بهروز نعمتی:یک کلمه از لاریجانی درباره ۱۴۰۰ نشنیدهایم

بهروز نعمتی ماهی هشت میلیون حقوق میگیرد، سانتافه سوار میشود و به گفته خودش عضو هیئتمدیره هیچ شرکتی نیست.
تمام دریافتیاش هشت میلیون حقوق مجلس است. کارت حقوق هم در اختیار همسرش است. میگوید با ناهاری که در مجلس میخورم، هزینه دیگری ندارم. از مجلس هم خانهای نگرفته و میگوید پیشتر در تهران صاحبخانه بوده است.
متن گفت و گوی روزنامه شرق با او را در ادامه می خوانید :
چند اتفاق افتاده است؛ انتخاب آقای روحانی، انتخاب نمایندگان مجلس و انتخاب مجدد آقای روحانی؛ این را به صورت یک تفکر میدانم. اگر در فضایی که در کشور وجود دارد، مجموعههای اعتدالی، معتدل و اصلاحطلبان کنار هم نباشند، در هیچ زمینهای موفق نمیشدیم. اعتقادم بر این است که در این تفکر و فهرستی که تشکیل شد، من بهعنوان بهروز نعمتی یک قدم برنداشتم که در لیست باشم. من سازوکار اصلاحطلبانه را ترجیح میدهم به افراد اصلاحطلب. اگر مجموعه برایند گروههای سیاسی باعث رئیسجمهورشدن حسن روحانی شده، او نمیتواند به مطالبات اصلاحطلبانه جامعه که بخش بزرگی از رأی ایشان را تشکیل میدهد، بیتفاوت باشد.
یعنی شما اصلا نمیخواستید و آمدند از شما دعوت کردند؟
آقای واعظی بهعنوان متولی موضوع از من خواسته بودند.
با آقای واعظی چطور آشنا شدید؟
در مجلس نهم با هم بودیم. ایشان وزیر بودند. ایشان مدیر سیاسی حزب اعتدال و توسعه است.
اما حزب اعتدال و توسعه نسبت به اصولگرایان و اصلاحطلبان – تا قبل از آقای روحانی – حزبی کمرونق بود؛ در مقایسه با دیگر احزاب اصلاحطلب آن زمان میگویم.
بله؛ بالاخره از ما دعوت شد و قرار بر این بود لیست ۱۰-۱۰-۱۰ باشد. ۱۰ اصلاحطلب، ۱۰ مجموعه اصولگرایان معتدل و ۱۰ صدای ملت.
بالاخره نام شما در لیست امید بوده.
گفتم که ائتلاف امید.
جلسههای متعدد پیش از انتخابات- ۶۰ جلسه معروف- کجاها برگزار میشد؟
از سال ۹۲ این جلسهها برگزار میشد. آقایان واعظی، جنتی، دکتر جلالی و آقای بانک بودند.
در مرکز پژوهشها یا منازل بود؟
جاهای مختلف. دفاتر شخصی مختلف بود.
ایده این جلسهها از کجا شروع شد؟
بیشتر دکتر جلالی و واعظی دنبال این موضوع بودند. در آن لیست قرار بود آقای رجایی و عوض حیدرپور باشند. حتی آقای ابوترابی و مظفر باشند که خودشان نیامدند. آن ترکیب تشکیل نشد. آقای رجایی (رئیس کمیسیون کشاورزی) ردصلاحیت شد. آقای ابوترابی ترجیح دادند در لیست اصولگراها باشد. بعدا که این اتفاقات افتاد، در نهایت به آن جمعبندی رسیدیم.
شما دو نفر و آقای مطهری بودند؛ در واقع آن ۱۰-۱۰ محقق نشدند.
دوستان دیگری که در لیست هستند، خیلی اصلاحطلب نیستند.
بر چه اساسی میفرمایید اصلاحطلب نیستند؟
سوابق و تجربیات.
یعنی چه؟
منظورم سوابق سیاسی است که خیلی اصلاحطلبانه نبوده.
قبول دارید کارنامه خیلی از آنها از نظر گفتمانی اصلاحطلبانهتر از شما و آقای جلالی است؟
خیر؛ چون در خیلی از مواقع که باید تصمیم گرفته شود، اتفاقی نمیافتد. شما به اصلاحطلبها اینطور نگاه میکنید که حتما باید به یک مجموعه فحش بدهد. اینطور نیست. اثربخشی آدمها خیلی مهم است.
