداقل دریافتی مستمری بازنشستگان کشور نصف عدد مذکور است، طبیعتا هزینه کرد 200هزارمیلیارد تومان در بخشهای مختلف تحت عنوان رفاه نمیتواند پاسخگوی آن حداقلها باشد. احتمالا نظر وزیر رفاه باید در ارتباط با منابع هزینه شده در بخش بهداشت، درمان، یارانهها و بخشهایی از این قبیل باشد. نکتهای که در این بین وجود دارد این است که هزینههایی که در موضوعاتی مثل یارانهها یا بخش درمان انجام میشود به صورت یکسان و مساوی به همه خانوارها نمیرسد. اگر 200هزارمیلیارد تومان به شکل یکسان به همه خانوارها میرسید، طبیعتا فقر کاهش مییافت. آنچه در اقتصاد ایران در قالب یارانههای مختلف وجود دارد مستقیما نصیب جامعه هدف نمیشود. شاید بتوان این جمله را با جرات گفت که امروز خانوارهای پردرآمد بیشتر از یارانه استفاده میکنند تا خانوارهای کم درآمد.
در این رابطه، لازم است سیاستهای کشور به کدام سمت و سو پیش بروند؟ راهکارهای پیشنهادی شما چیست؟
به نظر میرسد بهترین راهکارها توانمندسازی دهکهای پایین جامعه باشد. یارانههایی که امروز به همه مردم و خانوارها پرداخت میشود هم در قانون هدفمند کردن یارانهها به آن اشاره شده بود و هم دهکهای پایین درآمدی میتوانستند هدف هدفمندکردن یارانهها باشند. این چهل و چندهزارمیلیارد تومانی که امروز به عنوان هدفمند کردن یارانهها پرداخت میشود، یقینا برای دهکهای پردرآمد عدد و رقم قابل توجهی نیست، اما اگر همه اینها برای سه یا چهار دهک پایین درآمدی پرداخت میشد حتما بهبود قابل توجهی در وضعیت فقر جامعه اتفاق میافتاد. بنابراین یکی از شاخصهای تعیین بهبود وضعیت درآمدی خانوارها، ضریب جینی است. وقتی ضریب جینی نزدیک عدد چهار دهم است، بیانگر این مطلب است که وضعیت فقر در دهکهای کم درآمد، بحرانی است و دولت باید 200هزارمیلیارد تومانی که به نقل از وزیر رفاه هزینه میشود به صورت هدفمند در راستای دهکهای پایین درآمدی هزینه کند. مهمترین نیاز دهکهای پایین درآمدی، تامین آموزش و درمان است. اگر این دو موضوع در دهکهای پایین خانوارها تامین شود نتیجه آن، توانمندی دهکهای مذکور است که در میانمدت میتوانند به راحتی از خط فقر خارج شوند.
تبعات ریشه دار شدن فقر و گسترش آن در جامعه چیست؟
یقینا تبعات گسترش فقر در جامعه، بروز آسیبهای اجتماعی است. از جمله این آسیبهای اجتماعی افزایش نرخ طلاق، بزهکاری و سایر معضلات اجتماعی است. مهمتر از این موارد، این نکته کلیدی است که در نتیجه گسترش فقر، بخشی از منابع انسانی کشور به هدر خواهد رفت. مهمترین سرمایه یک جامعه، منابع انسانی آن جامعه است. اگر منابع انسانی یک جامعه مورد آموزش و مهارت و همچنین درمان و سلامت قرار نگیرد آن منابع انسانی نمیتوانندمنشأ سرمایه اقتصادی باشند و به یک معنا اگر سرمایههای یک کشور مورد توجه قرار نگیرند به هدر خواهند رفت. با این توضیح که سرمایههای مادی قابل جبران است، اما اگر سرمایه انسانی در قالب فقر به هدر نرود قابل جبران نیست و عوارض و تبعات خود را بر جامعه باقی میگذارد. در یک نگاه کلی، فقر یک جامعه و ارکان آن را از هم متلاشی میسازد. وقتی افراد مولد در یک جامعه در شرایطی قرار گیرند که نتوانند برای آینده خود برنامه و هدفی برگزینند و کودکان و جوانان به دلیل فقر از امکانات لازم برای زندگی، تحصیل و سلامت برخوردار نباشند، تبعات سوئی را برای آن جامعه به همراه خواهد داشت که نیازمند عزم جدی از سوی مسئولان مربوطه است.