جزئیات نسخه جدید ایران و آمریکا در دیپلماسی هستهای؛ آیا کنسرسیوم خلیج فارس معادلات جهانی را تغییر میدهد؟

چهار تن از برجستهترین پژوهشگران برنامه «علوم و امنیت بینالملل» دانشگاه پرینستون آمریکا، در مقالهای تحلیلی که در «بولتن دانشمندان اتمی» منتشر شد، با رویکردی تخصصی به بررسی ابعاد فنی و سناریوهای احتمالی تشکیل یک کنسرسیوم هستهای در منطقه خلیج فارس پرداختهاند.
بازتاب– فرانک فون هیپل، الکساندر گلاسر، ضیاء میان و سید حسین موسویان، نویسندگان این مقاله، با اتکا به آخرین دادههای فنی و سوابق مذاکرات هستهای، تصویری جامع از ظرفیتها، چالشها و الزامات راهاندازی چنین کنسرسیومی را ترسیم کرده اند.
به عقیده آنها؛ در شرایطی که مذاکرات هستهای ایران و آمریکا با میانجیگری عمان بار دیگر به نقطه حساسی رسیده، طرحی نوین تحت عنوان “کنسرسیوم هستهای خلیج فارس” امید تازهای برای حل بنبست غنیسازی و رفع نگرانیهای امنیتی ایجاد کرده است. این مدل، با تقسیم مسئولیتها میان بازیگران کلیدی منطقه و ایجاد سازوکار چندجانبه نظارت بینالمللی، میتواند علاوه بر پایان دادن به سالها تنش، راه را برای همکاری و توسعه پایدار هموار کند.
در مذاکرات اخیر، هر دو طرف ایرانی و آمریکایی به شکل موازی بر ایده تشکیل یک کنسرسیوم منطقهای تاکید دارند که کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز در آن نقشآفرینی کنند. ایران پیشنهاد داده با مشارکت این کشورها و تحت نظارت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، اورانیوم را برای مصارف صلحآمیز و تجاری در مقیاس بالا غنیسازی کند. در مقابل، طرح پیشنهادی آمریکا بر توقف کامل غنیسازی در داخل ایران و انتقال فعالیتها به یک پروژه منطقهای و چندملیتی با حضور ایران، کشورهای منطقه و ایالات متحده تاکید دارد. این دو دیدگاه که از افراط و تفریط رویکرد “همه یا هیچ” فاصله گرفتهاند، در تلاشاند مدل انعطافپذیرتری برای حل اختلافات ارائه دهند.
تقسیم کار و مدیریت نگرانیها؛ جزئیات مدل کنسرسیوم منطقهای
در مدل پیشنهادی، هر یک از چهار کشور ایران، عمان، عربستان و امارات مسئولیت بخشی از زنجیره سوخت هستهای را برعهده میگیرند تا هم نگرانیهای فنی و هم دغدغههای سیاسی طرفین مدیریت شود:
ایران: قلب فناوری و محور تحقیق و توسعه
ایران در این مدل نقش رهبر فنی را دارد و به توسعه، تولید و تست نسلهای جدید سانتریفیوژ ادامه میدهد. اما غنیسازی نهایی در خاک ایران متوقف خواهد شد. سانتریفیوژهای پیشرفته ایرانی پس از تولید، در انبارهای تحت نظارت ذخیره و سپس به تأسیسات غنیسازی کنسرسیوم در خارج از ایران (احتمالاً عمان) منتقل میشوند تا زیر نظر کارشناسان و تکنسینهای ایرانی راهاندازی و بهرهبرداری شوند. انتقال فناوری سانتریفیوژ به سایر کشورها مجاز نخواهد بود.
در داخل ایران، تنها خطوط آزمایشی با ظرفیت محدود (کمتر از ۱۰۰۰ SWU در سال) فعال میماند تا تحقیق و توسعه متوقف نشود اما هیچ ذخیره استراتژیکی از اورانیوم غنیشده شکل نگیرد. محصول خطوط آزمایش نیز طبق روال استاندارد، ترکیب و رقیق میشود تا حتی در سطح تحقیقاتی نیز ذخیره انباشته ایجاد نشود. ایران اجازه دارد در دوره گذار، تنها مقدار محدودی اورانیوم غنیشده زیر ۵ درصد را با نظارت آژانس نگه دارد و باقی ذخایر باید به خارج از کشور منتقل شود.
