حراج نیمکت به بهانه اسپانسر
اتفاق عجیب و تلخی که در فوتبال ایران مرسوم شده، رد و بدل شدن پول برای نشستن مربیان روی نیمکت تیمهای لیگ دسته اول و لیگ دسته دوم است.
شرایط بد اقتصادی کشور مدتهای زیادی است در فوتبال هم نمود پیدا کرده و بسیاری از تیمهای فوتبال از لیگ برتر گرفته تا لیگهای پایینتر، از تیمهای بزرگسالان گرفته تا تیمهای پایه را درگیر کرده است.
مشکلات مالی موجود در فوتبال باعث شد تا برخی از مدیران به ویژه در بخشهای خصوصی و نیمه خصوصی از یک راهکار عجیب برای درآمدزایی استفاده کرده و بخشی از درآمدزایی تیم شان را بر عهده مربیان بگذارند. این دسته از مدیران نیمکت تیم شان را نه بر اساس شایستگی کاندیداهای مربیگری و نه بر اساس برنامه ریزی، بلکه بر اساس توان درآمدزایی مربیان به آنها واگذار میکنند.
به گزارش مهر،این مدیران بعضاً به صورت رسمی و علنی و بعضاً به صورت غیر رسمی اعلام میکنند مهمترین ملاک شان برای انتخاب آورده مالی سرمربی است. این مدیران رسماً نیمکتهای خود را مانند یک کالا به حراج میگذارند و فردی که بیشترین آورده مالی را برای مدیر داشته باشد، بیشترین شانس را برای بر تن کردن جامه سرمربیگری نیز دارد.
در همین فصل در لیگ دسته اول کم نیستند تیمهایی که نیمکت شان را به حراج گذاشته و مربیان منتخب شان را اینگونه معرفی کردهاند. یکی از تیمهای دسته اولی که سالهای زیادی از عمر آن نمیگذرد و از تیمهای کم سابقه فوتبال ایران محسوب میشود، از ابتدای فصل گذشته تاکنون ۵ بار دست به تغییر سرمربی زده و هر بار از مربیانش آوردههای مالی طلب کرده و از این طریق یک منبع درآمد برای مالک آن ایجاد شده است.
تیمی دیگر در لیگ دسته اول هست که به صورت رسمی به جای اینکه از کاندیداهای مربیگری برنامه بگیرد، پیشنهاد مبلغ در پاکت دربسته میگیرد تا انتخاب مربیاش بی شباهت به مزایده نباشد.
یکی از تیمهای شهرستانی در لیگ دسته دو که مدیریت آن بر عهده شاغلان در صنف مصالح و آهن آلات ساختمانی است، از مربی استفاده میکند که تنها چیزی که در رزومهاش ندارد فوتبال است، اما به جای آن آورده مالی خوبی برای مدیر این مجموعه دارد و این در حالی است که در همان تیم مردانی که مدرسان رسمی کلاسهای مربیگری هستند دستیار می باشند.
در تیمی دیگر از لیگ دسته دوم فردی به عنوان مربی دروازهبانان کار میکند که بیشترین آشناییاش با فوتبال قبل از عقد قرارداد با این تیم، راننده در اختیار بودن همان باشگاه و سرویس ثابت بازیکنان و مربیان آن تیم بوده است. گفته میشود این مربی دروازهبانی هم درآمدزایی خاصی برای مدیران آن باشگاه داشته است.
و اما این مورد باعث شده تا برخی از مربیان و به خصوص مربیان جوان و تازه کار، به راهکاری تازه برای نشستن روی نیمکت تیمهای لیگ یکی و لیگ دویی به عنوان سرمربی دست پیدا کنند.
این دسته از مربیان که بعضاً در تیمهای بزرگی بازی کرده و در بُعد فوتبال اسم و رسم خوبی هم دارند، به مدیران طمع کار که به دنبال این چنین مربیانی هستند اعلام میکنند اسپانسر دارند و در صورتی که سرمربی تیم مزبور شوند اسپانسر آنها در آن تیم سرمایه گذاری میکند.
این مربیان که خودشان بهتر از همه میدانند اسپانسری در کار نیست و از مطرح کردن اسپانسر تنها به عنوان یک ابزار برای فریب مدیران و مالکان باشگاهها استفاده میکنند، روی نیمکت این تیم نشسته و با چند هفته تا چند ماه «سرِ کار گذاشتن» مالک یا مدیر، بدون آنکه اسپانسری بیاورند به کارشان ادامه میدهند.
این افراد خود بهتر از همه میدانند عمر مربیگری شان در این تیمها بسیار کوتاه است و با این فلسفه که همین چند هفته باعث میشود «برچسب سرمربیگری» روی پیشانی آنها خورده و برای شان رزومه میشود، دست به این فریب کاریها میزنند.
بعضاً هم دیده شده این قبیل مربیان به جای آنکه با خود اسپانسر بیاورند چند بازیکن متمول را به نفرات شان اضافه کرده و مبلغ مورد نظر مدیران را از این محل تامین میکنند.
یکی از مربیان جوان که از اسم و رسم بسیار خوبی در زمان بازیگری اش برخوردار بود و بعد از سالهای زیادی حضور در لیگ برتر به تازگی به جرگه مربیان پیوسته، با همین ترفند هر چند هفته روی نیمکت یک تیم لیگ یکی به عنوان سرمربی مینشیند. این مربی به مدیران باشگاهش وعده اسپانسر میدهد تا مربی تیم شان شود و تاکنون حتی یک هزار تومانی هم از اسپانسرهای خیالی اش برای باشگاهها درآمدزایی نکرده است.
این مربی جوان فصل را با یک تیم شهرستانی با همین وعده و وعید آغاز کرد و وقتی برای مدیر باشگاه مسجل شد وعدههای این مربی توخالی است، او را از کار برکنار کرد. همین مربی بعد از چند هفته بیکاری، عین همین وعده را به تیم دیگری داده و این بار توانسته مدیران تیم جدیدی را مجاب کند که اسپانسری در آستین دارد که در صورت مربیگری در این تیم لیگ یکی، هزینههای آن را پرداخت میکند.
یک مربی جوان دیگر که تا چندی پیش هدایت تیمهای پایه را بر عهده داشت، با وعده همراه داشتن اسپانسر روی نیمکت یک تیم شهرستانی نشست و بعد از چند هفته مشخص شد این مربی جوان هیچ اسپانسری ندارد و برای همین مدیران این تیم خصوصی او را اخراج کردند.
این پدیده نیز مدتهاست در کنار پدیدههای نامیمون شرط بندی، زد و بند و خرید و فروش امتیازات بازی در اواخر فصل به فوتبال ایران اضافه شده تا چرخه معیوب لیگ های داخلی را معیوب تر کند. این اتفاقات در رشد منفی فوتبال ایران بی تاثیر نیست و اگر سالهاست در عرصه فوتبال باشگاهی دچار پَسرفت کیفیت هستیم، از تاثیر این عوامل نمی توان به راحتی عبور کرد.