جلیقه زردها از اقتصاد چه میخواهند؟
از حدود 5 هفته پیش، فضای سیاسی فرانسه تحت تأثیر اعتراضات گروه موسوم به جلیقه زردها قرار گرفته است.
جرقه این ناآرامیها به دنبال طرح جدید دولت فرانسه برای افزایش مالیات بر سوخت زده شد؛ جاییکه امانوئل مکرون و کابینه او به منظور پیاده کردن طرحهای مربوط به تغییرات آب و هوایی و استفاده از انرژیهای پاک در حمل و نقل مجبور شد هزینه بنزین و گازوئیل را بالا ببرد.
اجرای سیاستهای مربوط به تغییرات آب و هوایی که زمینهساز افزایش مالیات بر سوخت بود، برای دولت فرانسه به دلایلی اهمیت زیادی دارد. مسأله اول این است که فرانسه به عنوان میزبان معاهده آب و هوایی پاریس از کشورهای پیشقراول در این زمینه است که ضمن اجرای سریع تعهدات خود باید ترغیب کننده کشورهای دیگر برای کنار گذاشتن سوختهای فسیلی باشد. مسأله بعدی به سیاستهای امانوئل مکرون و اختلافات وی با ترامپ در مسائل مختلف بویژه معاهده پاریس مربوط است. روزنامه نیویورکر در این زمینه مینویسد؛ مکرون در زمینه نگرانیهای آب و هوایی خود را مخالف ترامپ میداند و با خروج این کشور از معاهده پاریس شدیداً مخالف بود. در مقابل ترامپ از حامیان جلیقه زردها است چرا که تصور میکند معترضان فرانسوی نیز مخالف انرژیهای سبز و توافق پاریس هستند و از این جهت حامی او هستند.
جلیقه زردها چهکسانی هستند و چه میخواهند؟
تصور اینکه جلیقه زردها فقط در مخالفت با افزایش چند سنتی بنزین در این سطح گسترده به خیابانها آمده باشند کمی سادهانگارانه است، چه اینکه بعد از هفته دوم اعتراضات دولت فرانسه این طرح را به حالت تعلیق درآورد و سپس بهطور کامل کنار گذاشت اما معترضان بازهم به خیابانها آمده و تب اعراضات فروکش نکرد. سایت خبری روزنامه لوفیگارو خبر داده که دولت افزایش قیمت گاز را تا ژوئن سال آینده میلادی به تعویق انداخته و رئیس جمهوری فرانسه افزایش 100 یورویی حداقل حقوق را خواستار شده است، اما این سایت نسبت به تأمین بودجه این افزایش حقوق ابراز تردید کرده است و نوشته با اینکه مکرون قول افزایش حقوق را از ژانویه 2019 داده اما به نظر میرسد اجرای آن تا 6 ماه آینده به تأخیر بیفتد. روزنامه نیویورک تایمز مینویسد؛ مکرون با وعده انقلاب در اقتصاد، بازار کار و خدمات رفاهی در انتخابات 2017 پیروز شد. اما جلیقه زردها اکنون او را رئیس جمهور ثروتمندان خطاب میکنند. آنها معتقدند که سیاستهای دولت مکرون همانند اسلاف وی به نفع طبقه سرمایهدار جامعه است؛ پولدارها را پولدارتر و فقرا را فقیرتر میکند. به همین دلیل است قشرهای دیگر جامعه فرانسه بویژه طبقه متوسط این کشور که به خیابانها هم نیامدند نیز از جلیقه زردها حمایت میکنند. اما این همه مشکل نیست. اگر مشکلات فرانسه و مطالبات جامعه فرانسوی را تنها به سیاستهای دولت مکرون گره بزنیم نیز سادهانگارانه است. تحلیلگران فرانسوی میگویند که مشکلات سیاسی و اقتصادی فرانسه مزمن هستند و حاصل چند دهه سیاستهای اشتباه و انباشته شدن آنها است.
جلیقه زردها و چالشهای سرمایهداری
اگر نگاهی به مشکلات ساختاری جوامع غربی طی یک دهه گذشته بیندازیم باید به بلایی که نظام سرمایهداری برای طبقه متوسط و افراد کم درآمد آورده است اشاره کنیم. بسیاری از تحلیلگران، جنبش جلیقه زردها را یادآور جنبش اعتراضی وال استریت در امریکا در سال 2011 میدانند؛ اعتراضاتی که به جنبش 99 درصدی نیز معروف بود و به بسیاری از کشورهای اروپایی هم سرایت کرد. جنبش 99 درصدی امریکا مخالف حرص و طمع شرکتها و قدرت زیاد بانکها و مؤسسات مالی و همچنین شرکتهای چندملیتی و خواهان برقراری عدالت اجتماعی و رفاه به نفع طبقات پاییندست جامعه بود. پایگاه خبری وایس مینویسد؛ جلیقه زردها در حال اعتراض به سیستم نئولیبرال هستند که در آن سیاستمداران برنامههای خود را با اتکا به مالیات فقرا پیش میبرند و آسیب جدی به افراد کم درآمد میزنند. کیمبرلی مورگان استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن میگوید که جنبش جلیقه زردها جنبشی با نگرانیهای مادی است؛ بیکاری، دستمزد ثابت، کمبود فرصتهای اقتصادی و عدم رفاه اجتماعی از دغدغههای آنهاست. پایگاه وایس در ادامه مینویسد؛ این نگرانیها زاییده یک اقتصاد سرمایهداری است که در آن دولتها برای ایجاد تغییرات موردنظر خود هزینه آن را از مالیات بر فقرا تأمین میکنند و به جیب طبقه ثروتمند میریزند.
اگر به تحولات سیاسی دیگر کشورهای اروپایی طی چند سال گذشته نگاه کنیم همین شرایط کم و بیش قابل مشاهده است. رأی مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا را میتوان بازتابی از نارضایتی مردم این کشور از هزینهها و چالشهایی دانست که همگرایی میان کشورهای اروپایی بر پایه اصول نئولیبرالیسم ایجاد کرده بود. از بین رفتن فرصتهای شغلی به دلیل برداشته شدن مرزهای کشورهای اروپایی، افزایش هزینههای دولت به دلیل ازدیاد سازمانهای بوروکراتیک اروپایی و همچنین چالشهای امنیتی از جمله حملات تروریستی و رفت و آمد آزادانه آنها در کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله دلایلی بود که مردم بریتانیا را به خروج از اروپا ترغیب کرد. روی کار آمدن احزاب افراط گرای دست راستی در برخی کشورها نظیر ایتالیا و مجارستان و ورود احزاب راستگرا به پارلمان در اسپانیا و سوئد و دیگر کشورها همگی نشان دهنده نارضایتی شدید رأی دهندگان اروپایی از احزاب سنتی و رویکرد آنهاست که ممکن است در آیندهای نه چندان دور ساختار سیاست در این کشورها را به کلی تغییر دهد. در حال حاضر پیشبینی درباره آینده جنبش جلیقه زردها کمی دشوار است، اما واقعیت این است که اکنون فرانسه را باید به قبل و بعد از اعتراضات جلیقه زردها تقسیم کرد. دولت فرانسه به سادگی نمیتواند اصلاحات و طرحهای اقتصادی خود را پیش ببرد.