برای اینکه اسمتان در لیست امید بیاید، هیچ میثاقنامهای در کار نبود؟
اصلا بحثی از تعهد و امضا نبود. حتی زمانی که در دفتر دوستان بودم، گفتم من امضا نمیکنم. به آقای واعظی گفتم اصلا تفاهم ما این نبود و من امضا نمیکنم. والا تا روزی که لیست بیرون آمد، فقط یک جلسه با دوستان مشترک در لیست امید داشتیم.
جلسههای آقای واعظی کماکان برای من شفاف نشده است. فرمودید آقای کاظم جلالی و واعظی دنبال این ایده بودند. چه چیز شما را به این سمت برد که با آقای واعظی یا دوستان دیگر گعده سیاسی داشته باشید که در نهایت به ائتلاف منجر شود؟
نخستین جلسه را مرداد ۹۳ گذاشتیم. برجام در کشور موضوع بسیار مهمی بود و اگر وفاق و همدلی بین مجموعهها نبود، به ثمر نمیرسید. آنجا مبنایی شد که ارتباطات بیشتر شود و به نوعی کنار هم باشیم تا جلوی تندرویها گرفته شود.
خب جایگاه شما بهعنوان نمایندهای که نامش در لیست امید بوده، چیست؟ نمیتوانید که منکر تأثیر «تکرار» شوید…
اگر نعمتی به حساب خودش روی سیستم میآمد، حتما رأی نمیآورد. اینکه مجموعهای با هم تشکیلاتی پایهگذاری میکنند، خیلی فرق میکند. در انتخابات ریاستجمهوری نمیگویم شقالقمر کردم؛ اما اگر ستاد اصولگرایان حامی روحانی نبود، قطعا آقای رئیسجمهور هم نبود.
فکر نمیکنید درباره نقشتان غلو میکنید؟
خیر؛ اگر ما کنار هم باشیم، مجموعه معتدلان، مستقلان، اصولگراهای معتدل و اصلاحطلبها میتوانند بر جمعیت تندروها پیروز شوند. اگر کنار هم نباشند، این اتفاق نمیافتد.
اما این کار جبههای است نه حزبی.
زمانی است که ما مجموعهای هستیم و توانمندیمان صد است و نیازی نداریم کنار کسی دیگر باشیم؛ اما اینطور نبود.
اینکه میگویید اگر اصولگرایان و معتدلان نبودند، لیست امیدی هم نبود، به نظرتان عجیب نیست؟
حتما اینطور است. هر دو موضوع مهم است. اگر در انتخابات سال ۹۲ پیروز شدیم، ائتلاف نانوشتهای داشتیم که موفق شدیم. اگر در انتخابات ۹۴ کنار هم نبودیم، حتما آن اتفاق نمیافتاد. اگر برای انتخابات آینده مجلس و ریاستجمهوری کنار هم نباشیم، حتما توفیقی نداریم.
آقای لاریجانی برنامهای برای ریاستجمهوری دارند؟
فرقی نمیکند. یک عده تصور میکنند تمام تفکر ما برای ریاستجمهوری آینده آقای لاریجانی است؛ اما اینطور نیست.
اما گویا همه تلاشها به این سمت است.
ایشان ممکن است بهعنوان گزینه بیاید؛ اما چندباری که با ایشان صحبت کردیم، یک کلمه از ایشان نشنیدهایم.
بالاخره آقای لاریجانی برای انتخابات آینده ریاستجمهوری برنامهای دارد یا ندارد؟
به گذشته و سبقه آقای لاریجانی کاری ندارم، درباره شرایط کنونی صحبت میکنم. آقای لاریجانی هم میتواند در دورهای مطالبات اصلاحطلبها را نمایندگی کند.
چطور به آقای لاریجانی نزدیک شدید؟
از قدیم شناختی از هم داشتیم. از قبل از مجلس نهم یکدیگر را میشناختیم. هیچگاه اینطور نبود که اصولگرای تندرو باشم. در مجلس نهم بحث ریاست دکتر لاریجانی و حداد بود. دیدم تفکر دکتر لاریجانی را بیشتر میپسندم. بنابراین با آقای لاریجانی هماهنگ کردیم و بهعنوان نماینده دور اولی، بیش از صد نفر از نمایندگان را به منزلمان در تهران دعوت کردیم. یکی، دو نفر از دوستان که دوست من بودند، راضی نبودند در جلسه باشند؛ اما بالاخره حضور یافتند و به خاطر من به آقای لاریجانی رأی دادند. این رابطه از قبل بود و ادامه داشت. آقای لاریجانی معنای واقعی اعتدال را دارد. با گذشته ایشان کاری ندارم.
