جای خالی سلبریتیهای صنعت و اقتصاد
رسانه ملي در سالهاي متمادي كه اقتصاد به عنوان شعار سال در نظر گرفته شده و عليالقاعده بايد محوريترين دستور كار اين رسانه باشد تا چه اندازه موفق بوده است، چه تعداد افراد موفق در اين عرصه را به جامعه معرفي كرده، چه مقدار با برنامههاي متنوع توانسته پاي جوانان و نخبگان فعال در عرصه اقتصاد و صنعت را به اين رسانه باز كند و با عمومي كردن و جهت دادن به مشكلات آنها يا الگوسازي روش و منش آنها به جامعه جهت داده و باري از مشكلات صنعت و اقتصاد كشور را بردارد.
روزنامه جوان نوشت: جواناني كه رسانه ملي را انتخاب ميكنند از تماشاي برنامههاي پربينندهاي چون دورهمي چه پيامي دريافت ميكنند؛ برنامه هايي كه اگر چه در جذب مخاطب به واسطه سرگرميسازي موفق عمل ميكنند اما با دعوت صرف از مشاهير عرصه هنر و ورزش موفقيت را در فوتبال و سينما خلاصه ميكنند. آيا رسانه ملي در سال حمايت از كالاي ايراني و در دورهاي كه اقتصاد محور اصلي مشكلات كشور است اين پيام را به مخاطبان جوان مخابره نميكند كه هنر و ورزش تنها يا سادهترين راه نيل به موفقيت هستند.
هدفي كه فراموش شده است
اگر گفته شود كه برنامههاي پربيننده تلويزيون دقيقاً چه مفاهيمي را به مخاطبان انتقال ميدهند به طور قطع عنوان خواهد شد كه در اين برنامهها شامل خندوانه و دورهمي در بعد آگاهسازي مخاطب نسبت به مسائل سياسي، اجتماعي و فرهنگي با اهرم طنز فرهنگسازي صورت ميگيرد اما آيا اين سطحيترين و پيشپاافتادهترين كاري نيست كه يك برنامه پربيننده ميتواند انجام بدهد؟ اينكه مثلاً به مردم تفهيم شود دولت در بسياري از ابعاد ناتوان است (كه البته ناتوان است) تا چه اندازه ميتواند باري از روي دوش كشور بردارد، اينكه فلان سلبريتي كارش را از تئاتر آغاز كرده يا از سينما تا به حال عاشق شده يا نه در جذب بيننده اثرگذار است اما رسالت رسانه ملي كه بايد به فرموده امام راحل دانشگاه باشد اين نيست. اينكه مردم ستاره، فلان عدد را به فلان شماره ارسال كنند تا ماشين شاسي بلند برنده شوند، ميتواند مخاطب انبوه را به دنبال داشته باشد اما از دل اين جذب مخاطب آيا قرار نيست اتفاقي هم براي اقتصاد بيمار كشور رقم بخورد؟
سلبريتيهاي صنعت كجا هستند؟
رسانههاي موفق در كشورهاي پيشرفته هيچگاه جذب مخاطب را صرفاً براي جذب مخاطب نميخواهند. كارويژه اصلي رسانههاي قدرتمند در كشورهاي پيشرفته صرفاً سرگرم كردن مردم براي رقابت با رسانههاي دشمن نيست. رسانهها اهرمهاي اساسي و بزرگي هستند براي جريانسازي جهت رفع مشكلات كشور. آن زمان كه رسانه ملي هدف خود را به اندازه جذب مخاطب داخلي براي جهت رقابت با شبكههاي ماهوارهاي خارجي تعريف كرده باشد هيچگاه جرياني به نفع رفع مشكلات كلان كشور از دل آن ايجاد نخواهد شد. تا زماني كه سلبريتيهاي اقتصادي و صنعتي در رسانه ملي به مردم معرفي نشوند و به عنوان چهرههاي موفق اين عرصه تصاوير اين افراد همتراز بازيگران و ورزشكاران روي بيلبوردهاي شهري و نمايشگرهاي خانگي ديده نشود و اقدامات و فعاليتهاي اين اقشار الهامبخش جامعه نباشد، كشور در معرض تغيير و شكوفايي اقتصادي و صنعتي قرار نميگيرد. آيا در كشور هيچ جوان موفقي در عرصههاي مختلف صنعتي و اقتصادي موجود نيست كه رسانه ملي به عنواني الگوهايي الهامبخش به جامعه معرفي كند؟ آيا بازيگر شدن و خواننده شدن و تشويق و تهييج جوانان به شهرت از طريق استندآپ كمدي كشور را صنعتي ميكند و آيا اين رويه و پيام غلط به جامعه كشور را در سالهايي كه شعار اقتصادي بايد محور اقدام و عمل مسئولان باشد به جلو خواهد برد؟
سلبريتيزدگي معضلي است كه روز به روز ابعاد بيشتري در رسانه ملي پيدا ميكند. در واقع رسانه ملي به جاي استفاده از سلبريتيها براي جريانسازي به نفع نيازهاي ملي صرفاً از اين افراد جهت درآمدزايي استفاده ميكند. گويي قرار است نياز دوسويه اين افراد و رسانه ملي برطرف شود و در اين ميان نيز مردم سرگرم شوند تا به سمت ماهواره نروند. متأسفانه صرف جذب مخاطب براي رسانه ملي هدف محسوب ميشود و توقف در همين مسئله باعث شده كمتر بتواند جريانساز باشد.
وقتي سرگرمي هدف ميشود
اصليترين مشكلي كه همواره رسانه ملي از آن رنج ميبرد نداشتن عمق لازم در نسبت با مفاهيمي است كه در برنامهسازي به آنها پرداخته ميشود. اينكه شعار سال در برنامههاي مختلف صرفاً به عنوان يك شعار تكرار شود، چه حاصلي براي كشور خواهد داشت؟
اگر دولت به برخي وظایف خود عمل نميكند يا ناتوان از اقدام و عمل مناسب است، وظيفه رسانه ملي ايجاد تحرك، ارائه ايده، جريانسازي و حمايت از نيروهايي است كه توان آنها در صنعت و اقتصاد ناديده گرفته شده و گيروگورهاي بوروكراتيك آنها را به ورطه نااميدي كشانده است. رسانه ملي موظف است از ايدهها افكار، توانمنديها و مطالبات فعالان مختلف عرصه صنعت و اقتصاد در قالب برنامه هايي پرمخاطب حمايت نمايد. سلبريتيهاي عرصه بازيگري و ورزش بايد اهرمي براي پيشبرد اهداف كلان كشور باشند. جذب مخاطب نبايد صرفاً هدف باشد بلكه بايد گذرگاهي براي رسيدن به اهداف باشد.
امسال سال حمايت از كالاي ايراني است و بايد ببينيم رسانه ملي مانند گذشته به طور سطحي و شعاري به اين مسئله ملي ميپردازد يا طرحي نو درخواهد انداخت. هرگاه رسانه ملي از مرحله «هدف- سرگرمي» به مرحلهاي رسيد كه سرگرمي را يك وسيله براي رسيدن به هدف تعريف كند و در اين مسير به جريانسازي روي آورد و در ارتقاي صنعت و اقتصاد كشور و توليد ملي اثرگذار باشد، ميتوان عنوان كرد اين رسانه رسالت خود را شناخته و در آن مسير قدم برميدارد.