جشنواره یا جشن موسیقی فجر؟
یک رهبر ارکستر میگوید: «جشنواره موسیقی فجر به یک برنامهریزی دقیق و مدیرانی کاربلد و باتجربه نیاز دارد؛ در غیر این صورت صرف هزینه برای آن، یک کار اضافی است.»
سی و پنجمین دوره از جشنواره موسیقی فجر از ۲۴ بهمن ماه آغاز میشود.
در همین راستا بخش موسیقی ایسنا در روزهای باقیمانده به آغاز جشنواره، گفتوگوهایی را با برخی از هنرمندانی که پیش از این در این جشنواره حضور پیدا کردهاند انجام داده است تا نقاط ضعف، قوت و پیشنهادها برای بهتر شدن این جشنواره را از دیدگاه آنها منعکس کند.
علی رهبری ـ موسیقیدان و رهبر بینالمللی ارکستر ـ از جمله هنرمندانی است که با ارکستر سمفونیک تهران در سی و یکمین دوره از این جشنواره حضور پیدا کرده است.
او رهبر دائم و مدیر هنری ارکسترهای سمفونیک در شهرهای بروکسل، پراگ، زاگرب، مالاگا و تهران بوده است و در فستیوالهای مختلف موسیقی در دنیا حضور داشته است. به همین منظور از او میخواهیم که مشکلات جشنواره موسیقی فجر را در قیاس با جشنوارههای مختلف موسیقی که در دنیا برگزار میشوند، شرح دهد.
رهبری اظهار میکند: من با جشنواره موسیقی فجر حدود ۱۵ یا ۱۶ سال پیش آشنا شدم؛ اوایل زمانی که بعد از ۳۰ سال به ایران بازگشتم، خیلی زود متوجه شدم که این جشنواره کیفیت لازم را ندارد. زمانی که با دوستانم صحبت کردم، به من گفتند که انتقادی از جشنواره فجر نکنم؛ زیرا ممکن است از آن برداشت سیاسی شود؛ البته اکنون میدانم که این دیدگاه اشتباه است و به راحتی میتوان از جشنواره انتقاد کرد؛ به همین دلیل با رسانههای مختلف درباره جشنواره مصاحبههایی انجام دادهام.
او ادامه میدهد: سطح این جشنواره به مرور زمان افت کرد و مشکلات آن افزایش یافت. متأسفانه این جشنواره تنها اسم قشنگ فجر را دارد ولی جشنواره نیست. اگر هزینهای که صرف این جشنواره میشود، برای نوازندگان، ارکستر یا کنسرتهای خوب خرج میشد نتیجه بهتری داشت. بودن یا نبودن این جشنواره تفاوت چندانی برای مردم ندارد.
رهبری میگوید: جشنواره یا فستیوال در تمام دنیا برنامههایی را اجرا میکند که فوقالعاده و ویژه هستند و از هنرمندان سطح بالایی برای اجرای برنامه دعوت میکند که مردم به آنها دسترسی ندارند. ولی در ایران هنرمندان بزرگ کشور اغلب در این جشنواره شرکت نمیکنند؛ چراکه از سبک و سطح این جشنواره راضی نیستند.
جشنواره موسیقی فجر هدف ندارد
او یادآور میشود: حدود ۴۰ سال پیش در کشورهای کمونیستی کنسرت برگزار میکردم. زمانی که در هتلهای درجه یک از سرآشپزها درباره غذای روز سوال میکردم، پاسخ میدادند که باید ببینند چه چیزی موجود است تا با آن غذا بپزند. اکنون جشنواره موسیقی فجر نیز، بیبرنامه و بیهدف است. برگزارکنندگان آن به دنبال این هستند که از هنرمندانی که کار خاصی در پیشرو ندارند، ارزان یا با آنها آشنا هستند، دعوت کنند تا بتوانند جدول برنامههای جشنواره را پر کنند. به یاد دارم که حدود ۱۰ سال پیش آقای محمد سریر (آهنگساز و موسیقیدان) که از مسوولان چنین جشنوارههایی است، با من تماس گرفت که آیا میتوانم ارکستر استانبول را برای شرکت در جشنواره به تهران بیاورم؟ سوال کردم که برای چه سالی؟ به من گفت سال نه، هفته آینده!
