جنگ جهانی سوم میتواند از این 5 مکان شروع شود
درگیری در منطقه خاورمیانه هر لحظه میتواند جدی شود. آشفتگی سیاسی در ایران یعنی هدفی که برخی به دنبال آن هستند، میتواند منطقه را بی ثباتتر از آنچه هست، بکند.
وب سایت نشریه “نشنال اینترست” آمریکا در مطلبی گزینه های احتمالی آغاز جنگ سوم جهانی را بررسی کرده است.
به گزارش عصرایران ،در این مطلب که به قلم”رابرت فارلی” یکی از اعضای موسسه “ترنزیشنال” و استاد مهمان دانشکده جنگ ارتش آمریکا نگاشته شده است، جنگ جهانی سوم با 5 سناریوی احتمالی از 5 نقطه جهان مورد بررسی قرار گرفته است.
این استاد آمریکایی نوشته است:
ایالات متحده آمریکا و شوروی در زمان جنگ سرد چندین نوبت تا آستانه درگیری نظامی پیش رفتند، اما این اتفاق رخ نداد تا جهان از سال 1945 به این سو شاهد جنگی بین قدرتهای بزرگ نباشد. در سالهای ابتدایی پس از فروپاشی دیوار برلین، جنگ بین قدرتهای بزرگ تقریبا بعید به نظر میرسید، اما در عصر حاضر با افزایش قدرت چین و به چالش کشیدن ساختار نظام بینالملل از سوی روسیه خطر یک درگیری بزرگ بین قدرتهای جهانی دیگر امری بعید نیست.
آنچه که من در سال 2017 و 2018 گفتم اکنون در حال تبدیل شدن به اعتقاد قالب در اندیشکده “ترانزیشن” است، حالا سوال اساسی این است که خطرناکترین نقاط جهان که ممکن است جنگ جهانی سوم از آن مکان آغاز شود، کجاست؟
اولی، دریای چین جنوبی:
درگیری رو به افزایش تجاری بین واشنگتن و پکن روز به روز در حال پیچیدهتر شدن است. اکنون، وضع تعرفهها و تحریمهای مختلف تجاری از سوی دو کشور به اضافه لفاظیهایی که علیه هم به کار میبرند، تنشها را افزایش داده است. آمریکا و کانادا اخیراً با دستگیری مدیر اجرایی شرکت چینی هوآوی بر تنشها دامن زده و چین را هم به واکنش واداشتهاند. پکن در واکنش به بازداشت مدیر هوآوی علیه شهروندان کانادایی و شرکتهای آمریکایی محدودیتهایی اعمال کرد.
بعد از این تنشها و تشدید جنگ تجاری آمریکا و چین تنش بین این دو کشور در دریای چین جنوبی هنوز رنگ و بوی خطرناکی به خود نگرفته است. با این حال، هر چه روابط بین دو کشور رو به تنش بیشتر برود، این احتمال هم وجود دارد که تنش تنها محدود به جنگ تجاری نباشد. در واقع ، اگر چین و آمریکا به این نتیجه برسند که روابط تجاری آنها که پایه و اساس رشد اقتصاد جهانی را در دو دهه گذشته فراهم کرده در معرض خطر است و درگیری بیشتر به نظر اجتناب ناپذیر میرسد، احتمال دارد تصمیم بگیرند که از لاک احتیاط فعلی در دریای چین جنوبی بیرون بیایند.
اوکراین:
جهان احتمالا اوکراین را بر سر حادثه دریای آزوف(کریمه) که منجر به غرق شدن دو کشتی جنگی کییف شد به یاد میآورد. دلیل این حادثه هر چه که بود بالاخره هر دو دولت روسیه و اوکراین در آن سهم داشتند. این تنش که برای چندین سال ادامه یافت، در حال حاضر اندکی فروکش کرده با این وجود اعلام قوانین نظامی سفت و سخت در اوکراین حکایت از آن دارد که امکان شعلهور شدنش همچنان به قوت خود باقی است.
در حال حاضر به نظر میرسد که با توجه به در پیش بودن انتخابات اوکراین، مسکو علاقهای به دخالت در امور این کشور ندارد چرا که اساسا دولت فعلی که در کیف بر سر کار است فاقد قدرت لازم برای تغییر شرایط موجود است. انتخابات آینده اوکراین هم احتمالاً تغییرات اساسی ایجاد نخواهد کرد، اما به هر حال میتواند تا حدی تکلیف را روشن سازد. با توجه به ادامه تنشها بین روسیه و آمریکا، حتی یک تغییر کوچک میتواند تعادلی را که برای چندین سال گذشته بین دو ابرقدرت برقرار بوده، تهدید کند و به طور کلی اروپا شرقی را به بحران بکشاند.
