ترکیه چگونه به توسعه رسید؟

چند دهه از آغاز مدل توسعه در ترکیه میگذرد و این کشور فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده است کارشناسان درباره موفقیت مدل توسعه آنکارا نظرات متفاوتی دارند.
به گزارش بازتاب به نقل از فرهیختگان، دو دهه پیش ترکیه برای ایرانیان، جدا از جذابیتهای اقلیمیاش، به تورم سرسامآورش شهره بود. در این دو دهه مقامات ترک سیاستهای متنوع اقتصادی را در دستور کار خود قرار دادند و توانستند از یک اقتصاد بحرانزده، یک قدرت اقتصادی بزرگ در غرب آسیا بسازند. سرعت رشد ترکیه نهتنها در ایران که در کشورهای دیگر منطقه، این سوال را پیش آورده که ترکها چه مدلی از توسعه را در دستور کار خود قرار دادند و توانستند به پیشرفت برسند؟ اهمیت روند رشد اقتصاد ترکیه باعث شده تا گروه ترکیهشناسی پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشستی را با عنوان «مدل توسعه ترکیه» با حضور اساتید دانشگاه برگزار کند. در این نشست اسدالله اطهری استاد دانشگاه و مدیرگروه ترکیه شناسی، رضا دهقانی استاد دانشگاه و عضو گروه ترکیه شناسی و سیدعلی قائممقامی کارشناس مسائل خاورمیانه به بررسی این موضوع پرداختند.
رضا دهقانی، استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
«توسعه ترکیه» یا «مدل توسعه ترکیه» را نمیتوان از مدل توسعه حاکم بر دنیای قرن ۲۰ جدا دانست. پس از جنگ جهانی دوم واژه «توسعه» طرح شد، اما گفتمان توسعه، تحتعنوان تجدد و مدرنیزاسیون قبل از جنگ جهانی دوم و اوایل قرن ۲۰ در ترکیه پیادهسازی شد. یکی از عوامل فروپاشی و اضمحلال دولت عثمانی، ورشکستگی اقتصادی بود. این کشور از ۹میلیون کیلومترمربع به هفتمیلیون و سرانجام به ترکیه امروز که نصف مساحت ایران است، تبدیل شد. فروپاشی امپراتوری عثمانی باعث شد اراضی حاصلخیز و غنی از جمله در عراق که منابع عظیم نفت را داشت، از دست حکومت عثمانی خارج شود. ترکیه یک کشور ورشکسته با دیون بسیار زیاد بود. بعد از تشکیل جمهوری ترکیه، گفتمان غالب بر دنیا، گفتمان توسعه بود. متولی این گفتمان، اتحاد جماهیر شوروی بود. این مدل اصطلاحا معروف به گفتمان توسعه برنامهریزی شده بود.
شوروی در ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۴ بزرگترین سازمان برنامهریزی دنیا را با صدها ریاضیدان، اقتصاددان و جامعهشناس تشکیل داد تا برنامه توسعه این کشور را تدوین کنند و البته توفیقات بسیاری هم کسب کردند. این برنامه برای ایران، ترکیه و آمریکای لاتین و… الگو شد، حتی بعضی از احزاب اروپای غربی از این الگو استفاده کردند. ترکیه از سال ۱۹۳۴ شروع به اجرای دو برنامه اقتصادی کرد. علت طرفدار پیدا کردن گفتمان توسعه، بحرانهای اقتصادی بعد از جنگ جهانی اول بود، یعنی بحران اقتصادی از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳ در جهان. حتی اندیشمندان غربی هم شروع به نگارش کتاب درباره دخالت دولت در اقتصاد کردند. ترکیه در سال ۱۹۳۴، دو برنامه اقتصادی پنجساله اول و دوم را به مرحله اجرا گذاشت. این برنامههای اقتصادی لیستی از طرحهای عمرانی بود و بهطور جدی بحث نظام برنامهریزی قلمداد نمیشد. شوروی در فاصله ۱۹۲۸ تا ۱۹۶۴ تبدیل به یک قدرت اقتصادی یا کشور توسعهیافته با ملاک آن روز شد. دو برنامه اقتصادی ترکیه معطوف به طرحهای زیربنایی (جاده، راه، کارخانه اسلحهسازی و… ) بود اما بعد از وقوع جنگ جهانی دوم و بالاخص بعد از روی کار آمدن حزب دموکرات، چند اتفاق افتاد. بعد از جنگ جهانی دوم انتخابات آزاد برگزار شد و برای اولینبار حزب دموکرات سر کار آمد. حزب دموکرات تحت تاثیر فضای جنگ جهانی دوم، توسعه با محوریت بخش خصوصی را مطرح کرد.
