تنها شرط پدیدار شدن جهان واقعی، گفتگوی آزادانه است
عزتالله فولادوند (مترجم) گفت: اعتقاد راسخ من در عمری که گذراندهام این بوده که هیچ کوشش بشری هم اندازه تلاش برای دستیابی به دو گوهر کمیاب یعنی خرد و آزادی نبوده و نیست؛ اما از بازیهای چرخ این است که اغلب حاصلی که از آن تلاشهای بیدریغ به دست آمده، عکس مقصود اصلی بوده است و درختی که با امید و آرزو کاشته شده؛ میوه تلخ داده است؛ خرد به نابخردی و آزادگی به بندگی تغییر ماهیت داده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مراسم رونمایی از کتاب «در جستجوی خرد و آزادی» ترجمه عزتالله فولادوند عصر دیروز (دوم خرداد) با حضور مصطفی محقق داماد، رضا داوری اردکانی، داوود فیرحی، حسین معصومی همدانی، علی میرزایی، حمیرا مشیرزاده و محمد دهقانی در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
عزتالله فولادوند در این مراسم گفت: به نظر میآید در این راه علل متعددی موثر باشند اما شاید بیش از همه علت شکست، گزینش وسایل و راههای نادرست برای حضور مقصود بوده است. یعنی درست در جایی که بیش از هروقت به خردمندی نیاز بوده است.
این مترجم با بیان اینکه «از خرد، به دانایی هم میتوان تعبیر کرد و از بیخردی به نادانی» گفت: اما این معادله در همه جا درست از آب درنمیآید. کسانی بودند و هستند که لاف دانستن زدند و اطلاعات فراوان داشتند اما خردمندانه عمل نکردند. بیاطلاعی به یقین به ضرر میانجامد اما اطلاعات شرط لازم است نه کافی. آنچه انبوه اطلاعات را از عمل میاندازد گزینشی عمل کردن است.
فولادوند با اشاره به دلیل روشن این ادعا گفت: همه ما میدانیم یا باید بدانیم که هیچکس به تنهایی قادر به فهم کل واقعیت عینی جهان نیست چون یگانه شرط پدیدار شدن جهان واقعی و عینی، از زوایا و جهات مختلف، آزادی در گفتگوی آزادانه ما با یکدیگر است. در مرور دورههای تاریخ ملل میبینیم که آزادی اندیشه و گفتار را بارها خفه کردهاند و مجالی برای میل به دانایی باقی نگذاشتند اما تنها حاکمان جبار و فرماندهان مقصر نبودند؛ گناه ایدئولوژی جامد کم از آن نبوده است.
او ادامه داد: برای مثال فقط به خاطر بیاورید رفتار محاکم تفتیش عقاید کلیسا را در قرون وسطی. فرمانداران دوران فئودالیسم هم نه تنها پشتیبان آنها بودند بلکه در مصادره اموال محکومان هم شریک بودند. دامنه تفتیش عقاید نزدیک به 500 سال بعد به ایتالیا و آلمان و امریکای لاتین هم رسید و بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان هم گرفتارش شدند مانند گالیله و جوردانو برونو.
این مترجم کتابهای فلسفی با بیان اینکه «حکایت جمود بیش از اینهاست و با کمال تاسف به قرون وسطی محدود نشد و به دوره ایدئولوژی هم کشیده شد» گفت «امروز هم که چشممان به ظهور فرقه داعش روشن شده است.
او ادامه داد: تا اینجا در ستایش عقل گفتیم که سِر نیک فرجامی است اما هرچه در ستایش عقل بگویم باز عرصهای پهناور ناگفته میماند و آن قلمرو دل و عشق است.
فولادوند با ذکر مصرع «هرچه گویم عشق از آن بالاتر است» از مولانا؛ گفت: هرچه به یاد دارم همواره دل در گرو عشق به ایران داشتم؛ ایران از شگفتیهای جهان است. کشوری یگانه، که برخلاف بسیاری دیگر از کشورها که در طول هزاران سال محو شدند، باوجود سهمگینترین حوادث و کینههایی که از بیرون و درون کمر به نابودیاش بسته بودند ایستاد و آشکار و پنهان مبارزه کرد و نگذاشت این کینهورزان به کام دل برسند.
او همچنین تصریح کرد: از گرانمایهترین میراث مردم این سرزمین زبان فارسی است؛ که در فلسفه و تاریخ و شعر و نثر و علوم، پیوسته در قدرت بوده و اکنون هم پابرجاست.
مترجم کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» خاطرنشان کرد: من همواره عاشق هنر بودهام و آثار هنری را از هر قوم و نژادی ارج نهادهام و اعتقاد راسخ دارم که ملت ایران شایستهترین سهم را در این میان داشته و آثار شعر او در بالاترین حد جهانی ایستاده و میراثش در منتهای ارزندگی تاریخ بشر است.
فولادوند با تاکید بر اینکه «شادمانم که این زبان فخیم برخلاف بسیاری از زبانهای سایر اقوام هنوز زنده و شکوفاست» گفت: هروقت در این سده قلم به دست میگیرم افتخار میکنم که هنوز به زبان فردوسی و حافظ و سعدی مینویسم؛ ما هرچه داریم از وجود ارجمند ایران است. بنابراین به آوای بلند میگویم «همه عالم تن است و ایران دل»؛ پاینده باد ایران.