جلوههایی از نبرد پنهان اطلاعاتی ایران و آمریکا
دست اندرکاران این گروه لابیگری، ماموریتشان در ایران را «یک موفقیت بزرگ» دانستند. چون بعد از این ماموریت، گروه یادشده از یافتههای خود برای منصرف کردن شرکتها و بازرگانان از سرمایهگذاری در ایران استفاده کرد و برای این شرکتها و افراد هشدار فرستاد. امری که دقیقا دولت آمریکا هم آن را انجام داده است.
در پوششهای گوناگون به ایران رفت و آمد میکنند، پیشنهادهای عجیب و غریب میدهند و پولهای هنگفتی هزینه میکنند. بیشترشان ادعا میکنند برای کمک به توسعه مناسبات تجاری ایران آمدهاند، اما در عمل جاسوسانی بیش نیستند که نتیجه تحرکاتشان چیزی جز بسته شدن گلوگاههای اقتصادی باقیمانده ایران نیست. نیویورک تایمز و رسانه های غربی بخشی از این نبرد اطلاعاتی را فاش کرده اند.
به گزارش فرارو، با اجرایی شدن تحریمهای آمریکا در یک سال گذشته، تنشها میان تهران و واشنگتن به شدت افزایش یافت. به طوری که بسیاری از ناظران، از احتمال شعله ور شدن یک جنگ خانمانبرانداز دیگر نظامی در خاورمیانه هشدار دادند. ماهها گذشت، ولی خبری از جنگ نظامی نشد. اما به مرور، هر چه زمان گذشت، ابعاد دیگری از یک جنگ کاملا متفاوت نمایان شد که کمتر از یک جنگ تمام عیار نظامی نیست. جنگی که در آن، نه فرماندهان شناخته شده ارتش، بلکه افسران ناشناس اطلاعاتی عملیات را طراحی و اجرا میکنند.
حوزه و میدان اصلی جنگ اطلاعاتی جدید، اقتصاد ایران است که تضعیف یا شاید نابود کردن آن به هدف اصلی طرف مقابل تبدیل شده است.
زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در هشتم ماه می ۲۰۱۸، به طور یکجانبه از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد و تحریمهای کشورش را بار دیگر علیه ایران برقرار کرد، بسیاری از تحلیلگران به کاخ سفید درباره ناتوانی آمریکا در اجرای این تحریمها هشدار دادند. واضح بود که چالش اصلی، بازگرداندن تحریمها نبود بلکه اجرای موثر آنهاست؛ خصوصا که هیچکدام از کشورهای عضو برجام، از «کارزار فشار حداکثری» کاخ سفید علیه تهران حمایت نمیکردند.
روسپیهایی که خود را بازرگان جا زدند!
دولت آمریکا، که در اجرای تحریمها تنها مانده بود، از شگردهای اطلاعاتی متفاوت و بعضا غیرمعمولی استفاده کرد تا راههای دور زدن تحریمها توسط ایران را شناسایی و سپس مسدود کند. در این راه، از همه ابزارهای موجود، از زنان فاحشه ارمنستانی و تاجران شراب قرمز شرق اروپا گرفته تا ماهوارهها پژوهشگران آکادمیک، استفاده کرد.
از آنجا که منبع عمده دولت ایران، صادرات نفت بود، آمریکا تمرکز ویژهای بر وزارت نفت ایران و رابطهای تجاری آن داشت و برای شناسایی راههای صادرات نفت و همچنین حسابهای بانکی که درآمدها به آنها واریز میشود، عملیات اطلاعاتی گستردهای در داخل و خارج از ایران انجام داد. به نوشته روزنامه نیویورکتایمز، مقامات آمریکایی اذعان کردهاند که حوزه نفت ایران، از اهمیت زیادی برای آمریکا و آژانسهای اطلاعاتی آن برخوردار است.
از همین رو، آمریکا از ترفندهای اطلاعاتی متنوعی برای ضربه زدن به صادرات نفت ایران استفاده کرد. مثلا، در ماه ژوئن (تیر ماه) گذشته، یک نماینده مجلس ایران از دستگیری یک «باند نفوذی در وزارت نفت» خبر داد که «در رأس آن خانمی با ایجاد ارتباط با ۱۶ نفر از مقامات ارشد این وزارتخانه توانسته بود در جهت تکمیل پازل دشمن ضرباتی را به کشور وارد کند.» حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده شاهین شهر در مجلس، به خبرگزاری فارس گفته بود: «در راس این باند خانمی قرار داشت که با نفوذ بین ۱۶ نفر از مدیران مهم و تاثیرگذار وزارت نفت توانسته بود تصمیمات مهمی را در وزارت نفت مسکوت بگذارد و ضربه کاری را در این جنگ اقتصادی به کشور وارد کند.» همین نماینده در ادامه گفته «وزارت نفت به پاشنه آشیل ما تبدیل شده و آمریکا سعی میکند تا با نفوذ و ایجاد اخلال در عملکرد این وزارتخانه ضرباتی را به کشور ما وارد کند.»
هویت این خانم اعلام نشد، اما گزارشها حاکی از این است که وی «تبعه ایران و نفوذی» بود. این احتمال وجود دارد که ماموران یا جاسوسان مرتبط با نهادهای خارجی، وی را با پرداخت مبالغی، خریده بودند.