حزب به این نتیجه رسید توسعهای که با محوریت دولت ایجاد شود، پایدار نیست. حزب به تشویق بخش خصوصی پرداخت. اتفاق دوم پیوستن ترکیه بهعنوان یک متحد به ناتو است. بر همین اساس در سال ۱۹۵۲ سیل کمکهای غرب و اروپا به سوی ترکیه سرازیر شد و سرمایهگذاری مستقیم در صنایع مختلف نساجی، سیمان و ساختمان برای اولین بار در ترکیه مطرح شد. روند آزادسازی اقتصاد ترکیه یا حمایت از بخش خصوصی در این دوره شروع شد اما بحرانهای اقتصادی به خاطر توسعه نامتوازن هم به وجود آمد. در آن زمان ۷۵درصد مردم در بخش کشاورزی شاغل بودند اما تمرکز دولت بر صنعت و خدمات بود. همین مساله باعث شد در ترکیه جنبشهای چپ بروز پیدا کند. ریشه جنبشهای چپ در فاصله سالهای ۱۹۵۵-۱۹۵۰ است. استانبول و شهرهایی مانند ازمیر توسعه پیدا کردند، ولی در شرق ترکیه جوانان بیکار بودند و مشکلات عدم توسعهیافتگی وجود داشت. حتی جادهها هم آسفالت نبود و روستاهایی بودند که با دوره عثمانی زیاد فرق نمیکردند، لذا جریانهای چپ بروز پیدا کرد و این مساله باعث تنش در ترکیه شد. این تنشها سرانجام در سال ۱۹۶۰ منجر به کودتا علیه حزب دموکرات شد و این مرحله اول بود.
از سال ۱۹۶۰ به بعد وارد نظام برنامهریزی اقتصادی میشویم. دوره اول دو برنامه اقتصادی اجرا شد. دولت کودتا بحث بازار آزاد را برای مدتی کنار گذاشت. با کنار رفتن حزب دموکرات و اعدام رهبر و ۱۲ عضو بلندپایه حزب، بحث حمایت از بخش خصوصی کنار گذاشته شد. سال ۱۹۶۳ سازمان برنامهریزی زیر نظر شورای عالی برنامهریزی -وابسته به نخستوزیری- تاسیس شد. وظیفه این سازمان تدوین برنامههای توسعه پنجساله بود. از آن زمان تا امروز که سال ۲۰۱۹ هست، این سازمان ۱۱ برنامه توسعه تدوین کرده است. سال ۲۰۱۹ اولین سال برنامه یازدهم است. در سال ۱۹۶۳ اینها اولین برنامه توسعه اقتصادی را تدوین کردند. در این برنامه تمرکز بر این بود که محصولات خام در ترکیه تبدیل به محصولات قابل صادرات شود، یعنی اقتصاد صادراتمحور.