به او گفتم که حتی در ترکیه نیز برنامههای یکی ـ دو ساله دارند و نمیتوان یک روز قبل به آنها گفت که فردا به تهران بروید و کنسرت دهید. این امر نشان میدهد آن قدر دیر برنامهریزی میکنند که نمیتوانند جشنواره را حرفهای برگزار کنند. هر ارکستر، سازمان یا بنیادی پس از مدتی به شیوه اخلاق و سبک مدیرش عمل خواهد کرد. سلیقه و سبک یک جشنواره نیز به تجربه مدیرش برمیگردد.
رهبری تصریح میکند: سالهای گذشته که آقای حمیدرضا نوربخش (مدیرعامل خانه موسیقی) مسئول این کار بود، وضع جشنواره خوب نبود. البته ایشان به نسبت آوازخوان خوبی است ولی نمیتواند مدیر یک فستیوال بینالمللی باشد.
آقای شاهین فرهت (دبیر هنری سی و چهارمین و سی و پنجمین دوره از جشنواره موسیقی فجر) باسوادتر و دنیا دیدهتر است، ولی از اینها که بگذریم آقای فرهت آهنگساز و معلم است. فستیوال به شخصی نیاز دارد که یک مدیر درجه یک باشد؛ زیرا تمام کارهای آن باید با زرنگی، دقت، سرعت، ایدههای عالی و … انجام شود. ولی آقای فرهت تجربه چندانی در این زمینه ندارد و بهتر است از سال بعد دیگر ادامه دهد.
فشرده بودن برنامهها؛ مشکل دیگر جشنواره
او درباره دیگر مشکلات جشنواره فجر چنین اظهار میکند: فشرده بودن برنامهها در عرض شش یا هفت روز از مشکلات دیگر این جشنواره است؛ چراکه اگر کسی بخواهد به تماشای چندین برنامه از جشنواره بنشیند، باید از کار و زندگی خود بزند تا بتواند از صبح تا شب در سالنهای مختلف اجراها را ببیند. اگر این جشنواره در مدت طولانیتری برگزار شود، مخاطبان آن میتوانند به تمام برنامهها برسند. نه اینکه تنها قادر به تماشای یک اجرای خاص در یک روز خاص باشند.
او در ادامه مطلب بالا میگوید: جشنواره موسیقی فجر یک جشن است؛ و باید جشن فجر ترجمه شود که در آن همه دور هم جمع میشوند و نباید نام فستیوال بر آن گذاشت. اگر بخواهد فستیوال باشد باید همه چیز آن از جمله برگزارکنندگانش در سطح بهتری باشند. من نمیدانم چرا در این سالها به دنبال هنرمندان خوب ایرانی در خارج از ایران که درجه یک هستند، نرفتهاند تا آنها را به ایران بیاورند؟ البته بگذریم از دوستان عزیزمان مانند آقای کیهان کلهر، حسین علیزاده که از بزرگان موسیقی ایران هستند. بدون این افراد نباید جشنوارهای برگزار شود.
رهبری تصریح میکند: سطح جشنواره موسیقی فجر را در حد جشنهای آخر سال هنرستانها یا دانشکدههای موسیقی در دنیا میبینم. این جشنواره در حد مهمترین فستیوال موسیقی یک کشور نیست. اگر بخواهیم این جشنواره را با شهر استانبول که ۱۵ سال در آنجا کار کردهام مقایسه کرد، میتوان آن را با یکی از هفتههای معمولی استانبول قیاس گرفت. آنها در هفته چند ارکستر بزرگ اجرا میکنند. به عقیده من برگزاری این جشنواره در چنین وضع اقتصادی کاری اضافی است.
او میگوید که وقتی سالها فعالیتهای یک جشنواره یا فعالیتهای موسیقایی وزارت ارشاد و بنیاد رودکی خوب نیست، باید فکری به حال آن کرد.
این رهبر ارکستر اضافه میکند: اشکال کار این است که سطح این جشنواره در حد افرادی است که با آن سر و کار دارند؛ یعنی از معاون وزیر گرفته تا فردی که شرکتکنندگان را انتخاب میکند. پس باید سطح این افراد را درست کرد. الآن ۲۰ سال است که در تمام شوراها تنها چند نفر ثابت حضور دارند که همه نیز آنها را میشناسند. این افراد حتی در دانشگاهها نیز کار را به دست گرفته و سطح موسیقی را در حد خودشان نگه داشتهاند. دولت باید جرأت داشته باشد این گروهها را عوض کند تا سطح موسیقی بالاتر برود.
