تحلیل عباس عبدی از تشییع شکوهمند سردار سلیمانی
چرا مردم سردار سلیمانی را چنین شکوهمند مشایعت کردند؟ این واکنش چند وجه دارد. یک وجه ماجرا به اقدام تروریستی ایالات متحده برمیگردد. هرگاه چنین رفتاری علیه هر شخصیت ایرانی انجام میشد، بهطور طبیعی موجب انزجار و حساسیت میگردید.
عباس عبدی در اعتماد نوشت: درباره اتفاقات رخ داده در هفته اخیر و احتمالاتی که وجود دارد و اینکه ایران چه موضعی میتواند بگیرد یا باید بگیرد، فعلا نمیتوان حرفی زد و باید امیدوار بود که قدری تأمل و فضا مناسب شود. عجلهای نیست و گمان هم میکنم مسوولان هم صبر خواهند کرد.
مدیریت کلان به ویژه در سیاست خارجی ایران در عین اتکا به برخی از اصول مورد نظرش داهیانه عمل کرده است، والا اوضاع میتوانست به کلی جز این باشد و اطمینان دارم که مدیریت سیاست خارجی هیچگاه، تاکید میکنم، هیچگاه تابع و حتی متاثر از برخی شعارهای داخلی نبوده است. ولی پیش از رسیدن زمان مناسب برای طرح موضوعات اساسیتر با چند نکته در حاشیه ترور شهید سلیمانی و رویدادهای پس از آن مواجه شدم که یادآوری آنها بد نیست.
۱ ـ جریان ضد جنگ در امریکا هر چند ضعیف شکل گرفته است. ولی نکته مهم آن برای من به عنوان یک غیرامریکایی و به طور مشخص ایرانی، این است که تاکید مخالفان بر این مساله متمرکز است که جنگ موجب کشته شدن سربازان امریکایی میشود. در حالی که مساله اصلی در هر جنگی بیش از آنکه کشته شدن این و آن باشد که طبیعت جنگ است، مساله حقانیت یا قانونی بودن و حداقل متجاوزانه نبودن آن است. به طور مشخص حمله به خودروی حامل مرحوم سلیمانی پیش از آنکه متوجه تلفات آن باشد، متوجه غیرقانونی بودن آن است. چرا امریکاییها از موضع تروریستی بودن این تهدیدات با جنگ مخالفت نمیکنند و فقط بر وجه کشته شدن سربازان امریکایی و فرزندانشان تاکید دارند؟
متاسفانه این نگاه در نهایت مشوق و زمینهساز جنگ است.
۲ ـ خیلیها تعجب کردند که چرا ترامپ بر بمباران مراکز فرهنگی ایران تأکید کرده است؟ عملی که حتی هیتلر هم انجام نمیداد زیرا مخالف تمام قوانین بینالمللی است. فقط داعش و طالبان با افتخار چنین میکردند. آیا او نمیفهمد؟ قطعا چنین نیست. او اصرار دارد که به جهان بگوید با یک فرد ویژه مواجه هستید که هیچ قانونی برایش اهمیت ندارد، جز خودش. دموکراسی امریکایی کجاست؟ نه برای دفاع از ایران، بلکه برای دفاع از حیثیت خودشان؟
۳ ـ موضع اروپاییها بسیار بدتر از اقدام ترامپ است. چون ترامپ همین است که هست. ادعایی بیش از این هم ندارد. ولی اروپاییها که ادعای بیشتری دارند، چرا تا این حد منفعل و حتی دنبالهروی افرادی، چون ترامپ و پمپئو هستند؟ در قضیه برجام و تحریم گفتند که شرکتهای اروپایی از دولتهایشان تبعیت نمیکنند، پس در جریان اخیر چرا دولتهای اروپایی از امریکا دنبالهروی میکنند؟ اگر آنان زیر برجام را امضا نکرده بودند، مساله قابل تحمل بود، ولی چرا راهی را آمدند که در میانه راه اینچنین سنگ روی یخ شوند، بعد هم همچنان به متابعت چشم بسته و بدون، چون و چرا از امریکا گردن نهند؟ برجام که قرار بود نشانهای از آغاز استقلال نسبی اتحادیه اروپا شود اکنون نشاندهنده وابستگی و ضعف بیشتر اروپا شده است.
۴ ـ چرا مردم سردار سلیمانی را چنین شکوهمند مشایعت کردند؟ این واکنش چند وجه دارد. یک وجه ماجرا به اقدام تروریستی ایالات متحده برمیگردد. هرگاه چنین رفتاری علیه هر شخصیت ایرانی انجام میشد، بهطور طبیعی موجب انزجار و حساسیت میگردید.
وجه دوم به بازتاب و آثار امنیتی این اقدام تروریستی مربوط میشود. به عبارت دیگر تبعات این اقدام و اهداف بعدی ایالات متحده که ایجاد مشکل در امنیت و تمامیت ارضی کشور است از چشم کسی پنهان نمانده است و مردم برای دفاع از این تمامیت وارد میدان شدند، به ویژه آنکه حمله به یک فرمانده نظامی انجام شده بود؛ و بالاخره وجه شخصیتی مرحوم سلیمانی نیز بسیار برجسته بود.
فردی که همچنان صادقانه و نه ریاکارانه معتقد به ارزشهای انقلابی خود بود و نه تنها دکان دونبش از این ارزشها درست نکرده بود، بلکه خود و جان خویش را صادقانه وقف آن کرده بود. از میدان مجادلات سیاسی قدرتطلبانه بیرون بود و عشق به انجام وظایفش او را از دیگران متمایز کرده بود. مجموعه این ویژگیها یک بسته نگرشی و رفتاری جامع را ایجاد کردند که موجب واکنش اینچنینی از طرف مردم شد.
کافی است یکی یا دو وجه از سه وجه فوق، به ویژه دومی و سومی وجود نمیداشت، آنگاه متوجه میشدیم که مردم چه واکنشی از خود نشان خواهند داد.
به جز این چهار مورد، دو نکته دیگر هم مانده که مربوط به واکنش تندروهای داخلی و براندازان خارجنشین کشور در برابر این حضور مردم است که آنها را جداگانه باید نوشت.