بازیگر پدرسالار: باید مسیر دیگری را در بازیگری میرفتم
ناصر هاشمی از خانوادهای هنری وارد عرصه فعالیت های بازیگری شده و بیش از سه دهه است که حضور آرام و بدون حاشیهای در بازیگری دارد.
به گزارش افکارنیوز، ناصر هاشمی از خانوادهای هنری وارد عرصه فعالیت های بازیگری شده و بیش از سه دهه است که حضور آرام و بدون حاشیهای در بازیگری دارد.
در واقع خیلیها او را با نقش پسر کوچک خانواده در سریال پدرسالار یا جوان دانشجوی سریال سمندون میشناسند، البته ناصر هاشمی نقشهای ماندگاری نظیر دکتر قریب کم بازی نکرده است.
او فارغالتحصیل رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و از سال 63 در چند تئاتر، تلهتئاتر، فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی بهعنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان وارد عرصه حرفهای شد.
روزگار قریب، قابهای خالی، بالهای سپید، دومین انفجار، داستان یک شهر، پدرسالار، حمله به اچ3، مرغابی وحشی، برخورد، گربه آوازخوان، ماهپنهان است،گزارش یک قتل، راویان اخبار، گلنار و سکوت از جمله کارهای مهم کارنامه بازیگری ناصر هاشمی هستند.
بیش از چهار دهه است که به بازیگری و کارگردانی مشغول بوده و حضور آرام و بدون حاشیهای داشتهاید. آیا از این روند احساس رضایت دارید یا تصور میکنید اگر بیرونیتر عمل میکردید میتوانستید نقشهای بیشتری ایفا کنید؟
بسیاری از آدمها از دید خود یادیگران گرفتار «اگر»های زیادی هستند. اگر آن حرف را نمیزد، اگر بهجای آن کار، اینکار را انجام میداد یا فلانی آن ضربه را نمیزد و…. من به کجاها که نمیرسیدم! من چنین آدمی نیستم و به گذشته فکر نمیکنم. من بنا بر طبیعتم و در فضا و موقعیتی که بودم عمل کردم. بد یاخوب، غلط یا درست کم و بیش به آنچه فکر میکردم رسیدم، نشان دادن بخشی از آن چیزی که فکر میکردم و فکر میکنم که هستم. حق با شماست، فکر میکنم باید مسیر دیگری را میرفتم که حتما بهتراست اما مطمئن نیستم که من میتوانستم و در جایگاه بهتری قرار میگرفتم و پرکاری مرا به مسیر دیگر، پیشپا افتاده و مبتذلی نمیبرد. به هرحال کم و بیش ما در بند و زندانی شخصیت و طبیعت خود و فضای بیرونی هستیم. گذشته گذشت و اکنون و در این لحظه راضیام وسعی میکنم از این فرصت جدید استفاده بهتری بکنم.
در کارنامه کاری شما نقشهای رئالیستی به چشم میخورد که به شایستگی ایفایش کردید؛ نظیر ناصر جوانی که در سریال پدرسالار در انتخاب میان حرف زن و پدرش دچار چالشهایی میشود یا مرد نجار فیلم برخورد که درباره قضاص قاتل خون برادرش دچار تردیدهایی است. این نوع نقشها برایتان چه ویژگیهایی دارد؟
مهم این است که نقش بیخاصیت و خنثی نباشد. بازیگران دوست دارند نقشی را بازی کنند که کار مهمی در فیلم انجام دهند و حضورشان موثر باشد. هر حس و عملی که بازیگر بتواند با آن دست و پنجه نرم کند و به تماشاگرنشان دهد. در فیلم برخورد پیچیدگی و حضور نقش بیشتر از پدرسالار بود و آن آدم بیشتر دیده میشد و موثرتر بود. برای من مهم این است که دقیقا بدانم چه حس و عملی راباید نشان دهم، در پی آن حس باشم، آن را پیدا و بازی کنم. من بهعنوان یک بازیگر در پی کشف آدمها و بیان پیچیدگیهایشان بهوسیله جسم و هدایت ذهنم هستم. در نتیجه برایم فرقی نمیکند که یک آدم معمولی را بازی کنم یا آدم فضایی! آن آدم فیلم باید دچار درگیری و چالشهایی شود و کار موثری انجام دهد.
در سریالهای عامیانهتری مثل سمندون هم نقش یک جوان شهرستانی را بازی کردید که با زندگی در کنار بستگانش دچار چالش میشود. بازی در این نوع نقشهای عام برایتان چه ویژگیهایی دارد و چقدر با سلایق و دغدغههای شما بهعنوان بازیگر یا کارگردان همخوانی دارد؟
برخی سوالات شما به سالهایی برمیگردد که من خیلی از آن دور شدم!
من گرایش شدیدی به سمت نقشهای سبک یا بهقول شما عام و فان دارم، حتی به نظرم فیلم جدی و مهمی که رگه طنزی درآن دیده نشود، ایراد دارد. بگذریم، سمندون مربوط به گذشته است و پراز ناشیگری و خامی! خلاصه اینکه اگر فیلمی بسازم و نقشی در آن داشته باشم حتما طنز است. این بیتردید به طبیعت و شخصیت من برمیگردد. تحمل فیلمهای خیلی جدی و سنگین برایم سخت است حتی همین فیلم خوب برادرم خسرو که مرا هراسان میکند. بازی در چنین فیلمهایی برایم بسیار مهم و جذاب است، اما در مقام کارگردان نه. چنین روحیهای ندارم.
در سریال دکتر قریب نقش پزشک معروفی را بازی کردید و در برادرم خسرو نقش یک پزشک کمنشانتر. ایفای نقش پزشک برایتان چه ویژگیهایی دارد و چقدر تلاش کردید این نوع نقشها را متفاوت بازی کنید؟
یک بازیگر وقتی نقشی را بازی میکند نقشهایی در همان رده و شکل و شمایل بسویش سرازیر میشود! این مشکل همه بازیگران است و اکثرا میخواهند از آن فرار کنند. خوشبختانه نقشهای دکتر قریب و ناصر تفاوتهای اساسی داشتند. قریب تصویری از پزشکی انسان دوست، فعال، سازنده، شریف و حساس به مسائل اجتماعی و فرهنگی و سیاسی است و ناصر فیلم برادرم خسرو مردی است محدود و محبوس در موفقیتهای فردی و گرفتار خواستههای شخصی. نه بخشندگی دارد و نه قدمی برای اجتماع برمیدارد. افق دیدش محدود و کوچک است. این دو تفاوتهای اساسی دارند. دکترهای زیادی پیشنهادشده بود، ویژگیهای شخصیت برای بازیگر مهم است.
انگیزه بههمریختگی یک شخصیت
در فیلم برادرم خسرو، ناصر شخصیتی است بسته و محدود و بیتردید برای رسیدن به اهدافش، خود برای خود چارچوب و زندان ساخته. او تحت فشار روحی خودساختهای است. مشکل از جایی آغاز میشود که دیگران نیز گویا قرار است تحتنظر باشند! رفتاری که درنهایت به تنهایی او منتهی میشود. در فیلم کمی فشارها نسبت به او از طرف برادر کم شده و ما کمتر انگیزه بههم ریختگی او را میبینیم و کمتر به ناصر حق میدهیم. ناصر حاضراست همه امکانات را در اختیار برادر بگذارد اما او نمیپذیرد. خسرو محبت و لطف از برادر میخواهد اما ناصر رفتاری بدوی و خشن دارد. نه خشونت قابل قبول نیست و ناصر در کل مقصر است.