رهبری تصریح میکند: «هر چند وقت یک بار عدهای برای پیدا کردن راه حل جهت بهبود وضع ارکستر سمفونیک جلسهای برگزار میکنند. اگرچه اینها همان افرادی هستند که ارکستر را منحل کردند، دوباره آن را راه انداختند، حتی چند سال پیش مرا دعوت کردند و در نهایت کاری کردند که من از دست آنها فرار کنم؛ چون هدف اصلی آنها دوستی و رفاقت و به هم کمک کردن است، نه کمک به بالا رفتن سطح موسیقی و مردم. تا زمانی که یک وزیر جرأت نکند به چنین مسائلی ورود کند، وضع همینگونه خواهد بود. دوباره امسال نیز جلساتی برگزار میکنند تا ببیند سال آینده برای جشنواره چه کنند ولی تا سالها بعد هم درست نمیشود؛ چون سطح مسوولان پایین است.»
او درباره یکی از دلایل مهم خود برای مخالفت با این جشنواره میگوید: کشورهایی که فستیوال دارند، برنامه هر هفته آنها مشخص است. آنها زمانی که بخواهند یک کار بهتر به فعالیتهای فصل هنری خود اضافه کنند، فستیوالی برگزار میکنند که از بهترینهای موسیقی کشور خود و دنیا دعوت میکنند. اما در شهر تهران که برنامههای سالانه آن مشخص نیست، برنامههای هفتگی ندارد و همه چیز به هم ریخته است، برگزاری چنین جشنوارهای تکرار مکررات است.
همه مسوولان با هم رفیق هستند
به گزارش ایسنا ،رهبری درباره پیشنهادش به جشنواره موسیقی فجر میگوید: مسوولان وزارتخانه که از دنیای دیگری وارد این شغل میشوند و آشنایی ندارند، باورشان میشود که با خرج کردن میلیاردها پول کار مهمی برای کشور میکنند و سطح فرهنگ مردم را بالا میبرند، گرچه که اینگونه نیست و مردم در این سالها نتوانستهاند از پولی که خرج میشود استفاده کنند.
او میگوید: «نمیدانم چرا برگزاری این جشنواره این همه سیاهی لشگر دارد؟ اگر برای برگزاری یک جشنواره تنها یک هفته یا ۱۰ روز فرصت دارند، میتوانند حداکثر هفت برنامه درجه یک از دنیا داشته باشند که مردم زیادی نه تنها در هفت روز، بلکه ۲۱ روز طی سه سانس به تماشای آن برنامهها بنشینند. چنین جشنوارهای اگر به اندازه کافی جالب باشد، هزینههایش تأمین خواهد شد؛ چراکه پنج یا شش برنامه درجه یک در آن برگزار میشود.»
علی رهبری تاکید میکند: نباید در چنین جشنوارهای از هر کسی دعوت شود یا اگر برنامهای به نسبت جالب است، تکراری باشد؛ زمانی که درباره اینها سوال میکنیم، استقبال مردم را بهانه میکنند. گرچه که مردم چارهای ندارند؛ زیرا در سال به اندازه کافی برنامه وجود ندارد. زمانی که برنامههای رادیو و تلویزیون، ارکستر، فستیوال و … در سطح مردم درست میشود، تنها برای سرگرمی است و برنامه فرهنگی نیست. برنامههای فرهنگی سطح بالاتری از فرهنگ مردم دارد تا سطح آنها را بالا بکشد.
این در حالی است که در ایران مردم برنامهها را با خود همراه میکنند. در ایران یک مسوول دولتی که کارهای هنری زیر نظر او است، از یک نمایشگاه یا کنسرت دیدن میکند و سپس میگوید که آن کار چقدر عالی است. ولی این کار درست نیست؛ چون این فرد تا چند روز گذشته نه کنسرت میرفته و نه گالری و کارش چیز دیگری بوده است. نیازی نیست به گونهای درباره کاری که شاید سطح پایین است اظهار نظر کند که دیگران باور کنند، سطح بالایی دارد و از آن، پشتیبانی کنند. وقتی تشخیص درستی ندارند نباید نظر دهند. این افراد درباره جشنواره فجر نیز همین کار را میکنند و برنامه را مقابل کسی اجرا میکنند که تا به حال با هنر سر و کار نداشته است. این افراد باید با صداقت بگویند که اطلاع درستی ندارند و باید از یک فرد آگاه سوال شود. اما این افراد گمان میکنند با نشستن پشت یک میز سطحشان بالا میرود.