منظورتان لاریجانی دهه ۹۰ است؟
لاریجانی از ۹۰ به بعد فردی معتدل است. کسی که واقعا دلسوز مملکت است و دوست دارد با همه تفکرها کار کند. شاید یکی از دلایلی که ایشان را با مهر و لنگهکفش زدهاند، به همین خاطر بوده است.
پس ماجرای برنامه هویت در دوره ریاست صداوسیما و حالا چرخشهای بعدی چه بود؟
بالاخره تجربه خیلی مهم است. ایشان تجربیات خوبی را کسب کردند و شاید یکی از نقاط ضعف کشور این باشد که نمیتوانیم ازهمه توانمندیها استفاده کنیم. ایشان به این نتیجه رسیده که باید از پتانسیلهای مختلف کشور استفاده کند.
چطور شد بین نمایندگانی که به آقای لاریجانی رأی دادند، شما اینقدر به ایشان نزدیک شدید؟
قبلا هم با هم آشنایی داشتیم.
تلاشی که برای رأیآوردن آقای لاریجانی کردید، باعث شد سخنگوی هیئترئیسه شوید؟
در بحث انتخابات هیئترئیسه، خودم تلاش کردم.
بر چه اساسی تلاش کردید؟
هرکسی در خودش پتانسیلی میبیند که برای جایگاهی تلاش کند و بعد از آن است که نمایندگان رأی میدهند.
اما لابی مهم است.
اصلا اینطور نیست. برداشت دوستان خبرنگار گاهی مناسب نیست. در موضوع انتخابات حتما و حتما باید ارتباط دلی برقرار شود.
شما در تهران توانستهاید با حوزه انتخابیه خود ارتباط برقرار کنید؟
من خیلی آدم راحتی هستم و بهعنوان نماینده تهران با مردم ارتباط برقرار میکنم.
البته این نقد به شما وارد است که بهعنوان نماینده خیلی در حوزه تهران کار نمیکنید.
ملاقاتهای من با مردم بهطورمنظم برقرار است. در اسلامشهر دفتر دارم. در شهر ری دفتر مشترک داریم و طبق فهرست ملاقاتها انجام میشود. در شهر ری و اسلامشهر دفتر مستقل دارم.
در ماجرای رأیگیری وزیر علوم آیا صدای منتقدان آقای غلامی را شنیدید؟ اصلاحطلبان نقدهایی به ایشان داشتند.
در مجموعه وزارتعلوم کسی مثل دکتر غلامی از سالهای سال جزء بچههای اصلاحطلب بوده، اما دوستان به ایشان خیلی رغبت نداشتند.
بههرحال جامعه دانشگاهی و دانشجویان به معرفی آقای غلامی نقدهای زیادی داشتند.
اشکالی ندارد که انتقاد داشته باشند. اما وزارت علوم حساسیتهای خاص خودش را دارد. دلیلی ندارد دوستان با آقای غلامی اینطور برخورد کنند.
فرق اصلاحطلبان در لیست و اصولگرایانی مانند شما شاید پایبندی به اصولی است که مدنظرشان است؛ اینکه وقتی هزاران دانشجو و صدها استاد دانشگاه به سیستم مدیریتی آقای غلامی نقد دارند و از اصولشان پایین نمیآیند، اما امثال شما به نقدها گوش نمیکنید.
من در همدان از دکتر غلامی شناخت داشتم. ایشان در دانشگاه بوعلی واقعا زحمت کشید و پتانسیل بالایی دارد. شاید ایشان سخنران خوبی نیست. اما از نظر مدیریتی و برنامهریزی واقعا توانمند است.
خیلی از دانشجویان با نمایندگان صحبت کردند و همه نقدهایشان را منتقل کردند. شما آن نقدها را شنیدید؟ چه تحلیلی داشتید؟
نقدها که قبول است، اما در مورد وزارت علوم چندین گزینه مطرح شد و جمعبندی بر انتخاب آقای غلامی بود. باید برای رئیسجمهوری هم اختیاری قائل باشیم که نفر خودشان را معرفی کنند.
اما آقای غلامی گزینه چندم معرفیشده ازسوی روحانی بود.
بالاخره ایشان به این جمعبندی رسیدند که غلامی را به مجلس معرفی کنند. آقای غلامی فردی اصلاحطلب است. میتوانید از آقای خاتمی بپرسید چون در دوره ایشان هم رئیس دانشگاه بوعلی بود.
شما اصلاحطلب هستید یا اصولگرا؟
من اصولگرای معتدل هستم.
گاهی گفته میشود اصولگراهایی که خودشان را میانه معرفی میکنند، شکل چندنبشی پیدا میکنند و میتوانند به هر سمتی بچرخند.