در برنامههای دوم و سوم و تقریبا تا برنامه چهارم اقتصادی، تمرکز اصلی در ترکیه بر سر صادرات محور بودن است. با این حال اما دولت مشکل جذب سرمایه خارجی داشت اما مسالهای که همیشه اقتصاد ترکیه تا برنامه چهارم درگیرش بود، عدم تراز پرداخت (یعنی عدم تراز بین صادرات و واردات) و دیگری تورم بود. تورم ترکیه در برنامههای اقتصادی معمولا ۱۰ درصد هدفگذاری میشد ولی عملا تا ۳۵ درصد میرفت. با این حال ترکیه تا برنامه چهارم توسعه رشد اقتصادی متوازن بین ۶ تا هفت درصد داشت. پس تمرکز بر اقتصاد صادراتمحور، صنعت، تولید کالایی بود و تا حدودی بخش کشاورزی مغفول مانده بود. اما در برنامه پنجم چه اتفاقی میافتد که شروع یک دوره جدید در اقتصاد ترکیه است؟ برنامه پنجم مصادف با سال ۱۹۸۴ است. این سالی است که نظامیها بعد از کودتای ۱۹۸۰ بر اساس یک انتخابات آزاد، قدرت را به دست بخش غیرنظامی میدهند. در این دوره چند اتفاق میافتد. اولینبار است که در توسعه تبدیل به یک گفتمان جهانی میشود و سازمان ملل یک برنامه خاص توسعه کشورهای توسعهنیافته تحتعنوان برنامه توسعه سازمان ملل را به این کشورها عرضه میکند. دومین مساله چیست؟ دومین مساله بحث توسعههای اقتصادی و وامهایی است که صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی میدهد. ترکیه هم در همان مسیر شروع به توسعه میکند. اقدامات «تورگوت اوزال»، نخستوزیر ترکیه باعث شد دوره او را بهعنوان «جمهوری دوم» ترکیه یاد کنند.
در این دوره بحث آزادسازی اقتصادی مطرح شد که بر اساس آن به بخش خصوصی توجه شد. در این راستا، نظام برنامهریزی برای بخش عمومی الزامی و برای بخش خصوصی ارشادی شد، یعنی دولت مستقیم در بخش خصوصی دخالت نمیکند ولی در نظام برنامهریزی ۱۹۶۳ دولت بخش خصوصی را ملزم میکرد. در این دوره جهش عجیبی در تولید کالاهای ترکیه صورت میگیرد و تولیدات صنعتی تا ۵۰درصد رشد و راه خودش را به بازارها باز میکند. یادم هست از اوزال پرسیدند که دستاورد شما در این ۱۰ سالی که حکومت را در دست داشتید، چه بود؟ گفت: «شاید افتخار من این باشد که آدامس ترکیه از شرق دریای خزر تا مدیترانه جویده میشود.» این امر اشاره به این موضوع است که ما محور کارمان را بر صادرات گذاشتهایم و همهچیز صادر میکنیم. بعد از این دوره در برنامه هشتم، ترکیه وارد بحرانهایی میشود که مربوط به دهه آخر قرن بیستم است. شاید بدترین دوران ترکیه در قرن بیستم، این دهه است. احزاب فوقالعاده شکننده و ناکارآمد بر سر کار میآیند. علتش چیست؟ این است که ترکیه وارد عرصهای میشود که از آن تحت عنوان «جهانیسازی اقتصاد» یاد میشود و ادغام کردنش در اقتصاد جهانی پیش میآید؛ اما چون پتانسیل اقتصاد ترکیه متناسب با آن نیست، دچار بحران میشود. چرا؟ زیرا پیوستنش به اتحادیه اروپا مطرح میشود و بحث این است که میخواهد اقتصادش را در اقتصاد جهانی ادغام کند. به همین دلیل از بحرانهای جهانی هم اثر میپذیرد، ازجمله در بحران جهانی 1994 که بورس استانبول سقوط عجیبی کرد، ولی اتفاقی که میافتد تلاش بر یکپارچگی با اقتصاد جهانی است. اما آنچه اقتصاد ترکیه را آزار میدهد تورم فزاینده است که در زمان حزب راه راست و طریق حقیقت به صددرصد رسید و سهرقمی شد. بدهی خارجی زیاد شد و به ۴.۷ میلیارد دلار رسید و در سالهای بعد بیشتر شد. اما شاید بزرگترین نجاتبخش اقتصاد ترکیه، سرکار آمدن حزب عدالت و توسعه بود. این حزب به گمان من و خیلیها تداوم همان برنامههای عصر اوزال بود. شاید یکی از دلایلی که اینها توانستند از بحرانهای دهه ۹۰ رهایی پیدا کنند و ترکیه را به سلامت به هزاره جدید برسانند، این بود که مبارزه سختی با فساد کردند. بزرگترین دستاورد این حزب، عزم جزم برای مبارزه با فساد بود. قبل از آن در ترکیه حتی پلیس مرزی هم درخواست رشوه میکرد.
