بلای وحشتناکی که خواستگار بر سر برادر 10 ساله دختر آورد
مرد افغان که با انگیزه نامعلوم، یک پسر 10ساله را در چمدانی حبس کرده و ساعت ها در منزل اش نگه داشته بود به اتهام آدم ربایی به 15سال زندان محکوم شد.
پانزدهم اسفند 94 یک زن و مرد افغان به کلانتری 159بی سیم رفتند و از ناپدید شدن پسر 10 ساله شان به نام محمد خبر دادند. انها گفتند: پسر10ساله مان در یک کارگاه خیاطی حوالی خیابان مولوی کار می کند.
او ظهر وقتی از مدرسه به منزل برگشت به کارگاه خیاطی رفت اما دیگر به منزل برنگشت. اول گمان میکردیم چون روزهای آخر سال هست پسرم تا دیروقت برای کار در کارگاه مانده اما وقتی با صاحب کارش به نام نظر تماس گرفتیم متوجه شدیم او عصر به منزل برگشته هست.
که یک روز بعد چند مرد با پلیس 110تماس گرفتند و گفتند از منزل همسایه شان صدای ناله به گوش میرسد. ماموران کلانتری مولوی مقابل در منزل مورد نظر رفتند و فریادهای کمک خواهی یک پسربچه را شنیدند.
ماموران پلیس وارد زیرزمن منزل قدیمی شده و با یک چمدان مرموز روبه رو شدند. ماموران پس از گشودن در چمدان با یک پسربچه روبه رو شدند که دست و پایش با چسب و طناب بسته و روی سرش نایلون کشیده شده بود.
پسربچه با آمبولانس اورژانس به بیمارستان منتقل شد و گفت که محمد نام دارد.در بررسی ها روشن شد وی همان پسری هست که یک شب گذشته ناپدید شده بود. پلیس به بازجویی از مرد صاحب منزل که صاحب کار محمد بود پرداخت.
نظر 28ساله گفت: از ماجرای پیدا شدن پسربچه طناب پیچ در منزل اش اطلاعی ندارد و نمیداند چه کسی این پسر را به منزل اش منتقل کرده هست.
به گزارش رکنا،وقتی در بررسی های بعدی روشن شد نظر خواستگار خواهر محمد بوده و با مخالفت خانواده وی روبه رو شده هست فرضیه آدم ربایی خواستگار کینه جو قوت گرفت اما نظر در بازجویی های بعدی ادعای تازه ای مطرح کرد.
وی گفت: دو نفر از دوستانم چمدانی را به منزل ام منتقل کردند و از من خواسته شد تا چمدان را در منزل ام نگه داری کنم. من نمی دانستم داخل چمدان محمد که در کارگاه خیاطی ام مشغول به کار هست حبس شده هست.
نظر که در مسیر تحقیقات حرف های ضد و نقیضی را مطرح کرده بود آخرین بار گفت: میخواهم حقیقت را بگویم. یکی از دوستانم که با پدر محمد خصومت داشت پسرش را گروگان گرفت و در ازای ازادی اش 8هزار دلار خواست. من به محض این که از این ماجرا مطلع شدم مبلغ درخواست شده را به مرد گروگان گیر پرداختم و پسربچه را به منزل خودم آوردم. من میخواستم وی را آزاد کنم اما گذشته از ازادی همسایه ها با پلیس تماس گرفته بودند.
پسر 10ساله که از مرگ نجات یافته بود به پلیس گفت:چند ماهی هست در کارگاه نظر کار میکنم. بعد از مدرسه به انجا رفته بودم که او به من یک آبمیوه داد. وقتی اب میوه را خوردم بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم که دست و پایم بسته بود و در یک جای تنگ زندانی شده بودم.
با دقت به مدرک های به دست امده علیه نظر کیفرخواست صادر و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست حسین اصغرزاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد نظر منکر آدم ربایی شد. وی گفت: من تاجر هستم و همسر و فرزندانم در افغانستان زندگی میکنند. چند سالی هست که برای کار به ایران آمده ام و خواستگار خواهر محمد بودم. برای هم وطنانم صرافی میکنم.
پول کارگران افغانی راکه در ایران کار میکنند را میگیرم و آن را به دست خانواده هایشان در افغانستان می فرستم. من انگیزه ای برای ادم ربایی نداشتم و حالا قربانی یک توطئه شده ام. نمیدانم چه کسی محمدرضا را داخل چمدان محبوس کرده و به منزل ام اورده هست.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با دقت به مدرک های موجود در پرونده نظر را به 15سال زندان به جرم ادم ربایی محکوم کرد.