اینها حرفهایی است که شما در توییتها و سایتهایتان میگویید. من بر یکسری اصول اعتقاد راسخ دارم؛ اینکه کشور نیازمند استفاده از همه تفکرات است.
اما قبول دارید اعتدالیبودن هم با چندنبشبودن فرق دارد؟
هرگز بهدنبال دو نبش و سهنبش نبودیم و نیستیم. هیچوقت هم دنبال تحمیل خودمان به کسی نبودهایم. بنابراین در این زمینه اعتقاد جدی داریم که اگر دستبهدست هم دهیم، قطعا موفق خواهیم بود. هرگاه به این سمت رفتیم که یک مجموعه، کشور را اداره کند، حتما با شکست مواجه شدیم. آقای احمدینژاد همه طیف اصلاحطلبها را کنار گذاشت و نتیجهاش خسرانی بود که عاید کشور شد. قبل از آن هم آقای خاتمی در دولتش اصولگراها را داشت، اما باز هم همین است. همه مصیبتهای ما از جایی شروع شده که فقط و فقط دنبال یک تفکر هستیم. اشکالی ندارد که تفکرهای گوناگون وجود داشته باشد، اما اینکه بگوییم من خوبم و اصولگراها بد هستند، درست نیست.
بحث خوببودن من و بدبودن دیگری نیست. مثلا برای آقای مطهری که شاید از خیلی از اصولگراها، اصولگراتر باشند، این تعبیر استفاده نمیشود چون ایشان در حرکتهایش خیلی محکم هستند.
چون در فراکسیون امید آمدند.
شما چرا نیامدید؟
نمیتوانم برخلاف تفکرم حرکت کنم.
اصلاحطلبی برخلاف تفکر شماست؟
روز اول به آقای عارف گفتم فراکسیونی تشکیل دهیم که ۲۴۰ نفری باشد، اما نشد.
شما در هیئترئیسه سال دوم نتوانستید با دوستان به ائتلاف برسید که همه نمایندگان فهرست امید آمدند و گفتند بر یکسری اسامی توافق کرده بودیم و فراکسیون مستقلین داستان دیگری درست کردند.
والله چنین چیزی نبود.
اینکه خانم اولادقباد انتخاب نشدند. اینکه اکثریتی شکل گرفته بود و به فهرستی در جلسه مشترکی رسیده بودید.
همهچیز را به هم ربط ندهید. حدود ۱۰ جلسه تشکیل شد؛ جلسهای در دفتر دکتر جلالی تشکیل شد. بنده، آقایان جلالی، لاهوتی، جعفرزاده و طرف دیگر آقایان الیاس حضرتی، حسینزاده، تابش و خانم سلحشوری بودند. آنجا گفتیم ترکیب هیئترئیسه خوب است. فرمول ۳-۳-۳ (از هر فراکسیون سه نفر)، دو نایبرئیس و آقای لاریجانی. در آن جلسه بحث این بود؛ آقای تابش گفت ما قبول نداریم، گفتند جمعیت ما بیشتر است و ما باید بیشتر باشیم.
این جلسه به جمعبندی نرسید. جلسه بعدی در کمیسیون فرعی بودجه گذاشته شد. محور صحبتهای آقای تابش این بود که گفت اولا دو نایبرئیس از ما باشد که گفتیم ما بحث نداریم. شیطنتی هم شد که اینها میخواهند مطهری را حذف کنند و در اینستاگرام پستی گذاشتم که آقای مطهری گزینه اول ماست.
گفته میشد آقای محمود واعظی لابی میکند و اسمی از شما برده نشد.
اصلا صحت نداشت.
شما به آقای واعظی نزدیک هستید و ممکن است آنچه را که واقعیت دارد، نگویید؛ چون همه دوستان گفتند.
اگر مطلبی را بدانم و نگویم، شرعا مسئول هستم و شما هم اگر تهمت بزنید، مسئول هستید. گفته شد دو نفر اهل سنت و یک نفر هم باید خانم باشد. تا اینجا شد پنج نفر و دو نفر دیگر از ما باشد که میشود هفت نفر. آقای لاریجانی هم که مشترک بود و میشد هشت نفر. آقای تابش گفت معاونت اجرائی مجلس (بهجای آقای افراشته) هم برای ما که ما به توافق نرسیدیم. دوستان اصولگرا (ولاییها) هم خیلی دنبال صحبت با ما بودند. گفتند با احتساب آقای لاریجانی، ۶-۶ میشویم که من جلسه را ترک کردم. نهایتا قرار شد هر فراکسیون لیست خودش را بدهد. بعد هم جلسهای شامل آقایان عارف، لاریجانی، حاجبابایی و دوستان دیگر تشکیل شد و قرار بر این شد که همین ترکیب کنونی حفظ شود.