عمان: میزبان بیطرف تأسیسات منطقهای
عمان با موقعیت جغرافیایی خاص و سابقه موفق در میانجیگری، به عنوان کشور میزبان تأسیسات اصلی غنیسازی کنسرسیوم انتخاب شده است. ساخت این مجموعه حدود سه تا چهار سال زمان خواهد برد و کلیه مراحل، تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و یک نهاد منطقهای مشابه یوراتوم یا ABACC پیش خواهد رفت. تمام محصولات غنیشده و پسماند از عمان خارج میشوند تا هیچگونه امکانی برای انحراف به تولید سلاح هستهای وجود نداشته باشد.
عربستان سعودی: محور فرآوری و انبارش سوخت
عربستان مسئولیت استخراج و واردات اورانیوم، تبدیل به هگزافلوراید، ذخیره اورانیوم غنیشده و تبدیل آن به سوخت هستهای را بر عهده میگیرد. ذخایر اورانیوم غنیشده تحت نظارت آژانس نگهداری میشوند و مدل قزاقستان برای ذخیرهسازی بهعنوان الگو در نظر گرفته شده است. عربستان، با توجه به منابع مالی گسترده، نقش سرمایهگذار اصلی پروژه و مشتری عمده سوخت هستهای تولیدی را نیز خواهد داشت و سیاستهای انرژی هستهای خود را بر این اساس پیش میبرد.
امارات متحده عربی: مرکز مدیریت و نخستین مشتری کنسرسیوم
دفتر مرکزی مدیریت کنسرسیوم در امارات خواهد بود و این کشور، به عنوان نخستین مصرفکننده سوخت هستهای و خدمات غنیسازی کنسرسیوم، نقشی محوری در ساختار اداری و اجرایی ایفا میکند. تجربه موفق نیروگاه براکه و تعامل گسترده با بازار جهانی، امارات را به بازیگری کلیدی در این مدل جدید تبدیل کرده است.
چشمانداز گسترش همکاریها و پیامدهای ژئوپلتیک
در حالی که مالکیت و مدیریت کنسرسیوم در ابتدا در اختیار این چهار کشور خواهد بود، مدل پیشنهادی امکان پیوستن کشورهای منطقهای مانند مصر و ترکیه (که هر دو در حال ساخت نیروگاه با کمک روسیه هستند) و حتی کشورهای دارای فناوری پیشرفته غنیسازی چون آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس، آلمان و هلند را نیز باز میگذارد. این انعطافپذیری، چشمانداز تبدیل کنسرسیوم به الگویی جهانی را تقویت میکند.
چارچوب حقوقی و الزامات بینالمللی
اجرای مدل کنسرسیوم هستهای خلیج فارس، نیازمند تضمین حقوقی توسط شورای امنیت سازمان ملل و تصویب پارلمانهای ایران و آمریکا است؛ تجربه شکست برجام این درس مهم را به طرفین آموخته که بدون پشتیبانی قوی سیاسی، هیچ توافق پایداری ممکن نیست.
مزایای منطقهای و جهانی
این مدل، علاوه بر پاسخ به نگرانیهای فنی و امنیتی، میتواند مسیر لغو تدریجی تحریمهای هستهای علیه ایران را هموار کند، ایران را به عضوی عادی و مسئولیتپذیر در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدل سازد و زمینه بستن پرونده هستهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل را فراهم کند. در گام بلندمدت، چنین الگویی میتواند زمینهساز تحقق آرمان «خاورمیانه عاری از سلاح هستهای» و بسط همکاریهای چندجانبه هستهای در سطح جهانی باشد.
طرح کنسرسیوم هستهای خلیج فارس، با ترکیب ظرفیتهای فنی و دیپلماتیک ایران، عمان، عربستان و امارات، و با الهام از مدلهای موفق همکاریهای هستهای منطقهای، نهتنها راهکاری واقعگرایانه برای حل بحران غنیسازی ارائه میدهد، بلکه میتواند معادلات امنیتی، اقتصادی و علمی خاورمیانه را دگرگون کند. موفقیت این مدل، نیازمند اراده سیاسی، اعتمادسازی و حمایت نهادهای بینالمللی است تا منطقهای امنتر، شفافتر و با آیندهای روشنتر برای همگان رقم بخورد.