حضور زنان در ورزشگاهها؛ عدم امکان یا بی تدبیری؟
بحث حضور زنان در ورزشگاهها سالهای اخیر به مراتب عنوان شده اما راه حلی برای آن در نظر گرفته نشده است. همچنین بعضاً حضور زنان از کشورهایی دیگر با ظاهری نامناسب در ورزشگاهها که بیشتر به دلیل مقررات بین المللی است نمکی شده بر زخم آن زنانی که با پوششی به مراتب مناسبتر پشت درهای ورزشگاهها ماندهاند؛ اما این مساله کار را به جایی رسانده که دستاویزی شود برای جریانهای سیاسی خاص و حمله رسانههای معاند نظام و با رنگ و لعابی جنسیتی و فمینیستی و حقوق بشری به آن پرداخته و در رسانههای جهان برجسته سازی شود.
فارغ از اینکه محیط ورزشگاهها به لحاظ فرهنگی آنچنان مناسب حضور زنان نیست، بیشترین علتی که در این زمینه مورد بحث مراجع است، بحث اختلاط زنان و مردان در محیط نامناسب ورزشگاههاست که آن را میتوان به نوعی بی تدبیری مسوولان در این زمینه دانست.
به عنوان مثال در ورزشگاهی چون ورزشگاه آزادی که پارکینگ، ورودی و جایگاههای تفکیک شده بسیاری دارد و در بیشتر بازیها که بسیاری از صندلیهای ورزشگاه خالی میماند میتوان با کمترین هزینه پارکینگ و ورودی و جایگاه خاص با فاصله مناسب از مردان، را به زنان اختصاص داد تا به راحتی و بدون اختلاط وارد ورزشگاه شوند.
اما عدم تحقق این نکته در سالیان گذشته بی تدبیری مسوولان امر را میرساند همچنان که با گذشت حدود چهل سال از انقلاب اسلامی حتی نمازخانههای مناسبی برای این ورزشگاه درنظر گرفته نشده است. همچنین وضعیت بهداشتی مناسبی نیز وجود ندارد و امکانات دیگر آن نیز تعریفی نیست. به عنوان مثال در ورزشگاه آزادی با هزاران جای پارک اتومبیل هنوز تفکیک و شماره گذاری مناسبی برای پارکینگها در نظر گرفته نشده و افراد هنگام خروج، سرگردانند که چگونه اتومبیل خود را بیابند!
نکته دیگر در وضعیت فرهنگی ورزشگاهها، الفاظ و فحاشیهای آزاردهنده و نامناسب است که گاهی فضای ورزشگاه را در بر میگیرد که یکی از علل اصلی آن سوای فرهنگ نامناسب برخی تماشاگرنماها، عدم استقرار لیدرهای تشویق کننده برای هر قسمت از ورزشگاه است که تماشاچیان را به سمت شعارهایی خاص سوق دهند، نه شعاری که تماشاگرنماها دلشان بخواهد. همچنین باید برخورد قانونی مناسب با برخی تماشاگرنماها که لیدری این فحاشیها را برعهده دارند صورت گیرد.
در آخر اگرچه فضای فرهنگی ورزشگاهها درحال حاضر شأنیت مناسب حضور زنان مؤمنه را ندارد اما باید توجه داشت که این شأنیت تزریقی نیست یعنی نمیتوان به کسی که شأنیت متصور ما را برای خود قائل نیست اجبار به حفظ شأنیت کرد و فرد باید این حس را در درون خود داشته باشد؛ همچنانکه بسیاری دیگر از این شأنیت های تزریقی و اجباری در جامعه تا کنون توفیق چندانی نداشته است؛ کما اینکه این شأنیت را به عنوان مثال در کنسرتها و بعضاً خیابانها نیز نتوانستهایم به وجود آوریم اما حضور زنان در آنها جریان دارد.
اما باید یک سؤال مهم هم از زنانی که قصد ورود به ورزشگاهها را دارند تا در کنار مردان بازیهای تیم ملی مردان کشور را تماشا کنند پرسید اگر واقعاً مشتاق ورزش هستند چرا صندلیهای ورزشگاهها با بازی زنان را خالی میگذارند؟ و اگر آن صندلیها را پر کنند بیشتر در اعتلای ورزش و جایگاه ورزشی زنان و ورزش کشور عمل نکردهاند؟