بهزاد نبوی: دلیل محدودیت فضای مجازی این است که خاتمی دیگر نتواند «تَکرار کند»
ایلنا گفتوگویی با بهزادنبوی، سخنگوی دولت مرحوم محمدعلی رجایی وزیرصنایع دولت میرحسین موسوی ونایب رئیس مجلس ششم انجام دادهاست.
اهم مطالب این مصاحبه به این شرح است: درباره تغییرات اخیر شهرداری تهران میگوید که اگر من جای نجفی بودم استعفا نمیدادم البته استعفای نجفی به صلاح خودش بود و نه اصلاح طلبان. او درباره مساله فیلترینگ تلگرام هم معتقد است؛ این محدودیتها برای این است که خاتمی دیگر نتواند «تکرار کند».
*مطرح شدن حضور یک رئیس جمهور نظامی مرا به یاد کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ میاندازد؛ آن زمان کشور در شرایط بدی قرار داشت. ملوک الطوایفی و هرج و مرج از یک سو و اوضاع اقتصادی نابسامان از سوی دیگر، شرایطی فراهم کرد تا رضاخان سردار سپه که آن زمان فرمانده قشون قزاق بود، کودتا کند و قدرت را به دست بگیرد. اتفاقا آن کودتا و روی کار آمدن رضا خان مورد استقبال قرار گرفت و حتی بخشی از روحانیون نیز از آن حمایت کردند. بسیاری تصورشان این بود که اگر یک دولت نظامی بر سر کار بیاید میتواند مشکلات موجود را حل کند به ظاهر هم بخشی از آن مشکلات برطرف شد.
*تصور میکنم بحث رئیس جمهور نظامی را اول بار آقای هوشنگ امیر احمدی در آمریکا مطرح کرد. او یک بار هم کاندیدای ریاستجمهوری شد بعد از ایشان هم یکی از نمایندگان مجلس و سپس آقای الله کرم در یک مصاحبه مطرح کردند. معتقدم این پیشنهادها و صحبتها میتواند زمینه ساز شکل گیری یک دولت نظامی باشد و مطرح کردن آنها برای ارزیابی عکس العمل جامعه میتواند باشد.
*مردم تا به حال که نشان دادهاند که رأیشان قابل پیش بینی است و به کسانی که درصدد ایجاد انسداد فضای سیاسی و تنش در کشور هستند رأی نمیدهند.
*ممکن است افزایش قیمت ارز به شکلی بیارتباط با این مسئلهای که بحث کردیم (حضور یک نظامی به عنوان رئیس قوه مجریه) نباشد. شنیدهام صرافیهای هرات و اربیل در این بالا رفتن یک شبه قیمت ارز نقش داشتهاند. جریانهای بسیار قدرتمندی به لحاظ اقتصادی وجود دارند کافیست بخواهند تمام ارز موجود در بازار را جمع و برای دولت ایجاد بحران کنند. علت پیش آمدن چنین فرضیهای در ذهن من این است که هیچ عامل خاص واقعی و حتی روانی، بعداز تعطیلات نوروزی وجود نداشت که بتواند یک شبه چنین جهشی در تقاضای ارز ایجاد کند. همه عوامل موثر در افزایش این تقاضا به صورت مستمر وجود داشته و نمیتوانستند مسبب ایجاد تقاضای ناگهانی و یک شبه شوند.
*در پاسخ به این پرسش که تحلیل شما از تک نرخی اعلام شدن ارز از سوی دولت چیست؟ :به نظر میرسد که این یک تصمیم کوتاه مدت برای جلوگیری از معاملات ارزی با قیمتهای بالا و در واقع برای «فریز» کردن بازار ارز است که اگر چنین باشد تصمیم بجایی است.
*این نرخ ۴ هزار و دویست تومان معاملات را کنترل میکند، اما نمیتواند یک اقدام و درمان دراز مدت باشد، ما باید کاری کنیم که عرضه و تقاضا در بازار ارز برابری کند. آنچه باعث نگرانی است، این است که دستهایی وجود داشته باشند که بخواهند از طریق افزایش قیمت ارز به دولت ضربه بزنند همان طور که در دی ماه سال ۹۶ هم تصور این بود که تظاهراتی علیه دولت راه میافتد و باعث به چالش کشیدنش میشود. سپس بحث عدم کفایت رئیس جمهور را در مجلس مطرح میکنند و وی استیضاح میشود، اما مشاهده کردید که بعداز یکی دو روز کنترل از دست ایجاد کنندگان آن حوادث خارج شد و قضایا مسیر دیگری را در پیش گرفت. امیدوارم برای ارز چنین اتفاقی رخ ندهد که خسرانش برای کشور و مردم به مراتب بیشتر است.
*تنها راه نجات اقتصاد از وضعی که در آن گرفتار شدهایم، سرمایه گذاری خارجی است. بنابراین تا هنگامی که این اتفاق نیفتد بهترین مدیران هم کماکان دچار مشکل خواهند بود و مشکلات نیز روز به روز بیشتر میشود؛ پس مشاهده میکنید که حل مشکلات تنها به دولت مربوط نمیشود، بلکه به نظام جمهوری اسلامی ایران باز میگردد که باید برای حفظ کشور و نجات اقتصاد آن باید در سیاست خود تجدید نظر کند.
*به رغم اینکه امضای برجام یکی از بزرگترین توفیقات جمهوری اسلامی بوده است، مع الوصف باید این واقعیت را بپذیریم که برجام به تنهایی نمیتواند معجزه کند. این توافق روابط اقتصادی کشورمان را با جهان خارج به شرایط قبل از تحریمها و حتی فراتر از آن برد، که پیروزی بزرگی بود.
