جزئیاتی از « پلن B» کشورهای عربی و آمریکا برای برخورد با ایران
خروج آمریکا از برجام، وضعیت جدیدی را در محیط امنیتی خاورمیانه به وجود آورده است؛ وضعیتی که ممکن است فشارهای بسیاری از سوی آمریکا و متحدان منطقه ای خود علیه ایران به وجود آورد.
به گزارش تابناک؛ در همین راستا، دولت های عربی به رهبری عربستان و امارات نیز به نظر می رسد، مترصد این بودند که آمریکا از برجام خارج شود تا بلکه بتوانند اقدامات جدیدی را علیه ایران آغاز کنند.
به همین جهت بود که بلافاصله پس از خروج آمریکا از برجام، امارات متحده عربی نیز ضمن همراهی با آمریکا، تحریم هایی علیه برخی شرکت ها و اشخاص ایرانی اعمال کرد.
اما به نظر می رسد این پایان ماجرا نیست و دولت های عربی طرح های مدون و جامعی را برای مقابله با ایران در نظر دارند.
در همین زمینه، پایگاه آمریکایی بلومبرگ از «پلن B» دولت های عربی در برابر ایران پرده برداشته و نوشته است: خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای ایران با واکنش منفی بین المللی مواجه شد، اما سه متحد آمریکا در خاورمیانه ـ اسرائیل، عربستان سعودی، و امارات متحده عربی ـ به گرمی از این اقدام استقبال کردند.
اسرائیل همواره مدعی بوده که این توافق برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت هستهای کافی نبوده و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس هم میگویند، برجام پوششی بوده است برای تشدید برنامههای ایران در راستای بی ثبات کردن جهان عرب. زمانی که از یک «طرح جایگزین» برای سد نفوذ ایران مطرح میشود، آنها ایدههای فراوانی دارند.
عربستان سعودی و امارات هرگز با این استدلال باراک اوباما که همکاری و رفع تحریمها موجب تعدیل سیاستهای انقلابی، مداخلات منطقهای و حمایت از افراط گرایان فرقهای توسط ایران میشود موافق نبودند.
بنابراین، آنها از حملات لفظی ترامپ و بازگشت تحریمها علیه ایران استقبال کرده و میخواهند ایالات متحده هرگونه تلاش اروپاییها برای پیدا کردن راهی که شرکت هایشان بتوانند با نهادهای ایرانی تجارت کنند را مسدود کنند.
البته گسترش قدرت ایران به عنوان یک قدرت منطقهای تا اندازه زیادی پیش از امضای توافق هستهای شکل گرفته بود و تحریمهای جامع بین المللی نتوانسته بودند، حمایت ایران از گروههای مورد نظرش در کشورهایی همچون عراق، سوریه، لبنان، بحرین و یمن را متوقف کنند.
از این روی، کشورهای حاشیه خلیج فارس انتظار ندارند، تحریمها به تنهایی بتوانند کاری بکنند. آنها امیدوارند با شکست داعش در عراق و سوریه، واشنگتن یک راهبرد منطقهای هماهنگ تر برای محدود کردن قدرت ایران را رهبری کند.
آنها همچنین خواهان اقدامات نظامی محدود و متمرکز برای پس گرفتن دستاوردهایی هستند که ایران از زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ کسب کرده است.
در واقع آنها چنین رویکردی را در قبال حوثیهای مورد حمایت ایران در یمن در پیش گرفته اند و امیدوارند در مواجهه با رفتارهای ایران در آبهای خلیج فارس هم نقش داشته باشند.
این کشورها همچنین به دنبال آنند که واشنگتن هدایت مقابله با ایران را در عراق بر عهده بگیرد، اما عربستان سعودی در این زمینه هم نشان داده است که میخواهد نقشی دیپلماتیک، سیاسی و مالی ایفا کند.
شاید راهبردیترین صحنه در تمام نبردها سوریه باشد؛ جایی که خیلی از کشورهای خلیج فارس دور است. این کشورها امیدوارند اسرائیل خط قرمزهایش در مقابل ایران را جدی بگیرد و زندگی را برای شبه نظامیان حزب الله در سوریه، حتی احتمالا در خود لبنان دشوار کند.
آنها به ایالات متحده تأکید خواهند کرد که نگذارد ایران از مزیت های فروپاشی داعش در غرب عراق و شرق سوریه برای ایجاد یک مسیر امن نظامی از ایران تا لبنان و مدیترانه استفاده کند. اگر چنین تحول راهبردی امن و منسجم باشد، ظهور ایران به عنوان یک ابرقدرت منطقهای را تضمین خواهد کرد.
کشورهای حاشیه خلیج فارس همچنین از واشنگتن میخواهند ترکیه و روسیه را متقاعد کند که منافعشان در سوریه از طریق یک ایران قدرتمند و تهاجمی تأمین نمیشود. در غیر این صورت روسیه میتواند به مانع بزرگی برای کاهش نفوذ ایران در سوریه و فرستادن حزب الله به لبنان تبدیل شود.
در نهایت، در حالی که این کشورها خواهان یک جنگ تمام عیار با ایران نیستند، نشانههایی از تشویق به شورش اقوام ایرانی، همچون بلوچ ها، عرب ها، و کردها توسط کشورهای عربی و آمریکا وجود دارد.
هدف تغییر نظام ایران نیست و یک دلیل آن این است که در حال حاضر این احتمال جدی نیست. در عوض، آنچه آنها میخواهند یک کمپینِ سد نفوذ پایدار برای اعمال فشار به ایران جهت تغییر رفتار و جاه طلبی هایش و محدود کردن توانایی اش در بی ثبات کردن همسایگان و افزایش نفوذ این کشور است.
این یک مسأله بزرگ است و احتمالا بزرگتر از چیزی است که بسیاری از رهبران عرب درک کرده اند. دههها پس از رهبری آمریکا در منطقه، این کشورها به آن عادت کرده و از نظم منطقهای آمریکا محور سود برده اند؛ اما اکنون و به ویژه پس از عراق و افغانستان، آمریکاییها از طیفهای مختلف، پیشاپیش از یک جنگ دیگر در خاورمیانه خسته اند. شعار «نخست آمریکا»ی ترامپ اشتیاق چندانی برای مداخلات این چنینی در سیاست خارجی را که مورد نظر متحدان عربش است، برنمی انگیزد.
کشورهای عرب خواهان تکرار ماجراجوییهای سال ۲۰۰۳ در عراق نیستند که مورد حمایتشان هم نبود. آنچه آنها میخواهند تلاشی در چند جبهه است تا با خنثی کردن گروههای مورد حمایت ایران، پشتیبانی از دشمنان و شورشیها و مسدود کردن اقتصاد این کشور نفوذش را محدود کنند. آنها بر این باورند که تنها واشنگتن میتواند چنین کاری کند. این ایده به ویژه بر تضعیف سپاه پاسداران و موکلانش در سراسر منطقه متمرکز است.
سد نفوذ ایران زمان خواهد برد، نیازمند صرف تلاش و نیروی نظامی است و بدون دردسر نخواهد بود. اما نیازی نیست و نباید همچون جنگ دیوانه واری باشد که سال ۲۰۰۳ برای تغییر چهره عراق و افغانستان آغاز شد. در عوض، همان طور که روسیه در سوریه نشان داد و حتی در خاورمیانه هم این ممکن است، باید اهداف محدود را با ابزارهای محدود تضمین کرد، به ویژه اگر متحدان با هم کار کنند. این چیزی است که عربستان سعودی و امارات در «طرح جایگزینشان» برای برجام در نظر دارند.