تسویه حساب سیاسی با رضوی و مهدویان دهن کجی به گفتمان «فجر» است
در مورد قضیه داوری نشدن فیلم لاتاری قطعا پای تسویه حساب سیاسی با تهیه کننده و کارگردان در میان است.جشنواره سی و ششم فرصت خوبی برای تسویه حساب سیاسی با محمود رضوی و برند سینمایی لاتاری است.
خاله بازی در داوری جشنواره فیلم فجر بازهم کار دست این جشنواره داد. فرشته طائرپور خاله کتایون شهابی از سرمایه گذاران فیلم عرق سرد است و این فیلم در جشنواره سی و ششم نامزد دریافت 8 سیمرغ شد. از سوی دیگر شوهر خاله سرکار خانم شهابی، منوچهر شاهسواری، با بیش از یازده شغل سازمانی، رئیس خانه سینما هستند. آیا نمیتواند حضور طائر پور در هیات داوران جشنواره فیلم فجر در نامزدی بیشمار این جشنواره موثر باشد؟ نکته جالب اینجاست که سحر دولتشاهی، لیلی رشیدی، هدی زین العابدین برای نقش مکمل زن برای حضور در فیلم عرق سرد کاندیدا شدهاند. سه بازیگر نقش مکمل از یک فیلم نامزده شدهاند! هدی زینالعابدین و لیلی رشیدی چه بازی خارقالعادهای در این فیلم از خود بروز دادهاند که شایسته نامزد شدهاند؟
بدون تردید با هر ارزش گذاری هنری، سطح بازیگری لیلی رشیدی (با احترام فراوان به خانواده هنرمندش) از زیزی گولو فراتر نمیرود و با توجه به کم مایه بودن عرق سرد از جنبه های هنری و محتوایی، نمیتوان حدس زد که همیشه پای خاله بازی در جشنواره فجر در میان است؟
تکلیف جشنواره سی و ششم با همین ابهام در خاله بازی کاملا روشن است. اما این ماجرا سویه دیگری دارد و آنهم حذف لاتاری است که برای بسیاری از اهالی متفکر رسانه و سینما مشخص است به دلایل غیر سینمایی لاتاری در این جشنواره داوری نشد. هجوم کاملا هماهنگ شده بخشی از افراد در جلسه پرسش و پاسخ و طرح سئوالات سیاسی مشخص میکند که پای انتقامجویی سیاسی در میان است. کما اینکه در سینما ما از این موارد کم ندیدهایم که مثلا جهانگیر الماسی به دلیل حمایت از ناطق نوری در انتخابات 1376 از صحنه سینما حذف و با ظرافت خاصی از جریان تولیدات تلویزیون کنار گذاشته میشود. نمونههای فراوان دیگر در سینما و تلویزیون گرفتار سیاسیکاری اهالی سینما شدهاند . نمونه اخیرش احمد نجفی است که به عنوان نمادی از احمدینژاد در سینما مورد هجمه شورای صنفی نمایش قرار گرفته و تقریبا نزدیک به دو سال است که تلاش میکند فیلم «من یک ایرانیام» را اکران کند و موفق به انجام این کار نمیشود. سید محمود رضوی و محمد حسین مهدویان قطعا در این جشنواره باید هدف قرار میگرفتند.
نخست اینکه سید محمود رضوی به عنوان یک نواصولگرا اداره امور ستاد انتخاباتی محمد باقر قالیباف را برعهده گرفت و قالبیاف در ایام قبل از انتخاب مهمترین آلترناتیوی بود که در مقابل رقیب پیروز قرار داشت. با عطف به ماجرای جهانگیر الماسی که بارها در رسانهها مطرح شد، جشنواره سی و ششم فرصت خوبی برای تسویه حساب سیاسی با محمود رضوی و برند سینمایی لاتاری است.
طرح این موضوع در رسانهای همچون مشرق تناقض نیست. مشرق در جای خود، منتقد جدی فیلم دارکوب رضوی است، به دلایلی که در همان متن توضیح داده شد. (اینجا) اما در مورد قضیه داوری نشدن فیلم لاتاری قطعا پای تسویه حساب سیاسی با تهیه کننده و کارگردان در میان است. مهدویان کارگردانی است که حتی با کاراکتر موسی (هادی حجازی فر) در فیلم لاتاری، اهمیت گفتمان رزمندگان و بازماندگان هشت سال دفاع مقدس را احیا کرد. عطف به کارنامه کاملا سیاسیاش و به چالش کشیدن سازمان تروریستی منافقین (ماجرای نیمروز) و پرترههای سینمایی شهید حسن باقری و جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان در آخرین روزهای زمستان و ایستاده در غبار، فرصت خوبی برای جشنواره فجر انقلاب فراهم شده که گفتمان انقلابی او را با هر گرایش سیاسی خاص مولف، در جشنواره سی و ششم نادیده بگیرد.
سایه سیاست نمیتواند برای لحظهای جشنواره فجر را رها کند اما سیاسی کاری داوران ادوار مختلف این جشنواره، با برجسته کردن آثاری همچون «عرق سرد» و «بمب» همچنان بر مدار مخالف خوانی با گفتمان فجر حرکت میکند.