تلویزیون ملی به خواب زمستانی رفت!
در روزهایی که تلویزیون به آرامی در حال افول است، فرصتی برای رشد و ظهور شبکههای نمایش خانگی فراهم شده و آنها اکنون در حال درخشش هستند.
پیمان طالبی در روزنامه اعتماد نوشت: کسانی که سن و سالی مشابه من دارند یا بزرگتر هستند، به خوبی به یاد میآورند زمانی که خیابانهای بسیاری از شهرهای کشور، در یک ساعت مشخص، خالی از ترافیک میشدند، تنها به این دلیل که قرار بود سریالی از تلویزیون پخش شود. مردم در هر کجای که بودند، زمان خود را طوری تنظیم میکردند که به موقع، مثلا ساعت هشتوسی دقیقه شب، به خانه میرسیدند تا قسمت جدید سریال محبوبشان را تماشا کنند. ما که آن روزها دانشآموز یا دانشجو بودیم، فردای آن شب، در مدرسه یا دانشگاه، بیشتر گفتگوها و بحثهایمان درباره همان سریال و قسمت جدیدی بود که شب قبل پخش شده بود.
حالا برای من که آن دوران را تجربه کردهام، جای تعجب است که دیگر هیچ وقت چنین حسی نسبت به هیچ برنامه تلویزیونی ندارم. نه تنها خودم، بلکه اطرافیانم هم دیگر در گفتگوهای روزمرهشان به برنامه یا سریالهای تلویزیونی اشاره نمیکنند. برای مثال، در مورد سریالی مثل «مهیار عیار» آیا کسی چیزی میداند؟ اصلا از کدام شبکه پخش میشود؟!
اما در این دوران سرد و بیروح برای تلویزیون، به نظر میرسد شبکه نمایش خانگی همچنان با قدرت در حال حرکت است و بعد از موفقیتهای متعدد این پلتفرم، اکنون شاهد تلاشهای جدی برای تقویت و استمرار آن هستیم. از سریال «هزار و یک شب»، که با حضور بازیگران مشهور ایرانی و ترکی، همزمان در دو کشور پخش میشود، تا «جادوی سفید» آیدا پناهنده، که بعد از تجربه موفق «در انتهای شب»، حالا پروژه جدیدی را به نمایش خانگی آورده است. همچنین مینیسریال «شکارگاه» به کارگردانی نیما جاویدی از اول پاییز آغاز شده و سریال «محکوم»، به تهیهکنندگی محمدرضا منصوری و کارگردانی سیامک مردانه، به زودی در دسترس مخاطبان قرار میگیرد. و نباید از سریال «تاسیان» ساخته تینا پاکروان غافل شد که با توجه به تیزرهای جذاب آن، به نظر میرسد به زودی طرفداران زیادی در شبکه نمایش خانگی پیدا کند.
شاید پروژههای دیگری نیز در دست تولید باشند که من از آنها خبری ندارم، اما نکته جالب این است که صداوسیما هیچ نقشی در این جریان ندارد. صداوسیمایی که زمانی، قدرتمندترین رسانه کشور بود و حتی سینما نیز توان مقابله با آن را نداشت، امروز در برابر رقابت شبکههای نمایش خانگی به حاشیه رفته است. این سوال میتواند سوژهای برای پژوهش علمی و تاریخی، حتی با رویکرد جامعهشناختی باشد: چه بر سر تلویزیون آمد؟