حسن بیادی :احمدینژاد از روز اول اصولگرا نبود/ احمدی نژاد حرف هایی می زند که قبلا اصلاح طلبان می گفتند

«احمدینژاد از روز اول اصولگرا نبود» این جمله شاه بیت غزلهای امروز یاران دیروز احمدینژاد است. جریانی که حاضر به پذیرش اشتباه و عذرخواهی از مردم ایران بابت ۸ سال حمایت از احمدینژاد نیست.
«حسن بیادی» فعال سیاسی اصولگرا نیز از این قاعده مستثنی نیست. او میگوید احمدینژاد اصولگرا نبود بلکه به دلیل فقدان یک حزب فراگیر در این جریان، اصولگرایی مجبور به حمایت از احمدینژاد شده است.
به گزارش اعتماد او معتقد است ساختار سیاسی ایران بیمار است و تا زمانی که حزب فراگیر در کشور ایجاد نشود شاهد ظهور پدیدههایی از جنس احمدینژاد خواهیم بود.
دلیل سکوت جریان اصولگرایی در برابر اقدامات اخیر احمدینژاد چیست؟
احمدینژاد از ابتدا اصولگرا نبود. اغلب کسانی که با احمدینژاد همراه شدند نوعا در پیروزی ایشان در انتخابات سال ۱۳۸۴ نقشی نداشتند و بعضا در ستاد دیگران مشغول فعالیت بودند و پس از پیروزی به ایشان پیوستند. به نوعی مگسان دور شیرینی بودند. یعنی از ابتدا با احمدینژاد موافق نبودند اما در زمان تقسیم پستهای مدیریتی مزورانه گوی سبقت را از بقیه ربودند. یکی از دلایل جدایی بنده و بعضی از دوستان نزدیک به ایشان مانند دکتر نادرشریعتمداری همین دوگانگی این افراد به تعبیری نفوذی باندهای متصل به قدرت و ثروت بود. حالا هم همین افراد «همیشه دوگانه» با تبری جستن موذیانه قصد دارند آن دوران نامربوط و کارکرد ضعیف زمان مسوولیت خود را پاک کنند.
یعنی شما معتقد هستید احمدینژاد اصولگرا نبود؟
خیر؛ ایشان از باند موصوف به اصولگرا نبود و پیروزی ایشان با همکاری قاطبه مردم و با گرایش اصولگرایی صورت پذیرفت.
چرا جریان اصولگرایی ۸ سال از ایشان حمایت کرد؟
به نظر من سیستم سیاسی ایران از لحاظ ساختاری مشکل دارد که منجر به بروز این اتفاقات و جریانات میشود. سپهر سیاسی ایران احزاب فراگیر و موثر ندارد. نبود احزاب فراگیر سبب شکلگیری باندهای متصل به قدرت میشود و این اتفاق نامیمون محدود به اصولگرایی نیست بلکه در جبهههای دیگر از جمله اصلاحات هم رخ میدهد. اگر نگاهی تاریخی داشته باشیم متوجه میشویم که پس از پایان دوران آقای خاتمی نیز بسیاری از افرادی که خود را اصلاحطلب میخواندند دست از حمایت از آقای خاتمی کشیدند. این نشان میدهد باندهای متصل به قدرت و ثروت هستند که منجر به ظهور این جریانات میشوند.
نظر شما درباره اقدامات اخیر رییس دولتهای نهم و دهم چیست؟
اتفاقاتی که اخیرا از سوی احمدینژاد افتاده است بیشتر جنبه تسویه حساب شخصی دارد. احمدینژاد قصد دارد با مطرح کردن موضوعاتی که در جریان آن هستیم حساب خود با قوه قضاییه را تسویه و برای مردم و دیگرجریانات سیاسی روشنگری داشته باشد و هدف دیگری ندارد اگرچه ضرر اصلی این اتفاقات تاکنون فقط متوجه مردم بوده است.
آیا جریان اصولگرایی از احمدینژاد عبور کرده است؟
همانطور که گفتم ایشان از اول با این باند اصولگرا نبود. احمدینژاد قصد دارد خود تبدیل به یک جریان سیاسی در کشور شود. اگر به ۱۴ سال گذشته باز گردیم او امروز مسائلی را مطرح میکند که روزی اصلاحطلبان این حرفها را میزدند اگرچه در آنزمان با آنان برخورد جدی و بعضا رفتار غیرمنطقی صورت پذیرفت. حال بار دیگر تاریخ تکرار شده است و دولتی که مدت خدمت آن به پایان رسیده، موضوعاتی علیه دو قوه دیگر مطرح میکند.
دلیل اصلی این اتفاق چیست؟
اقدامات اخیر رییسجمهور سابق نشان میدهد در زمان و دولتهای مختلف این اتفاق افتاده است. یکی از مقصرهای اصلی این موضوعات بغرنج نمایندگان مجلس شورای اسلامی هستند که به وظایف اصلی خود عمل نمیکنند و به نوعی باید بگویم مجلس ما از مدار اصلی خود خارج شده است.
منظورتان از اینکه میگویید مجلس از مدار خارج شده است، چیست؟
یعنی مجلس در رابطه با مسوولیتهایی که دارد ضعیف عمل میکند. یکی از مهمترین وظایف مجلس نظارت بر عملکر دولتها و تطبیق آن با برنامههاست. این نظارت اکنون صوری شده و دولتها هرکاری را که میخواهند بدون نظر مجلس انجام میدهند. همین موضوع سبب بروز اتفاقات اخیر شده است اگرچه وجود مدیریتهای جزیرهای حاکم در همه سازمانها و نهادهای اجرایی کشور بیتاثیر نیست.