برجام شکست خورد چون «وفاق ملی» نداریم!
غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی، اخیراً در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه اعتماد گفته است:
« به نظر من دولت اولویت خود را بر مسائل خارجی و کنترل تورم گذاشته بود. خود دولت مساله وفاق ملی را جدی نگرفت و بسیاری از موانعی هم که بر سر راهش ایجاد شد معلول عدم توجه جدی به ایجاد محیط تفاهمی بود. اگر که این محیط تفاهم ایجاد می شد بسیاری از موضوعات همچون مسائل اقتصادی، مشکلات برای انعقاد قراردادهای بین المللی، تحریم ها و برجام و مسائل داخلی حل می شد. اما عمده این مشکلات و موانع موجود بر سر راه دولت نشان می داد که روی این مساله آنچنان تمرکز گذاشته نشده است.»[7]
*جدای از اینکه به لحاظ عقلانی و با توجه به تجربیات گذشته، بیدستاوردی و شکست قراردادی بینالمللی مثل برجام ربط چندانی به مسئله «وفاق ملی» ندارد؛ بایستی اشاره کرد که چهرههای اصلاحطلب که همواره خود را مبدع تئوریهایی مثل «وحدت ملی»، «گفتوگوی ملی» و یا «وفاق ملی» نشان میدهند، هیچگاه بصورت کامل این عبارتها را ترجمه و معنی نکردهاند.
تحلیلگران معتقدند این استنکاف از تعبیر به این دلیل است که هر سه عبارت فوق که در مقاطع مختلف از سوی چهرههای جریان سیاسی خاص مورد تأکید قرار گرفتهاند، مشترکالمعنی هستند و چند هدف خاص هم بیشتر ندارند…
اهداف خاصی که از جمله آنها میتوان به رفع حصر از فتنهگران، حرکت دادن کشور به سمت دوری از کانونهای حساسیت آمریکا[8] و البته پیگیری آرمان همیشگی جریان خاص برای اصلاح بندهایی از قانون اساسی از جمله حیطه اختیارات ولی فقیه اشاره کرد!
لازم به توضیح است که بر خلاف ادعای مرحوم هاشمی مبنی بر نیاز کشور به وحدت ملی و بر خلاف اظهارات کرباسچی مبنی بر نبود وفاق ملی؛ اتفاقا نظام جمهوری اسلامی ایران و سپهر سیاسی و اجتماعی آن تبلوری از وحدت و وفاق است به هیچ وجه دچار حالات آنارشیک، تفرقه ملی (شبیه آنچه در اسپانیا وجود دارد) و یا حرکت به سمت اضمحلال نیست.
مقولهای که دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بارها بدان اذعان و اعتراف کردهاند اما به نظر میرسد مادام که آرمانهای جریان خاص همچون فک حصر فتنهگران تحقق نیابد، باید که از ضرورت وفاق ملی به روایت اصلاحطلبان، صحبتهای مختلفی را بشنویم.