قرار شد نماینده خانم اضافه شود؟
اصلا اینطور نبود. به جز دو نایبرئیس، قرار شد دوستان دکتر عارف، دو نایبرئیس معرفی کنند؛ از این طرف هم یک نفر نایب فراکسیون مستقلان معرفی کند و یک نفر هم فراکسیون ولایی؛ که این توافق آنجا انجام شد. بنابراین باقی موضوعات همه حاشیه است.
بحث خانم اولادقباد خواست فراکسیون امید بود و نه اصولگرایان.
اصلا چنین بحثی نبود.
چطور فراکسیون مستقلین برای حضور یک زن لابی نکرد؟
دکتر عارف، دکتر وکیلی و یکی از عزیزان دیگر از امید در آن جلسه حضور داشتند؛ بنده، آقایان جلالی و جعفرزاده از مستقلین بودیم، با آقایان حاجبابایی، قاضیزادههاشمی و یک نفر دیگر از دوستان از ولاییها، در آن جلسه با حضور دکتر لاریجانی بودیم. در آن مجموعه تصمیم بر ۳-۳-۳ شد و قرار شد برای نواب هم یک نفر مستقلین، یک نفر ولایی و دو نفر هم لیست امید معرفی کنند. آقای لاریجانی هم بهعنوان رئیس مورد توافق همه بود و اصلا اسمی از خانم اولادقباد یا نفر دیگری نبود.
در فراکسیون مستقلین صحبتی نشد که خانمی باشد یا آقای لاریجانی صحبتی کند؟
مبنای ما در فراکسیون واقعا رأیگیری بود.
بههرحال کسی نگفت به حضور خانمها اعتنا کنیم؟
در فراکسیون مستقلین افرادی کاندیدا شدند و همانها که رأی آوردند، معرفی شدند.
روز رأیگیری آقای جهرمی شما ازجمله نمایندگانی بودید که در لابی برای ایشان سنگتمام گذاشتید. اینطور روایت شده که رأی چند نفر را بهزور برگرداندید. واقعا چقدر به آقای جهرمی اعتقاد دارید که این میزان برای ایشان لابی میکنید؟
ایشان را مدیری توانمند میدانم.
با ایشان همکار بودید؟
سابقه همکاری نداشتیم. چون من در دوره قبل در کمیسیون صنایع بودم، ایشان معاونت زیرساخت بود و واقعا در کارهایش بابرنامه و خوشفکر است.
اینکه جوانی در این سن به سمت وزارت برسد خوب است، اما نقدهایی به پیشینه ایشان بود.
اینکه کسی در وزارت اطلاعات بوده یعنی پیشینهاش خوب نیست؟ مورد دیگر اینکه محال ممکن است کسی بتواند از نمایندهای یک رأی را بهزور بگیرد.
اما وقتی گفتوگو کنید تحت تأثیر قرار میگیرند.
بله گفتوگو حتما انجام میشود.
آن روز با گفتوگو توانستید رأی چند نفر را جلب کنید؟
نمیدانم چند نفر اما گفتوگو حتما اثرگذار است اما اینکه بخواهیم بهزور رأی کسی را برگردانیم اینطور نیست.
اسم همین کار لابی نیست؟
لابی به معنای بد نه.
هرچه که شما نامش را میگذارید.
من میگویم گفتوگو، مذاکره که مثبت است.
آقای بیطرف هم خیلی مؤثر بود؟
ایشان نمیخواست وزیر شود.
شما در جلسه دفتر آقای تاجگردون بودید؟
بله.
چه اتفاقی افتاد؟
از آقای بیطرف در آن جلسه دعوت شد و بنا بود به ایشان کمک کنیم. آقای بیطرف چند موضوع را مطرح کردند؛ اول اینکه میگفت از من خواستهاند و من باید با همسرم و دکترم مشورت کنم. من به ایشان گفتم اگر میخواهید رأی بیاورید با نمایندگان صحبت کنید. بالاخره بحث آب در خوزستان و کهگیلویهوبویراحمد و چهارمحال و بختیاری وجود داشت و همه اینها دستبهدست هم داد و اینکه آقای بیطرف نیامده بود وزیر شود. در آن جلسه گفتم اگر با این تفکر میخواهید وزیر شوید حتما رأی نمیآورید.
برای آقای بیطرف سعی نکردید رأی جمع کنید؟
گفتم حاضرم آقای بیطرف به استادیوم آزادی بیاید، همه چراغها را هم روشن کنیم و در حضور همه با هم مناظره کنیم که بگویم من چه خدمتی به آقای بیطرف کردم.