ترامپ استراتژی ندارد؛فقط سر و صدای زیادی دارد!
برنی سندرز سیاستمدار دموکرات و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا که درنهایت در رقابتهای درونحزبی مغلوب هیلاری کلینتون شد، در یادداشتی جالبتوجه در نشریه گاردین به موضوع خروج ترامپ از برجام و توافق هستهای پرداخته است.
به گزارش «تابناک» وی در این یادداشت بیان میکند:
هفته گذشته دونالد ترامپ یکی از بیملاحظهترین اقدامات دوران ریاست جمهوری خود را انجام داد: خروج از برجام که بهعنوان توافق هستهای ایران نیز شناخته میشود. با این تصمیم، رئیسجمهور سالها تلاش سخت توسط دیپلماتهای ما در راستای دستیابی به یکی از سختترین مجموعه محدودیتها و تضمینهای مربوط به بازرسی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی را دور انداخت. وی همچنین درب ورود به مهمترین احتمال امکان تشنجزدایی میان ایران و آمریکا را محکم بست.
درک این موضوع مهم است که بدانیم برجام یک توافق میان ایران و آمریکا نیست بلکه توافقی است که میان ما و شرکای ما در پنج بعلاوه یک – بریتانیا، فرانسه، آلمان، روسیه و چین – بسته شده و به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رسیده است. خروج ترامپ از این توافق تنشهای میان آمریکا و متحدان دموکراتیکش، فرانسه بریتانیا و آلمان را که همگی به این توافق ادامه میدهند و بارها اعلام کردهاند که این توافق و ادامه آن مطابق با منافع ملی ایشان است، شدیدتر میکند.
ترامپ همچنین مشاوره و نصیحت مشاوران و مقامات ارشد خود در شورای امنیتی ملی، نظیر ژنرال جوزف دانفورد رئیس ستاد مشترک ارتش و وزیر دفاع جیمز متیس که هردو بارها تکرار کردند که ماندن در توافق به نفع امنیت ملی آمریکا است، را رد کرد و نپذیرفت. متخصصان منع گسترش سلاحهای اتمی و همچنین متخصصان حوزه امنیت ملی همگی در این ارزیابی توافق دارند. دونالد دقیقاً مشابه اقدامی که در خصوص موضوع تغییرات آب و هوایی در توافقنامه آب و هوایی پاریس صورت داد، ترامپ اجماع کلی متخصصان را نادیده گرفت و طرف یکسری از نزاعهای ایدئولوژیک خرد ایستاد که نتایج مصیبت باری برای امنیت جهانی ما دارد.
همچنین خروج از برجام ضربه مهمی به موضوع مذاکرات دیگر آمریکا در خصوص منع گسترش سلاحهای اتمی همچون مذاکرات با کره شمالی خواهد زد. اگر قرار باشد هر رئیسجمهور بیملاحظهای از راه برسد و زیر توافقهای آمریکا بزند، چرا دولتها باید بخواهند که با ایالاتمتحده وارد مذاکره شده و تن به دادن امتیازات فراوان در این توافقها کنند؟
رک بگویم، ایران درگیر برخی رفتارهای نامناسب همچون حمایت از بشار اسد در سوریه و علیه مردم سوریه، حمایت از گروههای تندرو مثل حزبالله لبنان و حماس در فلسطین و نقض حقوق بشر در داخل است. بااینحال اگر از اساس در مورد این سیاستهای ایران دغدغهای داریم، همانطور که من هم دارم، روند فعلی بدترین روند ممکن است. این روند توجه و حل همه این موارد دیگر را بسیار دشوار میکند. متأسفانه وقتیکه ترامپ تصمیمش را اعلام کرد ما شاهد هیچ استراتژی مشخصی از سوی او نبودیم و تنها سروصدا شنیدیم.
سروصدا و تهدید ایران ما را به جای بهتری نمیرساند. ما باید به تلاش برای ادامه گفتگوها با دولت ایران ادامه دهیم، در جستجوی روابط بهتری با مردم ایران باشیم و نقش سازندهتری در منطقه برای ایران بخواهیم. رهیافت ترامپ دستیابی به این اهداف را مشکلتر کرده است. این رهیافت منجر به تقویت تندروهای نظام ایران شده که اساساً در سروکله زدن با یک آمریکا خصم و دشمن بسیار راحتتر هستند تا در تعامل با یک آمریکای منطقی و صلحجو.
بعد از 17 سال جنگ در افغانستان و 15 سال جنگ در عراق، مردم آمریکا دیگر خواهان درگیر شدن در جنگهای بیپایان در خاورمیانه نیستند. آنها نمیخواهند وارد نزاع شیعه – سنی، عربستان – ایران در تعارضات منطقهای شوند. اما نگرانی من ازاینجا ناشی میشود که این دقیقاً همان چیزی است که رئیسجمهور ترامپ میخواهد و از آن صحبت میکند. هرکسی که در این نگرانی و دغدغه همراه با من نیست، وی را به یاد این موضوع میاندازم که مشاور ارشد امنیت ملی جدید ترامپ، جان بولتون، چند سال قبل مقالهای نوشت تحت این عنوان که: «برای متوقف کردن بمب ایران، ایران را بمباران کنید». با خروج از توافق هستهای و روشن کردن هدفشان مبنی بر گسترش تعارض، ترامپ و دولتش به نظر در حال دستوپا کردن توجیهی برای این بمباران هستند.
باید به خاطر داشته باشیم که مسیر جنگ عراق در سال 2003 آغاز نشد. این مسیر آجر به آجر و طی سالهای قبل از آن با تصمیماتی که در زمان خود کوچک بودند آغاز شد و درنهایت ما را به بزرگترین اشتباه سیاست خارجی خود در طول تاریخ رساند. جنگ عراق چندین پیامد فاجعهبار غیرمنتظره داشت که هنوز هم با آن دستبهگریبان هستیم و برای چندین سال آینده هم دستبهگریبان خواهیم بود. درواقع یکی از این پیامدهای ناخواسته قدرتمند کردن ایران در عراق و در جاهای دیگر منطقه بود.
تصوری نابخردانه و ابلهانه است که فکر کنیم که این مشکل جدیدی را میتوانیم با سوءاستفاده از نیروی نظامی و به همان شکل سابق حل کنیم. بااینحال سخنرانی خصمانه رئیسجمهور ترامپ در هفته گذشته به نظر قرار است سیاست آمریکا را دقیقاً به سمت همین هدف یعنی تغییر رژیم که خود مبنای جنگ عراق بود بهپیش برد. رهبری واقعی آمریکا، قدرت واقعی آمریکا در فروپاشی مسائل و کشورها نیست، بلکه در نشان دادن توانایی ما برای جمعکردن دیگران به دورهم، ایجاد توافقات و اجماع بینالمللی و درنهایت تحرک دادن به این توافقات برای حل مشکلات است. این همان کاری بود که برجام انجام داد. متأسفانه اکنون انتخاب رئیسجمهور ترامپ، این است که ما را در مسیری کاملاً متفاوت و بسیار خطرناک قرار دهد.