تعدد مترجم بیتجربه زبان فارسی را نابود میکند
ارسلان فصیحی میگوید تعدد مترجمان بیتجربه و جوان در کشور در حال زدن ضربه جدی به زبان و ادبیات فارسی است.
ارسلان فصیحی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به سوالی درباره معضل خلق ترجمههای متعدد از یک کتاب در بازار نشر ایران عنوان کرد: مهمترین علت پدیده خلق ترجمههای متعدد از یک کتاب در ایران، عضویت نداشتن ما در معاهده کپیرایت است. این یعنی مترجمان و ناشران ایرانی بدون اخذ مجوز از صاحب معنوی و حقوقی اثر میتوانند اثری را ترجمه و چاپ کنند در حالیکه کپیرایت از چند منظر به صنعت نشر کمک میکند. نخست اینکه جلوی ترجمههای مکرر از یک اثر را میگیرد که البته این فارغ از کیفیت ترجمه است. از منظر کیفی اما کپیرایت میتواند کیفیت اثر را هم تضمین کند و در قراردادها مساله کیفیت و صحت ترجمه نیز مورد توجه قرار میگیرد.
وی ادامه داد: کپیرایت در بحث محتوا از تحریف کتاب جلوگیری میکند و این یعنی جلوگیری از این معضل که از یک کتاب در ایران پنجاه ترجمه میشود و یا تاکتابی پرفروش میشود همه دنبال ترجمهاش نروند. ترجمه به هر حال هنر است و اینطور نیست که هر کسی بتواند از پس آن برآید.
فصیحی افزود: به فرض اینکه زبانی را بدانیم نمیشود مترجم باشیم. امروز با مترجمانی روبروییم که در واقع یک ترجمه را رونویسی و با کمی تغییرات آن را منتشر میکنند و البته در مواردی هم شاهدیم که عین ترجمه یک مترجم دیگر را با تغییر نام منتشر میکنند. برای خود من این اتفاق رخ داده است یعنی کتابی از ترجمههای من را تنها با تغییر اسم در دو ناشر تهرانی و مشهدی به چاپ رساندهاند.
این مترجم ادامه داد: گاهی هم شده در بازار ایران کتاب ترجمه را به اسم تالیف چاپ کردهاند. در این وضعیت عضویت در معاهده کپیرایت تنها راه عاجل است. بالاخره نمیشود همهاش با بگیر و ببند به سراغ رفع این مشکل رفت.
فصیحی افزود: در ایران و جهان بهترین تبلیغ کتاب تبلیغ شفاهی مخاطبانش برای هم است. کتابی که بدون کیفیت ترجمه شده باشد از این منظر نمیتواند موفق باشد و بدون شک از دور خارج میشود. البته اینکه بخواهیم خواننده و بازار بهترین ترجمه را مشخص کند امری است بطئی و غیر واقعی و البته غیر اصولی و راهی از سر ناچاری. باید برای این مساله فکری عاجل کرد.
این مترجم در ادامه با بیان اینکه ظهور فراوان مترجم به ویژه مترجمان جوان در ایران امری خطرناک است، عنوان کرد: زبان فارسی در وضع فعلی در حال تخریب از منظر نحو است. این اتفاق البته از زمان قاجار و با شروع موج ترجمه در کشور استارت خورد و در زمان مشروطه اوج داشت. الان هم دوباره این جریان اوج گرفته است. ترجمههای بد به فارسی در حال از بین بردن و ضربه زدن به زبان فارسی از منظر صرف ونحو است. الان وضع به جایی رسیده که مترجم جملهای فارسی میگوید که از منظر صرف و نحو کاملا اشتباه است. مثلا طرف میپرسد «میآیی برویم ناهار بخوریم؟» و جواب میگیرد: «چرا که نه». این عبارت یعنی چه؟ معنایش چیست؟ این همان تخریبی است که در زبان فارسی در خال رقم خوردن است.
فصیحی افزود: در ترجمه هفتاد درصد کار شناختن زبان مقصد است و سی درصد آشنایی با زبان مبدا. مترجم باید ریزهکاریهای زبان فارسی را بداند. اما متاسفم که بسیاری از مترجمان ما در حال حاضر از زبان فارسی اطلاعاتی ندارند و برای همین کتابهایی که ترجمه میکنند، خوانده نشده و بوی گندش هم بلند شده است.
این مترجم افزود: فارسیندانی بسیاری از مترجمان ما باعث شده آنها بیش از هر چیز در کار؛ تحتتاثیر زبان مبدا بمانند و از منظر تطابق افعال؛ زمان فعلها و ترکیب اجرای جمله نتوانند ساختار فارسی را در متن به کار ببندند. در نتیجه جمله از از زبان مبدا به فارسی تبدیل میکنند اما حاصل کارشان عبارتهایی بیمعنی است. یعنی فارسی نوشته شده اما شما از آن چیزی نمیفهمید، معنایی ندارند.
فصیحی ادامه داد: من الان کتابهاب بزرگی دارم که در این وضعیت ترجمه علوم به ویژه علوم انسانی چطور به فارسی ترجمه شده است؟ ما الان داریم چه یاد میگیریم؟ من حیرانم از این موضوع. فکر میکنم اگر کسی نتواند منابع اصلی را بخواند، چیزی را یاد میگیرد که اصلا معلوم نیست چیست!
وی همچنین در پاسخ به سوالی درباره علت ناکامی ترجمه معکوس در ایران نیز گفت: ادبیات معاصر فارسی در خود ایران وقتی خوانده نشود نباید انتظار داشت که در خارج از ایران خوانده شود. رمان معاصر فارسی شمارگان ۵۰۰ نسخهای دارد و نمیشود انتظار مطالعه در خارج از ایران را داشت. وقتی دست و پای نویسنده در تخیل و داستانپردازی بسته باشد و او محصور در چهارچوب فکری خاصی شود، او و اثرش محکوم به شکست است و این مقدمه شکست اثر در خارج از مرزهاست. از طرف دیگر نبودن در معاهده کپیرایت، جایی برای مبادله باقینمیگذارد. تا این مساله حل نشود نه میشود داد و ستد کرد و نه میشود کتابی را عرضه داشت. اینها همه نشانههای به قهقرا رفتن ادبیات معاصر فارسی است.