حمایت از بنگاههای کوچک اقتصادی
مبحث دیگر بسیار تاثیرگذار این بود که دولت به جای ترکیب صنایع بزرگ، از بنگاههای کوچک و متوسط حمایت کرد. دولت گفت هرچه توسط این بنگاهها تولید شود، حمایت میشوند. بحث «راندمان» به جای «تولید» مدنظر قرار گرفت. مدیریت نسل سوم در توسعه به جای مدیریت دستوری مطرح شد. از استارتاپها حمایت شد. در حوزه فکر و اندیشه سرمایهگذاری شد. کسانی که صاحبفکر بودند مورد حمایت قرار گرفتند. اصلا مرکزی برای حمایت از اندیشههای تولیدمحور شکل گرفت. شما اندیشه را میتوانید مثل کالا بفروشید. این موارد باعث شد ترکیه از مشکلات سنتی تا حدی فاصله بگیرد و تورمش به ۹.۲ و حتی در ۲۰۰۹ به ۷ درصد برسد، لذا بهتدریج برنامه ترکیه ۲۰۲۳ که از آن به چشمانداز یاد میشود، مطرح شد. یک تفاوت اساسی این چشمانداز با دیگر برنامهها، این است که به جای تکیه بر پیشرفت اقتصادی، نگاهی استراتژیک داشت، یعنی در آن به این امر پرداخته میشود که موقعیت ترکیه در جهان فردا به چه شکل است؟ لذا از آن زمان به بعد بر مباحث اقتصادی تمرکز میشود، پس اقتصاد، فرهنگ و اجتماع را از هم تفکیک نمیکنند. در صورتی که تا قبل از این، چنین تفکیکی قائل بودند و میگفتند اگر در حوزه اقتصادی توسعه پیدا کنیم دیگر اضلاع هم توسعه پیدا میکنند. الان توسعه را یک بحث معنادار و به هم پیوسته میدانند که سایر اجزایش هم باید توسعه پیدا کند.
اسدالله اطهری، استاد دانشگاه تهران
در زمان عثمانی شیوه تولید ترکیه آسیایی بود. چپها و مارکسیستها در نگاهی که به عصر صفوی و عثمانی داشتند، از یک شیوه تولیدی اسم بردند به نام «شیوه تولید آسیایی». آنان گفتند این کشورها روندی را که برای توسعه طی کردند متفاوت از روند غرب بوده است. پس مدلی که تا زمان سقوط امپراتوری عثمانی با آن مواجه هستیم، شیوه تولید آسیایی است. میگویند شیوه تولید آسیایی آخرین زورش را در عصر تنظیمات میزند و شکست میخورد و وارد دوره کمالیسم میشویم. همزمان با رضاشاه در ایران، ترکهای جوان بهعنوان جانشینان عثمانی، سبک نوسازی غربی را پیگیری میکنند و مدلشان، مدل توسعه غرب است و میگویند هیچراهی جز راه لیبرالیسم و نوسازی غربی وجود ندارد. کمال، اروپایی شدن، غربی شدن تجدد و توسعه و مدل غرب را پیگیری میکند. کمال و رضاشاه در ایران، هر دو رهبر نظامی مدل توسعه اقتصادی را انتخاب میکنند، یعنی زیربناهای توسعه را در دو کشور آماده میکنند. دومین مدل توسعه؛ توسعه به سبک غرب بود، زیرا هدف ترکیه غربی و اروپایی شدن بود. میگفتند ترکیه برایش عیب است که با عقبماندگان خاورمیانه یعنی اعرابی که از پشت خنجر زدند، زندگی کند. یعنی سطح و کلاس ترکیه با کشورهای عقبمانده خاورمیانه یکی نیست و باید خودش را جدا کند و قبلهاش به سمت غرب باشد. اما یک ضربه ویرانگر به این تفکر، انقلاب کمونیستی و مساله انقلاب اکتبر و اقتصاد سوسیالیستی بود که باعث شد ترکیه به خاطر مساله جنگ و خسارتی که دید، به اقتصاد برنامهریزیشده برگردد. اتفاقا مدل توسعه اقتصادی برنامهریزی شده دوام نیاورد و به محض اینکه رهایی پیدا کرد، دوباره به سمت مدل توسعه غربی منتها به شکل بسیار ضعیف رفت که به پیروزی حزب دموکراتها معروف است. اعدامهای اساسی و کودتای دهه ۶۰ یک توقفی ایجاد کرد. بعد از این ترکیه دچار آشوب چپهاست ولی مهمترین مدل توسعه دوباره به سمت مدل غرب برمیگردد، یعنی پیروزی بورژوازی. بورژوازی حامل اندیشههای توسعه در زمان اوزال میشود. مرحوم هاشمیرفسنجانی در ایران و اوزال در ترکیه کارهای توسعه اقتصادی منهای توسعه سیاسی را در دو کشور آغاز کردند تا بر بحرانهای قبلی فائق آیند.
باز هم این مدل مدل لیبرالیسم توسعه است و برگشت به کمالیسم است. دورهای که اینها شکست میخورند، دوباره بازگشت مطرح میشود. مدل آقای اردوغان مدل نولیبرالیسم است. چطور اسلام اهل سنت یا صوفی یا اسلام میانهرو میتواند خودش را با نوعی نولیبرالیسم یا لیبرالیسم جدید هماهنگ کند؟ چطور این مدل در ترکیه جواب میدهد؟ نظر من این است که این مدلها را ما باید ارزیابی کنیم و اینها را با همدیگر مقایسه کنیم. یک دورهای حتی در حوزه سیاسی سعی کردند از طریق پروژه گاپ (پروژه آناتولی جنوب شرقی) همه را جذب کنند. کردها را از طریق اقتصاد وارد حکومت کردند و ادعا میکردند که از طریق شیوه لیبرالی این کار را میکنیم. من فکر میکنم از پنج مدلی که گفتم میتوانیم هرکدام از این مدلها را ارزیابی کنیم و به این نتیجه برسیم که ترکیه با کدام مدل در حال ادامه مسیر است؟ کار به جایی رسید که کشوری ورشکسته شده بود و چند صفرش را از پول پاک کرد، به صندوق بینالمللی پول و صندوق توسعه کمک میکند و پول برای مداخله در امور کشورها، پایگاه زدن در قطر، لیبی، مصر، مراکش و افغانستان خرج میکند. برای افغانستان علیه ما سد میسازد، وارد آسیای مرکزی و قفقاز میشود. قدرت اقتصادی ترکیه به جایی رسیده که ما را تبدیل به قدرت درجه چندم کرده است. این همه ما تلاش کردهایم خاورمیانه را بگیریم. اگر کودتای ترکیه و مصر رخ نداده بود و سردار سلیمانی در عراق موفق نشده و مساله لیبی انجام نشده بود، ما از طریق ترکیه جارو شده بودیم. فقط قدرت اقتصادی ترکیه بود که سیاست خارجی این کشور را توسعهطلبانه کرد و این موفقیت مدل توسعهای بود که حزب توسعه انجام داد. الان دوره افول اقتصاد ترکیه است نسبت به زمانی که در اوج قرار داشت.
