ترامپ یا پوتین: چه کسی برنده نشست آلاسکا شد؟

بازتاب– دیدار دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در پایگاه نظامی المندورف-ریچاردسون آلاسکا، اگرچه از منظر تشریفات و پیامهای رسانهای پر سر و صدا بود، اما از زاویه محتوای سیاسی و نتایج عملی، همچنان با ابهام و پرسشهای جدی همراه است. این ملاقات، نخستین گفتوگوی مستقیم رهبران آمریکا و روسیه پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید بود و به همین دلیل نگاهها به آن فراتر از یک دیدار عادی دو رئیسجمهور دوخته شد.
ترامپ پس از بازگشت به واشنگتن، در اظهارنظری که بسیاری آن را غیرمنتظره توصیف کردند، به ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، توصیه کرد که «با مسکو توافق کند». چنین موضعی در واقع به معنای انتقال بخشی از بار مسئولیت بحران اوکراین از دو قدرت بزرگ (آمریکا و روسیه) به دو طرف اصلی منازعه ـ مسکو و کییف ـ است. ترامپ حتی پا را فراتر گذاشت و با اشاره به نابرابری قدرت، تصریح کرد: «روسیه یک قدرت بسیار بزرگ است، اما اوکراین چنین نیست.» این سخن، نه تنها موقعیت دیپلماتیک کییف را تضعیف میکند، بلکه به اروپا نیز این پیام را مخابره میسازد که واشنگتن قصد ندارد همچون گذشته پرچمدار اصلی حمایت از اوکراین باشد.
برای ولادیمیر پوتین، این نشست فرصتی بود تا چهرهای متفاوت از روسیه ارائه دهد؛ کشوری که نه بهعنوان تهدید، بلکه بهعنوان بازیگری آماده برای گفتوگو در عرصه جهانی ظاهر میشود. پوتین در کنفرانس خبری پس از نشست، از لزوم عبور از «تقابل» و حرکت به سوی «گفتوگو» سخن گفت. او با اشاره به اینکه روابط مسکو و واشنگتن به پایینترین سطح از زمان جنگ سرد رسیده بود، تلاش کرد این دیدار را نقطه عطفی برای تغییر تصویر بینالمللی روسیه معرفی کند.
کارشناسان معتقدند پوتین سه دستاورد عمده از این نشست بهدست آورد: نخست، خروج نسبی از انزوای دیپلماتیک؛ دوم، تعویق احتمالی اعمال تحریمهای سنگین جدید علیه روسیه؛ و سوم، کسب مشروعیتی که تنها از طریق دیدار رودررو با رئیسجمهور آمریکا قابل دستیابی بود.
ترامپ در بخشی دیگر از سخنان خود تأکید کرد که روسیه فهرستی از هزار اسیر جنگی اوکراینی را در اختیار واشنگتن قرار داده است؛ فهرستی که به گفته او، کییف از پذیرفتن آن خودداری کرده است. این موضوع نشان میدهد که حتی مسائل انسانی ـ که معمولاً زمینهساز اعتمادسازی میان طرفهای درگیر است ـ در بحران اوکراین به معادلهای پیچیده و چندلایه تبدیل شده است. پذیرش یا عدم پذیرش این اسرا، میتواند بر روند مذاکرات آینده اثر تعیینکنندهای داشته باشد.
ترامپ در سخنانش بار دیگر توپ را به زمین اروپا انداخت و گفت که کشورهای اروپایی باید در روند مذاکرات فعالتر شوند. این در حالی است که اتحادیه اروپا طی ماههای گذشته میلیاردها دلار کمک مالی و نظامی به اوکراین اختصاص داده است. از دید ناظران، چنین موضعی در واقع نشاندهنده تمایل ترامپ به کاهش بار مالی و سیاسی واشنگتن در قبال بحران اوکراین و انتقال بخشی از مسئولیت به بروکسل است.
شاید مهمترین نکته نشست آلاسکا، غیبت رئیسجمهور اوکراین بود. زلنسکی پس از پایان دیدار ترامپ و پوتین، با انتقاد از نتایج آن گفت که پوتین تنها به دنبال گرفتن یک عکس یادگاری با رئیسجمهور آمریکا بود؛ عکسی که برای او به اندازه یک دستاورد سیاسی ارزشمند است. او همچنین تأکید کرد که مسکو به دنبال کسب مشروعیت و کاهش فشار تحریمها بود و نشست آلاسکا این فرصت را برایش فراهم ساخت. با این حال، زلنسکی قرار است در روزهای آینده با ترامپ دیدار کند؛ دیداری که میتواند روشن کند آیا کییف حاضر به پذیرش «معادله جدید» واشنگتن و مسکو خواهد شد یا خیر.
داگلاس لوت، سفیر پیشین آمریکا در ناتو، در واکنشی تند گفت که ترامپ «هیچ دستاوردی» از این نشست به دست نیاورده است. به باور او، تنها پوتین بود که از این دیدار سود برد؛ چرا که توانست در کنار رئیسجمهور آمریکا بهعنوان «یک رهبر قدرتمند جهانی» ظاهر شود، بیآنکه امتیاز ملموسی واگذار کند. این نگاه در میان بخشی از نخبگان آمریکایی رایج است؛ دیدگاهی که نشست آلاسکا را بیشتر به «فرصتی برای بازسازی چهره روسیه» تعبیر میکند تا گامی واقعی در مسیر صلح.
پشت سر دو رئیسجمهور در نشست خبری جملهای نقش بسته بود: «در جستجوی صلح.» اما پس از سه ساعت مذاکره، هیچ توافقی درباره آتشبس یا آینده سرزمینهای اشغالی اوکراین اعلام نشد. موضوع تضمینهای امنیتی برای کییف نیز در هالهای از ابهام باقی ماند. اگرچه ترامپ گفت دو طرف «تا حد زیادی» درباره این موضوع به توافق رسیدهاند، اما جزئیات آن نامشخص است.
نشست آلاسکا بیش از آنکه نقطه عطفی در مسیر حل بحران اوکراین باشد، به آوردگاهی برای نمایش سیاسی تبدیل شد. ترامپ با رویکردی عملگرایانه، بار مسئولیت را بر دوش اوکراین و اروپا گذاشت و از تحمیل فشارهای جدید بر مسکو خودداری کرد. در مقابل، پوتین موفق شد چهرهای متفاوت از خود به نمایش بگذارد و جایگاه روسیه را در میز بازی بازتعریف کند.
اما پرسش اصلی همچنان باقی است: آیا این نشست میتواند زمینهساز گفتوگوی واقعی میان مسکو و کییف شود، یا صرفاً به عنوان صحنهای تبلیغاتی در حافظه سیاست جهانی ثبت خواهد شد؟ پاسخ این پرسش را شاید باید در دیدار بعدی ترامپ و زلنسکی جستوجو کرد.