اما دامنه فعالیتهای جاسوسی بسیار فراتر از این خانم محدود است. به نوشته نیویورکتایمز، با اجرای تحریمها، وزارت نفت ایران به میدان جاسوسی و ضدجاسوسی تبدیل شد، به نحوی که فعالان این عرصه روایتهایی شبیه به فیلمهای مهیج جاسوسی نقل میکنند. آنها میگویند خارجیان زیادی در پوششهای گوناگون به ایران میآیند و در ازای دریافت اطلاعاتی در خصوص حسابهای بانکی وزارت نفت، مبالغ نجومی بین ۱۰۰ هزار دلار تا یک میلیون دلار به افراد هدف پیشنهاد میدهند و بعضی وعده دریافت ویزای آمریکا را میدهند.
به ادعای روزنامه نیویورک تایمز روسپیها در جمع آوری اطلاعات محرمانه از وزارت نفت ایران به کار گرفته شدند.
در همین راستا، طبق ادعای نیویورک تایمز، افرادی از شرق اروپا، با چمدانهایی مملو از شراب سرخ به تهران آمدند و پیشنهاد حقوق دو برابری به دلالان دادهاند. یا مثلا مردی که خود را پژوهشگر یک دانشگاه آمریکایی معرفی کرده بود، با هدف ادعایی تکمیل پژوهش خود درباره صنعت نفت ایران، در ازای دریافت اطلاعاتی در این خصوص، دستمزد ماهانه پنج هزار دلاری به یک خرده فروش پیشنهاد داد.
گذشته از این، آمریکا حتی از روسپیهای ارمنستانی هم برای جمع آوری اطلاعاتی درباره صنعت نفت ایران، استفاده کرده است. به گفته نیویورکتایمز، روسپیهای ارمنستانی، در پوشش بازرگان، تورهای گردشگری به شیراز و اصفهان راه انداختهاند. این روسپیها حدقل یک بازرگان را فریب دادند. این تاجر گفته روسپیهای ارمنستانی او را متقاعد کردهاند که به اسم آنها شرکتهای صوری در ارمنستان ثبت کند تا تراکنشهای مالی تسهیل شود؛ که البته در این ماجرا، نهادهای امنیتی ایران مداخله کردند و به این بازرگان تذکر دادند. او هم رابطه با روسپیها را قطع کرد.
اما کارهای جاسوسی فقط به آژانسهای اطلاعاتی محدود نمیشود. بلکه گروههایی هم در این ماجرا دخیل هستند که در ظاهر، فقط یک گروه لابیگری به نظر میآیند. بهترین نمونه در این زمینه، گروه «متحد علیه ایران هستهای» است که البته ارتباطات بسیار نزدیکی با محافل اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا دارد.
این گروه در هفته جاری اعلام کرد که بعضی اعضای آن، در پوشش بازرگانان و با تظاهر به اینکه میخواهند در ایران سرمایهگذاری کنند، در برخی نمایشگاهها و کنفرانسها در ایران حضور یافتهاند. به نوشته روزنامه اسرائیلی هاآرتص، ماموریت واقعی این «ماموران مخفی» این بود که بفهمند کدام شرکتها و بازرگانان میخواهند در ایران سرمایهگذاری کنند و رژیم تحریمها را نقض کنند.
دست اندرکاران این گروه لابیگری، ماموریتشان در ایران را «یک موفقیت بزرگ» دانستند. چون بعد از این ماموریت، گروه یادشده از یافتههای خود برای منصرف کردن شرکتها و بازرگانان از سرمایهگذاری در ایران استفاده کرد و برای این شرکتها و افراد هشدار فرستاد. امری که دقیقا دولت آمریکا هم آن را انجام داده است. در ماجرای توقیف نفتکش ایرانی «آدریان دریا-۱» (گریس-۱ سابق)، برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، به ناخدای این نفتکش ایمیل فرستاد و با پیشنهاد رشوه چند میلیون دلاری، از او خواست که نفتکش را به بندری ببرد که بتوان آن را توقیف کرد. اما ناخدا این پیشنهاد را نپذیرفت.
چنین اقدامی، برای یک گروه لابیگری غیرمعمول بوده و بیشتر شبیه کار آژانسهای اطلاعاتی است. البته برای گروهی که به طرز آشکاری با محافل اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل ارتباط نزدیکی دارد، شاید چنین کاری خیلی هم عجیب نباشد. نورمان رول، که مدیر بخش ایران در آژانس اطلاعات ملی بود، پس از بازنشستگی در سال ۲۰۱۷، مشاور گروه متحد علیه ایران هستهای شد. رول به گفته خودش، در این منصب، بر همه فعالیتهای اطلاعاتی آمریکا در ارتباط ایران نظارت میکرد. روسای موساد، مانند تامیر پاردو، مئیر داگان و یوسی کوهن هم از حامیان این گروه هستند. یک سال پیش، کوهن در یکی از نشستهای گروه مزبور درباره ایران سخنرانی کرد.
تحولات فوق، همگی از شکل گیری یک فاز جدید در نبرد اطلاعاتی آمریکا علیه ایران خبر میدهند. نبردی که اگر چه در حال حاضر بر اقتصاد متمرکز شده، اما سایر حوزهها، مانند برنامههای موشکی و هستهای و فعالیتهای هستهای ایران را نیز در برمیگیرد.