برای به آتش کشیدن اعتماد عمومی، چه چیزی بهتر از رسانه ملی؟

    کد خبر :390355

آیا به رسانه ملی و سخنانی که از قاب تلویزیون کشورمان به دیده تان می‌رسد، اعتماد دارید؟ پاسخ به این پرسش مدت هاست دلگرم کننده نیست، به ویژه در روز‌های اخیر!

به گزارش تابناک؛ از سانسور سریال‌های خارجی و داخلی و حتی مسابقات ورزشی گرفته تا پخش انبوه گزارش‌های جهت دار و رعایت نکردن اصل بی طرفی، سال هاست که رسانه ملی کشورمان به انحای مختلف به اعتبار خود چوب حراج می‌زند و حتی موجب شده، اعتماد عمومی به بسیاری از مسائل خدشه دار شود.

این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که اگر تنها یکی دو دهه به عقب برویم، بیان جمله‌هایی مانند «تلویزیون گفت/خودم در تلویزیون دیدم و…»، سندی بسیار معتبر برای اثبات واقعی بودن روایت‌ها و رویداد‌ها بود. سندی که لازم نبود برای صحت آزمایی اش کاری شود و اغلب مواقع، بی برو برگرد به عنوان واقعیت پذیرفته می‌شد.

شرایطی که حالا تغییر شگرفی کرده تا جایی که برخی بر این باورند رسانه ملی، «میلی» عمل می‌کند و الزاما همه مطالبش منطبق بر واقعیت یا برآمده از آن نیست، بلکه ممکن است تلاشی برای پنهان کردن برخی حقایق هم باشد. مثل اتفاقی که در بخش‌های خبری تلویزیون به رویه رایج تبدیل شده و حکایت از آن دارد که حال همه جهانیان خراب است و حال ما، گل و بلبل!

البته این همه ماجرا نیست و روند آسیب زدن به اعتماد عمومی در این رسانه، به شیوه‌های مختلفی در حال بروز و نمود است. مثل اتفاقی که اخیرا رخ داد و طی آن، ابتدا پدری که در تأمین داروی مورد نیاز کودک سرطانی اش عاجز شده و در میان خریداران و فروشندگان ارز حضور یافته بود تا پایین آمدن شدید قیمت آن را به نظاره بنشیند و کیف کند، به واسطه قاب رسانه ملی به شهرت رسید.

فیلمی که ابتدا در یکی از تلویزیون‌های استانی منتشر شد و با راه یافتن به شبکه‌های اجتماعی، به شدت توجه‌ها را به خود جلب کرد و سپس به دعوت از این پدر به یک برنامه تلویزیونی منجر شد تا معجونی از واگویه‌های تند و دردناک و اشک در اختیار عموم قرار گیرد و همگان را تحت تأثیر قرار دهد.

در دومین حضور این پدر در قاب رسانه ملی، همه چیز متفاوت به نظر می‌رسید. آنقدر متفاوت که مرد رو به دوربین نسخه‌های پزشکی فرزندش را نشان می‌داد که مسئولان از پرداختش سر باز زده اند، به نهاد‌های خیریه‌ای می‌تاخت که در تأمین هزینه‌ها حمایتش نکرده بودند، در نقش مدافع کودکان سرطانی کل کشور فرو رفته بود و می‌کوشید حرف هایش برای همگان مفید واقع شود نه خودش.

مردی که هیچ از یک قهرمان نوظهور کم نداشت. قهرمانی که حتی وزیر بهداشت را نیز با حرف هایش مورد نوازش قرار می‌داد و آنقدر گلایه هایش جانسوز و تلخ بود که اشک مجری برنامه نیز دربیاید و انبوه مخاطبان رسانه ملی، از کوتاهی مسئولان به خشم آیند. شروع موج جدیدی از اعتراض به مسئولان، بی آنکه کسی صحت قصه‌های پر غصه این مرد را ارزیابی کرده باشد.

اتفاقی که طی روز‌های اخیر رخ داد تا همگان دریابند این مرد هیچ نیازی به خرید دارو، آن هم دارو‌های گران قیمت و نایاب نداشته است چراکه فرزند بیمارش چند سال پیش شفا یافته و بی نیاز از درمان شده است. چگونه؟ با حمایت مادی و معنوی خیریه‌هایی که پدرِ قهرمان در مقابل دوربین‌های رسانه ملی خورد و ذلیلشان کرد و مدعی شد هیچ حمایتی از وی نکرده‌اند!

از اینجای ماجرا به بعد، تکذیب قصه‌های مرد توسط خیریه‌ها و دروغ خواندن ادعاهایش بود. اینکه نسخه تاریخ گذشته را مقابل دوربین‌ها گرفته، اینکه دارو‌های نوشته شده در نسخه، دارو‌های معمولی بوده اند نه نوشدارو‌های نایاب، اینکه خیریه‌ها تا درمان پسرش کنارش بوده اند و همه جوره هوایشان را داشته اند و اینکه به واسطه سخنان این مرد، چندین روز است خیریه‌ها فحش خور شده اند و انواع صفت‌های نامطلوب به ایشان چسبیده است.

اعتباری که ماحصل سال‌ها تلاش و کوشش برخی خیرین و دلسوزان در این خیریه‌ها بود و به سادگی هر چه تمام‌تر به تاراج می‌رفت؛ رویدادی که پیشتر هم نمونه‌های آن در رسانه ملی رقم خورده و موجب شده بسیاری از ادعا‌های مطرح در این رسانه ها، واقعی به نظر نرسد. مثل حکایت معرفی کودکی که ادعا می‌شد از چندین خودروساز مشهور جهان دعوت به کار شده یا موارد متعدد دیگری که همه از اعتبار رسانه ملی کاستند و می‌کاهند.

سرمایه‌های گران سنگی که برای به آتش کشیدنشان راهی بهتر از پرداختن به آن‌ها در رسانه ملی نیست چراکه در این رسانه بی هیچ تحقیق و بررسی، می‌شود به خیریه‌ها تاخت و حتی برای این کار از نسخه‌های معمولی پزشکی که تاریخ گذشته هستند بهره برد، بی آنکه نیازی به تحقیق و پرس و جو از مسئولان خیریه احساس یا حتی بررسی شود کودک نیازمند درمان است یا خیر.

تلخ‌تر آنکه وقتی روی زشت ماجرا عیان می‌گردد نیز رسانه ملی مسئولیتی برای تصحیح اشتباهش احساس نمی‌کند و ترجیح می‌دهد، دیده را ندیده بیانگارد و هیچ به روی خود نیارود؛ گویی نه خانی آمده و نه خانی رفته است، بماند که در این میان بسیاری از ایرانیان آسیب دیدند. چه آن گروه اندکی که در کار‌های خیر مشغول به فعالیت هستند و چه انبوه ایرانیانی که در این روز‌ها احساس کردند فریفته شده اند و ممکن است دیگر به خیریه‌ها کمک نکنند!

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید