برندگان و بازندگان طولانی شدن جنگ اوکراین؛ بزرگترین برنده جنگ کدام بازیگر بین المللی است؟
جنگ در اوکراین ادامه دارد و چشمانداز پایان آن مبهم است. طولانی شدن جنگ، گمانهزنیها در خصوص برندگان و بازندگان آن را افزایش داده است. هر چند در خصوص برنده یا بازنده بودن برخی از بازیگران اجماع کلی وجود دارد، در خصوص بعضی از کشورها مسئله پیچیدهتر است.
بازتاب– بیش از 50 روز از آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین میگذرد؛ هر چند هنوز آمارهای دقیق از جنگ در دسترس نیست، بر اساس تخمینها تا کنون دستکم 46 هزار نفر کشته و 11 میلیون نفر آواره شدهاند؛ حدود 1800 ساختمان ویران و نزدیک به 600 میلیارد دلار از داراییهای عمومی از میان رفته است.
روسیه تا کنون نتوانسته است هیچ دستاورد سیاسی مشخصی از جنگ حاصل کند و دستاوردهای نظامی آن هم با صرف هزینههای گزاف ممکن شده است. هر چند بخش بزرگی –اگر نه کاملا- از زیرساختهای نظامی اوکراین در حملات نیروهای نظامی روس از بین رفته است، تحلیلگران تقریبا اجماع دارند که نمایش روسیه فاصله زیادی با آنچه از توانمندیهای نظامی «قدرتهای بزرگ» انتظار میرود، داشته است.
از همان ابتدای عملیات نظامی روسیه، در کنار پیشبینیها و تحلیلهای ارائه شده در خصوص موضوعاتی که مستقیما با جنگ مربوط میشود (همچون نتایج آن، راهبردهای روسیه و شیوه پایان یافتن آن)، موضوع پیامدهای بلند مدت جنگ اوکراین بر سیاست بینالملل و برندگان و بازندگان آن مورد توجه کارشناسان قرار گرفته است.
اگر چه تعیین برندگان و بازندگان جنگ، بدون در نظر گرفتن نتایج مستقیم آن چندان ساده نیست، احتمالا این گزاره که بازنده اصلی طولانی شدن جنگ روسیه است، با چالش چندانی روبهرو نیست.
در طرف مقابل، شاید بتوان بزرگترین برنده جنگ را ناتو دانست؛ بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، ناتو با یک بحران هویتی روبهرو شده بود؛ تلاشها برای تبدیل این سازمان بینالمللی به پلیس جهان و تبدیل آن به بازوی نظامی سازمان ملل ناموفق بود و همین موضوعات سبب اختلافات در میان رهبران کشورهای عضو ناتو شده بود.
حمله روسیه به اوکراین بار دیگر اهمیت حفظ و تقویت این سازمان را به کشورهای اروپایی ثابت کرد و جایگاه آن را به عنوان سد اصلی آنچه نیات توسعهطلبانه روسیه نسبت به اروپا نامیده میشود، تثبیت کرد. تصمیم قطعی سوئد برای پیوستن به ناتو که ممکن است توسط فنلاند هم دنبال شود، یکی از بزرگترین دستاوردهای این سازمان نظامی در سالهای اخیر است؛ هر چند ممکن است اوکراین هرگز به این سازمان نپیوندد.
اتحادیه اروپا را میتوان از دیگر بازیگرانی دانست که دستکم در کوتاه مدت از جمله برندگان جنگ اوکراین است. اتحادیه که از یکسو به واسطه خروج انگلیس و از سوی دیگر به دلیل تقویت جریانهای راست افراطی در اروپا با چالشهای جدی روبهرو بود، بعد از آغاز عملیات نظامی روسیه علیه اوکراین بار دیگر توانست حد بالایی از نزدیکی میان اعضا را تجربه کندو
جنگ اوکراین با تشدید نگرانیهای عمومی در خصوص امنیت اروپا، منجر به تقویت «هویت اروپایی» شد؛ موضوعی که میتواند به تقویت نقش و جایگاه اتحادیه اروپا نسبت به نهادهای ملی کشورهای عضو منجر شود؛ هر چند برای اثبات این ادعا باید منتظر نتایج نهایی انتخابات فرانسه ماند.
همچنین بالا رفتن قیمت حاملهای انرژی، تولیدکنندگان نفت در سرتاسر جهان را به شکلی مقطعی در زمره برندگان جنگ اوکراین و طولانی شدن آن قرار میدهد؛ در بلند مدت نیز تقویت تمایل کشورهای اروپایی برای کاهش وابستگی خود به واردات انرژی از روسیه، در جهت منافع سایر تولیدکنندگان قرار دارد.
در کنار این تحلیلها، به نظر میرسد بحث در خصوص برندگان و بازندگان جنگ اوکراین و طولانیتر شدن آن زمانی پیچیدهتر میشود که نوبت به چین میرسد؛ ضمن اینکه احتمالا تأثیرات جنگ اوکراین بر چین، بیشترین اثر را بر آینده سیاست بینالملل خواهد داشت.
برخی تحلیلگران بر این باور هستند که روسیه تحت تحریم و به لحاظ سیاسی تضعیف شده در نتیجه جنگ اوکراین، بیشتر به چین وابسته خواهد شد و این امر تأثیرگذاری پکن در محاسبات راهبردی مسکو را بالا میبرد؛ در نتیجه فارغ از اینکه روسیه به نتایج مورد نظر خود در اوکراین برسد یا نه، جنگ اوکراین به نفع چین است.
به علاوه این گروه از تحلیلگران درگیری –ولو کوتاه مدت- آمریکا در اروپای شرقی را مانع تمرکز این کشور بر شرق آسیا میدانند؛ موضوعی که در راستای منافع چین است.
در مقابل گروه دیگری از تحلیلگران معتقد هستند که چین هرچند رویکردهای تجدیدنظرطلبانهای نسبت به نظم بینالمللی کنونی و نقش آمریکا در جهان دارد، از هر گونه تغییر رادیکال در این نظم اجتناب میکند و رادیکال شدن مناسبات بینالمللی را در راستای منافع خود نمیداند.
بر این اساس جنگ اوکراین به عنوان عاملی که تحولات بینالمللی را به سمت رادیکالیسم سوق میدهد، نمیتواند در بلند مدت در راستای منافع چین باشد.
رادیکال شدن مناسبات بینالمللی و حرکت به سمت روابط جنگ سردی از جمله موضوعاتی است که احتمالا با منافع هند هم سازگار نیست.
هند به عنوان قدرتی نوظهور که برخی از آن به عنوان یک قدرت بزرگ در آیندهای نزدیک نام میبرند، از یک سو متحد راهبردی آمریکا در آسیا محسوب میشود و از سوی دیگر از روابط گسترده نظامی با روسیه بهرهمند است. رادیکال شدن مناسبات غرب و روسیه فشارها بر دهلی نو را برای «انتخاب نهایی» افزایش میدهد و فضای مانور دیپلماتیک آن را محدود میکند.
در تحلیل نهایی، نمیتوان نقش رهبران و تصمیمگیرندگان را در استفاده از فرصتها، فهم محدودیتها و مدیریت چالشهایی که جنگ اوکراین برای کشورهایشان به همراه دارد، نادیده گرفت. آنچه قرار داشتن در جایگاه برنده و بازنده جنگ اوکراین را تعیین میکند، دست کم تا حدی تابع تصمیمات رهبران کشورها است.