ترامپ به دنبال سیاست «یا جنگ، یا صلح» است؛ ایران در پی سیاست «نه جنگ، نه صلح»
العربی الجدید نوشت: ماه میجاری نقطه عطفی در درگیریهای بین ایران و ایالات متحده است؛ چرا که پر است از حوادث سرنوشت سازی که وارد مرحله خطرناکی شده و سرانجام آن مشخص نیست. پس از انکه در ۸ می ۲۰۱۸ واشنگتن از توافق هستهای خارج شد، معادله «نه جنگ و نه صلح» که به مدت ۴ دهه بین ایران و آمریکا جریان داشت، به پایان رسید و دولت ترامپ تلاش کرد با استفاده از استراتژی فشارهای شدید ایران را وادار به تسلیم شدن در برابر شروط آمریکا کند.
به گزارش بازتاب، در ادامه این مطلب آمده است: دو طرف، سالروز خروج آمریکا از توافق هستهای را برای افزایش تنشها انتخاب کردند و از این نقطه، درگیری معادلههای «یا جنگ و یا صلح» آمریکا و «نه جنگ و نه صلح» ایران، آغاز شد.
در کشاکش شدت گرفتن این درگیری، تحرکات دیپلماتیک گستردهای شروع شد، که هنوز در نقطه آغاز بوده و هدف از آن، کاهش تنشها بین ایران و ایالات متحده و ارائه راه حلی است که منطقه را از کابوس جنگ دور کند.
مساله قابل توجه آنکه با وجود تنش متقابل بین ایالات متحده و ایران، این دو کشور تنش مذکور را در سطح مشخصی نگاه داشته اند و بارها از عدم تمایل خود برای جنگ صحبت کرده اند.
به موازات تاکید دو طرف مبنی بر اینکه خواهان جنگ نیستند، ترامپ بارها دعوت به مذاکره با ایران کرده که البته با مخالفت تهران مواجه شده است. همین دعوت به مذاکره از سوی آمریکا در هفتههای گذشته نقش زیادی در کاهش سطح تشنجها داشته است.
همانطور که گذشت، تحرکات دیپلماتیک زیادی از سوی طرفهای متعددی شروع شده است، که مهمترین آنها، پادشاهی عمان، عراق، قطر، سوئیس، آلمان و ژاپن هستند. در این میان، تحرکات عمان و سوئیس، توجه تحلیلگران را به خود مشغول داشته است؛ به این دلیل که دو کشور در دهههای گذشته نقش مهمی در زمینه وساطت بین تهران و واشنگتن ایفا کرده اند.
سفر رئیس جمهور سوئیس به ایالات متحده و سفر وزیر خارجه عمان، یوسف بن علوی به تهران، پیش بینیهایی را مطرح کرد مبنی بر اینکه وساطت بین دو طرف آغاز شده است. اما طبق صحبتهای این طرفها، از جمله تهران، تحرکات پیش گفته هنوز در مراحل ابتدایی است و هدف از آن، کاهش سطح تنشها بین دو طرف و تبادل پیامها میان آنهاست.
به نظر میرسد این تحرکات در مرحله بخت ازمایی برای بررسی امکان نزدیک شدن دیدگاهها با هدف شروع مذاکرات مستقیم یا غیر مستقیم قرار دارد؛ مسالهای که با مخالفت ایران مواجه میشود. اما باید گفت: با وجود مخالفتهای ایران، این تحرکات از نوع مذاکره غیر مستقیم بین دو دولت و انتقال پیامهای انهاست.
با این حال، سفرهای منطقهای محمد جواد ظریف و صحبتهای او در جریان این سفرها، نشان میدهد که تهران تمایلی به افزایش تنشها نداشته و امیدوار است تحرکات دیپلماتیک منجر به کاهش تاثیر تحریمهای آمریکا شود. اما این تمایل، مانع از آن نشد که طرف ایرانی پیامهای فشاری را به طرف آمریکایی و هم پیمانان آن در منطقه رسانده و در این مسیر، از کارت های منطقهای خود استفاده کند.
طرف آمریکایی هم با وجود ادامه سیاست تنش زایی، بیش از هر زمانی به مذاکره راغب است؛ بویژه پس از آنکه رئیس جمهور این کشور در ژاپن اعلام کرد که قصد تغییر نظام ایران را ندارد. میتوان این صحبت ترامپ را به عنوان پیام اطمینان بخشی به ایران دانست.
اما به نظر نمیرسد اینگونه صحبتها تهران را برای مذاکره مستقیم با دولت آمریکا در طول دوران ریاست جمهوری ترامپ، قانع کند؛ چرا که ایران نگران است که هدف رئیس جمهور آمریکا از دعوت به مذاکره، استفاده از این مهم برای پیروزی در انتخابات باشد و ترامپ به این شکل تلاش کند ایران را شکست خورده جلوه دهد. همزمان، بعید است که ترامپ اینگونه اظهار نظرهای خود را با اقداماتی برای کاهش فشارهای اقتصادی علیه ایران همراه کرده باشد.
خلاصه کلام آنکه دو طرف به بازی خویشتنداری خود زیر سقف مشخصی، بدون ورود به لبه پرتگاه، ادامه میدهند و به موازات آن، تحرکات دیپلماتیک منطقهای و بین المللی نیز افزایش مییابد یا حداقل به مرحله وساطت و مذاکرات غیر مستقیم و سرّی میانجامد؛ تا طرفها به راه حل میانهای دست یابند که البته در حال حاضر دور از دسترس مینماید. در این میان، باید توجه داشت که آن بازی و این میانجی گری، میتواند منجر به حادثهای شود که اوضاع را از کنترل خارج کند.