تهاتر نفت ایران و برنج پاکستان؛ تلاشی بیفرجام برای «گره نزدن معیشت مردم با لغو تحریمها»
مقامهای ایرانی و پاکستانی توافقاتی در خصوص تهاتر نفت و محصولات پتروشیمی ایران با برنج و برخی دیگر از محصولات کشاورزی پاکستان داشتهاند. در شرایط سقوط مداوم ارزش ریال ایران، طرفهای تجاری ایران تمایلی به بهرهگیری از پولهای ملی در مبادلات تجاری ندارند. در شرایط تحریم، به نظر میرسد حتی تلاش برای تهاتر کالا با همسایگان نیز که تنها با هدف مدیریت روزمره بازار صورت میگیرد؛ با موانع جدی روبهرو باشد.
«بازتاب»؛ آرش صفار- مشاور نخستوزیر پاکستان در امور بازرگانی، «عبدالرزاق داود» در دیدار با «جواد ساداتینژاد»، وزیر کشاوری ایران ضمن بیان این نکته که اسلامآباد به شرایط تحریمی ایران واقف است، پیشنهاد تهاتر برنج پاکستان در برابر نفت و محصولات پتروشیمی ایران را مطرح کرده است.
او همچنین بر امکان صادرات محصولاتی از قبیل کینوا، انبه و مرکبات به ایران در چارچوب تهاتر تأکید کرد.
ساداتینژاد با تأکید بر اینکه سیاست دولت «ابراهیم رئیسی»، توسعه روابط اقتصادی با کشورهای همسایه است، پیشنهاد بهرهگیری از پول ملی دو کشور در مبادلات تجاری را مطرح کرده است.
با این وجود به نظر میرسد با توجه به سابقه سقوط ارزش ریال ایران در برابر ارزهای خارجی و عدمقطعیتها در خصوص تداوم این روند، مبادله با ارزهای ملی جاذبه چندانی برای شرکای تجاری ایران، از جمله پاکستان ندارد.
مبادلات تجاری ایران و پاکستان در حال حاضر حدود 1/5 میلیارد دلار است و مقامهای دو کشور توافق کردهاند که این رقم، طی دو سال به 5 میلیارد دلار برسد.
در پی خروج آمریکا از برجام و اعمال مجدد تحریمها علیه ایران، تهاتر کالا در دستور کار تهران قرار داشته است؛ چین، روسیه، کره جنوبی و اتحادیه اروپا از جمله طرفهای بودهاند که مقامهای ایرانی تهاتر کالا در ازای نفت را راهی برای افزایش مبادلات تجاری با آنها دانستهاند.
با این حال این سیاست تا به حال موفقیت چندانی در بر نداشته است. برخی از تجار و تحلیلگران اقتصادی به این نکته تأکید میکنند که اولا پولهای بلوکه شده ایران در بانکهای خارجی، نمیتواند حتی به عنوان پشتوانهای برای تهاتر کالا مورد استفاده قرار گیرد؛ علاوه بر مشکل تحریمها موضوع پولشویی نیز مانعی برای تهاتر محسوب میشود.
با توجه به این نکات، به نظر نمیرسد تهاتر کالا میان ایران و پاکستان موفقتی فراتر از تلاشهای مشابه با سایر کشورها متفاوت داشته باشد.
در شرایط تحریم، حتی در تهاتر نیز دست ایران بسته است و این طرف مقابل است که نوع کالاهای قابل مبادله را تعیین میکند.
ایران با افزایش شدید قیمتها، به خصوص در زمینه محصولات خوراکی روبهرو بوده است؛ واردات محصولات کشاورزی از پاکستان –فارغ از اینکه اصولا محصولاتی همچون کینوا و انبه چه جایگاهی در بازار ایران و سبد مصرفی خانوار ایرانی دارد- بالقوه توان دولت برای مدیریت بازار را افزایش میدهد.
با این وجود مشخص نیست که واردات برنج به ایران، چه تأثیری بر کشاورز ایرانی خواهد داشت؛ در شرایطی که با افزایش شدید قیمت برنج، این کالا عملا از سبد بسیاری از خانوار ایرانی حذف شده یا سهم آن کاهش یافته است، تلاش دولت برای مدیریت بازار از طریق واردات قابل فهم است؛ با این وجود سوال این است که چرا همین سیاست در خصوص سایر کالاها همچون خودرو اعمال نمیشود.
به نظر میرسد دولتها در ایران همواره تلاش کردهاند مدیریت بازار را در مورد محصولاتی به کار بگیرند که توسط مردم تولید میشود و در مقابل هیچ تلاشی برای کاهش قیمت کالاهایی که در مجموعههای دولتی و نیمه دولتی تولید میشود، ندارند و حتی از آن استقبال میکنند.
در نهایت به نظر میرسد تلاشهایی همچون تهاتر کالای مصرفی با سرمایه ملی (نفت)، ناشی از شعارهای دولت در خصوص «گره نزدن معیشت مردم با موضوع رفع تحریمها باشد»؛ واقعیت این است که این دو موضوع به هم گره خوردهاند، بدون اینکه کسی در آن نقش داشته باشد.