سیدعلی قائممقامی، کارشناس مسائل خاورمیانه
ترکیه در دوران عثمانی بهخصوص در سال ۱۸۳۸ قراردادی با انگلیس امضا کرد و امتیازات بسیار گستردهای را به لندن داد و باعث شد دوران عثمانی از غرب شروع به واردات کند. این باعث شد رشد و توسعه اقتصادی عثمانی بهخصوص صنعتی شدن و مدرنیزه شدن آن از بین برود. دو نوع سیاست اقتصادی از دوران عثمانی بهخصوص ۱۸۳۸ تاکنون انجام شده و ادامه دارد. یکی ادامه واردات یعنی جذب سرمایه خارجی، یکی هم ادامه صادرات یا جایگزین شدن صادرات. ترکیه از دوران عثمانی تا الان این را به صورت مواج ادامه داده است. عثمانی بین سالهای ۱۸۵۴ تا ۱۹۱۴ حدود ۴۰بار از انگلیس و کشورهای اروپایی استقراض کرد و به «مرد بیمار» تبدیل شد. در دهه ۱۹۲۰میلادی اقتصاد ترکیه متکی بر بخش کشاورزی بود. در دوران اول آتاتورک ۸۵درصد درآمد صادراتی محصولات کشاورزی بود. آتاتورک در سال ۱۹۲۹میلادی امتیازات تجاری را که عثمانی به غربیها داده بود، لغو کرد. ابتدا اقتصاد لیبرالی را اجرا کرد اما آن را تبدیل به اقتصاد دولتی کرد و بعد از آن دوباره به اقتصاد مختلط برگشت. اقتصاد مختلط همانطور که در قانون اساسی ایران بود و الان یک مقدار مچاله شده، اقتصاد دولتی بود. تعاونی و خصوصی بود. اما دوران اقتصاد جدید ترکیه از سال ۱۹۸۰ شروع شد، یعنی تانسو چیللر (اقتصاددان ) ۲۴ژانویه ۱۹۸۰ روند اقتصاد لیبرالی و خصوصیسازی را آغاز کرد و رشد اقتصادی بر مبنای صادرات تعیین شد.
بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ اقتصاد ترکیه مختلط بود. در دهه ۱۹۵۰میلادی در دوران حزب دموکرات به رهبری عدنان مندرس (اولین رئیس دولت ترکیه مدرن)، اقتصاد ترکیه لیبرالی بود و با سرمایهگذاری بخش خصوصی، صنایع تقویت شد. اما تشکلهای کلان اقتصادی ترکیه، در اختیار بخش دولتی بود. موسسات بزرگ تولیدی اقتصادی در ترکیه، توسط شوروی ساخته شد. شوروی ذوبآهن و صنایع سنگین ترکیه را ساخت. بین ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ روند همگرایی اقتصادی و تجاری با اروپا آغاز شد و ترکیه برای عضویت در جامعه اقتصادی اروپا (اتحادیه اروپای فعلی) تلاشهایی کرد. در ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۳ قرارداد بین ترکیه و جامعه اقتصادی اروپا امضا شد. ترکیه در سال ۱۹۶۱ برای اولینبار از صندوق بینالمللی پول وام گرفت. قبل از ۱۹۸۰ میلادی سیاست اقتصادی ترکیه برای رشد اقتصاد متکی بر رشد اقتصادی وارداتی و صنعتی شدن بود؛ یعنی سیاست اقتصادی ادامه واردات و سیاست اقتصادی ادامه صادرات. بین سالهای ۱۹۸۰ تا سال ۱۹۹۰ میلادی، سیاست اقتصادی ترکیه صادراتمحور بود ولی بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ میلادی تورم ترکیه به اوج رسید، یعنی تورم به ۵۶، ۶۰ و ۷۴ درصد رسید.
در بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ میلادی مصوبه سیاست اقتصادی اعلام شد. این عین مصوبه ۲۴ ژانویه ۱۹۸۰ بود که بر اساس آن ارزش لیر ترکیه برای افزایش صادرات کاهش پیدا کرد. ترکیه در ۱۹۹۶ میلادی اتحادیه گمرکی را امضا کرد تا بازار ترکیه روی تجارت جهانی باز شود. آن موقع میگفتند ترکیه بیش از ۵۰میلیارد دلار به خاطر امضای این قرارداد متضرر شد. خیلی از موسسات ترکیه به علت واردات از کشورهای اروپایی و حتی رژیم صهیونیستی ورشکست شدند و از بین رفتند. ترکیه بر اساس قرارداد و اتحادیه گمرکی به بازار بدون گمرک اتحادیه اروپا تبدیل شد. در سال ۲۰۰۲ میلادی در این کشور بار دیگر همگرایی با اقتصاد جهانی آغاز شد. قبل اردوغان حدود ۷۰میلیارد دلار پول ترکیه را برداشتند و به کشورهای غربی فرار کردند. اردوغان آمد و یکسری اقدامات را در دستور کار خود قرار داد. اقتصاد ترکیه با بحران اقتصادی آمریکا بهشدت تاثیر پذیرفت اما توانست تا حدودی مساله را خنثی کند.
اقتصاد ترکیه از لحاظ صنایع کاملا وابسته به غرب است، یعنی آمارهای دولت ترکیه، وزارت دارایی، انستیتو آمار ترکیه و… نشان میدهد که اقتصاد ترکیه و حتی صنایع نظامی دفاعی ترکیه وابسته هستند. ترکها مدعی هستند که ۷۰درصد مستقل شدند اما ۵۵درصد حتی از نظر صنایع دفاعی وابسته به غرب (آمریکا و اروپا) هستند. در حال حاضر ترکیه حدودا ۴۵۶ میلیارد دلار استقراض خارجی دارد. تمام آمار از همان ابتدای جمهوری ترکیه نشان میدهد که همیشه تراز پرداخت و تجارت خارجی بین ۳۵ تا ۷۰ درصد کسری تراز تجاری دارد یعنی واردات بیشتر و صادرات کمتر. در سال ۲۰۱۸ حدودا ۵۶ تا ۷۰میلیارد دلار واردات بیش از صادرات داشت. البته ترکیه حدود ۲۴۰میلیارد دلار پروژههای خدمات مهندسی سدسازی، پلسازی و فعالیتهای عمرانی در کشورهای مختلف انجام داده است. بخش دیگر بخش توریسم است که حدود ۳۵ میلیارد دلار درآمد برای ترکیه دارد. آمارها میگوید سال گذشته حدود ۹۰ میلیارد دلار ترکیه باید بدهی استقراض خارجیاش را میداد. امسال بین حدود ۹۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار است. اینها آمارهای رسمی و نیمهرسمی است. اردوغان شدیدا خصوصیسازی انجام داده است. در دوره او بیش از ۷۰ میلیارد دلار تشکلهای اقتصادی ترکیه را فروختند و به نوعی خوردند؛ مثلا ۱۴ کارخانه تولید قند و شکر همین امسال فروخته شد. تمام تشکلهای اقتصادی دولت ترکیه تقریبا نابود شده است که این میتواند بزرگترین ضربات را به اقتصاد ترکیه وارد کند. الان اقتصاد ترکیه از نئولیبرالی هم گذشته و تقریبا سوپرنئولیبرالی شده است.