*فراکسیون امید در بدو امر تصورش این بود که هرکسی را کاندیدا کرده و رأی آورده در مجلس الزاما عضو فراکسیون امید خواهد بود، در حالی که فراکسیون امید به دلیل رد صلاحیتهای گسترده در مواردی بهترین راهش نامزد کردن اصولگرایان و مستقلان میانهرو در قبال محافظهکاران بود و این بدان معنا نبود که نامزدهای مذکور از نظر فکری اصلاح طلب شدهاند. به عنوان مثال آقای لاریجانی به شکل کاملاً عاقلانه و برای جلوگیری از پیروزی نامزهای تندور کاندیدای فراکسیون امید از قم بود و یا آقایان جلالی، نعمتی و مطهری جز کاندیداهای لیست امید از تهران بودند و هیچ قرار و مداری هم برای عضویتشان در فراکسیون امید مجلس، به درستی با ایشان گذاشته نشده بود. بهترین راه برای توفیق بیشتر فراکسیون امید، که متاسفانه به آن توجه نشد، تشکیل فراکسیون فراگیر «اعتدال و میانه رو» بود. اگر چنان فراکسیونی شکل میگرفت، حداقل در زمینه مسائل اقتصادی و سیاست خارجی، که مهمترین مسائل فعلی کشور است، می شد به مجلس و فراکسیون امید، امید بیشتری داشت.
*قطعا استعفای آقای نجفی نه به صلاح خود ایشان بود و نه به صلاح اصلاح طلبان، اما متاسفانه این اتفاق افتاد. اینکه بخواهیم دوران شهرداری آقای قالیباف با آقای نجفی را مقایسه کنیم قیاس صحیحی نیست. همه نهادها و قدرتها در طول دوران شهرداری از ایشان حمایت کردند. آقای نجفی پیش از آنکه شهرداری تهران را قبول کند چون میدانست اداره شهر تهران نمیتواند تحت الشعاع درگیری سیاسی طیفهای مختلف قرار بگیرد، تلاش کرد نظر قدرتهای مختلف و نهادهایی را، که ممکن بود مانع کارش در شهرداری تهران شوند، به طور مستقیم و یا غیر مستقیم جویا شود. شنیدهام او نشستهایی هم با بعضی از مسوولان و نهادهایی که ارتباطاتی با شهرداری داشتند، داشته است و از آنها نظر منفی نشنیده بود. حداقل میتوان گفت ظاهرا جز یک نهاد، کسی مخالف شهرداری او نبود و چنگ و دندانی به وی نشان داده نشده بود، ولی بعدها معلوم شد که برداشتنش صحیح نبوده و یا مخالفتهای شدیدی بروز داد نشده است. آخرین برخوردهای قوه قضائیه با وی موید این نظرات است ضمناً عمق مشکلات موجود در شهرداری که بخشی از آنها نیز آقای نجفی در گزارش ۱۰۰ روزه اعلام کرد بسیار بیش از انتظارات قبلی او بود. مثلا بدهی حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان مشکل کوچکی نیست.
*اگر من جای نجفی بودم استعفا نمیدادم، ولی ایشان اهل درگیریهای آنچنانی نبود او میخواست شهرداری باشد که صرفا به شهر خدمت کند و توان فشارهای وحشتناک را نداشت.
*کسانی که طرفدار محدود کردن فضا مجازی هستند و آن را مثبت تلقی میکنند عمدتا خود را پشت سپر مسائل اخلاقی پنهان میکنند و این گونه بیان میکند که بحث فلیترینگ به خاطر این مسئله است، در حالی که مسأله اصلی آنان محدود کردن اطلاع رسانی آزاد و محدود کردن تغذیه مردم به اطلاع رسانی جهت دار و کنترل اعضای فضای مجازی است. به عنوان مثال، وقتی برای رأی دادن انتخابات مجلس دهم به حوزه رأی گیری رفته بودم، میدیدم که در دست هیچکس تراکت و یا لیستی نیست و همه از روی تلفن همراه خود اسامی را میخواندند و مینوشتند و «تکرار میکنم» آقای خاتمی که صرفا از طریق فضای مجازی منتشر شد، آن چنان تاثیری بر مردم گذاشت که برای اولین بار یک لیست به طور کامل در انتخابات رای آورد. همه امروز میدانند بستن فضای مجازی برای این است که آقای خاتمی دیگر نتواند «تکرار کند»، برای این است که انحصار خط دادن به افکار عمومی فقط در دست یک طیف خاص باشد، که البته تحقق این آرزو محال است. وسایل ارتباط جمعی و فضای ارتباطی به قدری پیشرفته شده است که آدمها راههای ارتباطی پیدا میکنند. این اقدامات آب در هاون کوبیدن است.
*در همین اعتراضات دی ماه سال گذشته، در همین فضای مجازی جو علیه اصلاح طلبان و خصوصا آقای خاتمی راه افتاد. بنابراین دفاع من از آزادی فضای مجازی، جنبه دفاع از منافع جناحی ندارد.
*من بارها گفتهام تنها راه برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب، برای یک اصلاح طلب، رجوع و توسل به صندوقهای رای است. تمامی راههای دیگر مردود و ناموفق است البته این راه هم باتوجه به محدودیتها و خصوصا نظارت استصوابی، راهی بسیار دشوار است.
*من که به قول کیفرخواست دادستان در دادگاه گفتهام به موسوی خیانت نمیکنم معلوم است که با حصر مخالفم ولی به این مسئله که آقای روحانی توان رفع حصر را دارد اعتقادی ندارم اما میگویم روحانی باید تلاشش را بیشتر کند. حصر به دستور روحانی صورت نگرفته است که با دستور ایشان رفع شود.