توافق تشکیل هاب گازی روسیه و ترکیه و مورد عجیب رجب طیب اردوغان
عملگرایی و منفعت محوری صرفِ شخص “رجب طیب اردوغان” رئیس جمهور ترکیه و چرخش های قابل ملاحظه او در عرصه سیاست خارجی در موارد متعدد، می تواند حامل درس های قابل ملاحظه ای برای ایران به ویژه در شرایطی باشد که شاهد تشدید تحرکات ترکیه در همراهی با جمهوری آذربایجان جهت تنش زایی در جوار مرزهای شمالی کشورمان هستیم.
بازتاب– “رجب طیب اردوغان” رئیس جمهور ترکیه به تازگی در جریان جلسه ای در پارلمان ترکیه گفته است که با همتای روسی خود “ولادیمیر پوتین” بر سر تشکیل یک هاب گازی به توافق رسیده است. پروژه ای که در قالب آن، اروپا می تواند به واسطه ترکیه، گاز صادراتی روسیه را دریافت کند. مساله ای که خودِ پوتین نیز آن را تایید کرده است.
در این راستا، اینطور به نظر می رسد که جدای از ترکیه، روسیه و شخصِ رئیس جمهور این کشور ولادیمیر پوتین نیز سعی دارند به هر نحو ممکن، اهمیت اهرم انرژی روسیه در مورد غرب و به طور خاص اروپا را حفظ کنند و در بحبوحه وضع تحریم های گسترده انرژی غرب علیه بخش نفت و گاز روسیه و در عین حال شرایط سخت کشورهای اروپایی جهت تامین نیازهای انرژیشان، همچنان زمینه هایی را جهت کسب درآمدهای انرژی برای روسیه حفظ کنند. مساله ای که اگر مورد توجه نباشد، در دراز مدت می تواند به موازات عیان شدن تاثیر تحریم های غرب علیه روسیه، خسارات زیادی را به اقتصاد روسیه، شهروندان عادی این کشور و به ویژه وجهه پوتین وارد کند.
با این همه، شاید یکی از بارز ترین نکاتی که اعلام توافق اخیر ترکیه و روسیه مبنی بر تشکیل یک هاب گازی حامل آن بود، برجسته سازی عملگرایی و منفعتمحوری محض شخصیت رجب طیب اردوغان بوده است. فردی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 2023ترکیه و در بحبوحه بحران اقتصادی قابل توجه کشورش که کاهش شدید ارزش پولی ملی ترکیه و همچنین تورم بالا را در آن سبب شده، به دنبال بهبود وضعیت ترکیه است تا شاید همچنان بتواند شانس های تداوم حضورخود در قدرت را تا جای ممکن تقویت کند.
با این حال، نکته مهم این است که عملگرایی اردوغان و در عین حال منفعت محوری او، صرفا خود را در قالب مناسبات و روابطش با روسیه و رئیس جمهور این کشور به نمایش نگذاشته بلکه وی در ماه های اخیر نیز در موارد متعددی این مساله را نشان داده است. در این راستا، به طورخاص اردوغان پس از ماه ها تنش با دولت عربستان و شخص محمد بن سلمان ولیعهد این کشور، از عادی سازی روابط با این کشور خبر داده است.
رویه ای که به نحو مشابهی در پی اوج گیری اختلافات با دولت امارات به ویژه در مورد بحران لیبی نیز نمودهای عینی خود را به نمایش گذاشته است. در واقع، اردوغان با چرخشی قابل توجه در روابط با دو کشور مذکور، عملا به دنبال آن بوده تا کشورش را از منابع مالی این دو کشور ثروتمند عربی در بحبوحه بحران اقتصادی ترکیه بهرهمند سازد. مساله و دستورکاری که البته محقق هم شده و هم امارات و هم عربستان، وعده انجام میلیاردها دلار سرمایه گذاری در خاک ترکیه را داده اند. جالب تر از همه اینکه اردوغان در مورد موضوع فلسطین که همواره سعی داشته خود را به مثابه رهبری پیشرو در قالب آن معرفی کند نیز رفتارهای مقطعی و منفعت گرایانه ای را از خود نشان داده است.
به تازگی نیز دولت وی روند عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس و بازگشایی مراکز دیپلماتیک را صادر کرده و حتی صحبت هایی مبنی برسفر شخص اردوغان به اراضی اشغالی هم مطرح است. در این چهارچوب، اردوغان در ماه های اخیر در قامت سیاستمداری ظاهر شده که در راستای منافع خود و حزب متبوعش، حاضر به انجام هر تغییر جهت و رفتاری است. در واقع، وی در چهارچوب مقاصد سیاسی خود، هیچ مانع جدی را تعریف نمی کند و هر لحظه آماده انجام چرخش های قابل توجه است.
در این چهارچوب، برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که این شیوه از مدیریت و حکمروایی، به هیچ عنوان شیوه ای پسندیده و درست نیست و عملا نمودی عینی از جنبه سیاه جهانِ سیاست که در قالب آن رهبران و سیاستمداران به هر ابزاری جهت تقویت موقعیت خود دست می زنند را به نمایش می گذارد. با این حال، برخی دیگر از تحلیلگران بر این باورند که اساسا ذات و فضای جهان سیاست چنین است و هر سیاستمدار، در هر لحظه باید آماده انجام چرخش های فوری در راستای منافع خود و کشورش باشد.
در این میان تردیدی نیست که اردوغان دغدغه هایی جدی را جهت حراست از موقعیت خود در قدرت دارد با این همه، حضور چنین سیاستمداری به عنوان رئیس جمهور کشوری که در جوار مرزهای غربی کشورمان است، می تواند حامل درسهایی خاص برای ایران نیز باشد. درس هایی که توجه به آن ها به ویژه در شرایطی که شاهد همراهی های ترکیه و شخص اردوغان با بلندپروازیهای “الهام علی اف” رئیس جمهور آذربایجان در محیط پیرامونی مرزهای شمالی کشورمان هستیم و یا کنشگری فعال دولت ترکیه در چهارچوب تحرکاتش در خاک سوریه را شاهد هستیم، می تواند حامل نکته های قابل توجه برای ایران باشد. درس هایی که بی توجهی به آن های می تواند خسارات قابل ملاحظه ای را برای ایران به همراه داشته باشد.