خلیج فارس:
بحران مداوم سیاسی و نظامی در خاورمیانه دیگر به یک اتفاق خسته کننده تکراری تبدیل شده است. در حال حاضر فشارهای اقتصادی بر ایران همچنان رو به افزایش است و حتی واشنگتن اخیرا اقدامات تهاجمیتری را هم برای محدود کردن تجارت ایران با دنیا در دستور کار قرار داده است. در سوی دیگر جنگ عربستان سعودی علیه یمن هم هیچ نشانی از فروکش کردن ندارد و در سوریه نیز علیرغم اینکه آتش بحران کمکم در حال خاموش شدن است، اما آمریکا و روسیه همچنان از مواضع خود کوتاه نیامده و متعهد به حمایت از متحدان خود هستند.
درگیری در منطقه خاورمیانه هر لحظه میتواند جدی شود. آشفتگی سیاسی در ایران یعنی هدفی که برخی به دنبال آن هستند، میتواند منطقه را بی ثباتتر از آنچه هست کرده یا حتی ایران را به سمت رفتارهای پرخاشگرانه بیشتر سوق دهد و جمهوری اسلامی را به هدف وسوسه انگیز دشمناناش برای براندازی آن تبدیل کند. در سمت دیگر منطقه هم تنش میان کردها، ترک ها، سوری ها و عراقیها خود ظرفیتی بالقوه برای درگیری دارد. نباید فراموش کنیم که شرایط در عربستان سعودی هم چندان بهتر از نقاط دیگر نیست و هر از گاهی صداهای مخالف در این کشور علیه نظام حاکم به گوش میرسد. با توجه به اهمیت استراتژیک خاورمیانه، هرگونه بیثباتی بیشتر در کشورهای این منطقه می تواند زمینه ساز درگیری نظامی بین آمریکا، روسیه یا حتی چین شود.
شبه جزیره کره:
این درست است که تنشها در شبه جزیره کره در سال گذشته کاهش یافته، آن هم بدین خاطر که کیم جونگ اون نسبت به آزمایشهای موشکی هستهای و بالستیک تمایل کمتری نشان داده و دونالد ترامپ نیز از در دوستی با پیونگ یانگ وارد شده است. در حال حاضر باید اذعان کرد که چشمانداز صلح پایدار در شبه جزیره کره نسبت به اواسط دهه 1990 به مراتب امیدوارکنندهتر است.
با این حال مشکلات بین دو طرف همچنان به قوت خود باقی است. رئیسجمهور آمریکا اعتبار خودش را در مورد توافق با کره شمالی وسط گذاشته، اما کره شمالی همچنان تمایلی جدی به توفق تولید سلاحهای هستهای و موشکهای بالستیک نشان نداده است. اکنون حتی مشاوران ترامپ از این تضاد رفتار پیونگیانگ آگاه و ناراضی هستند. اگر ترامپ یا کیم هرکدام از راهی که در آن هستند برگردند یا اگر برخی از اعضای دولت آمریکا سعی کنند در مسیر توافق بین دو کشور مانعتراشی نمایند روابط دو کشور میتواند خیلی سریع متشنج شود. نباید فراموش کرد که چین و ژاپن هم با وجود داشتن اهدافی متفاوت میان این تنش موجود بین کره جنوبی و همسایه هستهای شمالیاش نقش آفرینی میکنند. در حال حاضر اگرچه شرایط در شبه جزیره کره مطلوب به نظر میرسد، اما این آتش زیر خاکستر هر لحظه ممکن است دوباره شعلهور گردد.
غیر قابل پیش بینی؟
همانگونه که یکی از سرهنگهای کالج جنگ ارتش آمریكا به درستی بیان کرده، آمریکا از زمان جنگ كره به این سو در مورد احتمال جنگهای پیش رو همواره دچار اشتباه محاسباتی بوده و حالا چرا باید انتظار داشته باشیم که جنگ جهانی سوم متفاوت از این قاعده باشد؟ قدرتهای بزرگ تمایل دارند تا از منابع دیپلماتیک، نظامی و سیاسی در صفحه شطرنج روابط خود استفاده کنند. با این حال گاهی درگیریهای به ظاهر کم اهمیتی وجود دارند که میتوانند قبل از آنکه کسی پیشبینی کند به درگیریهایی اساسی تبدیل شوند. آتش درگیریها از هرجا که شروع شود حتی در بالتیک، جمهوری آذربایجان کشمیر یا حتی ونزوئلا باز روسیه، آمریکا و چین در بطن موضوع خواهند بود. به طور کلی اگر جنگ جهانی سوم آغاز شود، ممکن است برای همه غیر قابل پیش بینی باشد.
سخن نهایی:
آیا جهان امروز خطرناک تر از سال گذشته است؟ اگرچه تنش در روابط چین و آمریکا برای آینده جهان ناخوشایند است، اما لزوما هم شاید شرایط بدتر از گذشته نباشد. نقطه آغاز درگیری ها شاید با گذشت زمان تغییر کند، اما مبانی اساسی درگیری که ناشی از فروپاشی هژمونی نظامی آمریکا و تغییر نظم جهانی بینالمللی است غیر قابل انکار مینمایاند. به نظر میرسد حتی این شرایط در آینده نزدیک خطرناکتر از گذشته هم بشود.