بازیگرانی که غوره نشده، مویز میشوند
کلاسهای بازیگری این روزها به شکلی قارچگونه زیاد شدهاند؛ کلاسهایی که در آنها دانش و تجربه اولویت ندارد و شاهد تدریس بازیگرانی است که به نوعی غوره نشده مویز شدهاند و خیلی زود ردای شاگردی درآورده و ردای استادی تن کردهاند.
مهدی درستی: چند وقتی است که بازار برگزاری کلاسهای بازیگری توسط فعالان این حوزه حسابی داغ شده است و هر از چندی اخباری مبنی بر کلاس یا کارگاه فلان هنرپیشه به گوش میرسد.
در این بین آنچه گاهی بیش از همه موضوعات توجه اهالی فن و البته مخاطبان را به خود جلب میکند، نام مدرسان این دست کلاسهاست، بازیگرانی که خیلی زود از جرگه شاگردی به استادی کوچ کردهاند و به باور شخصی یا مجیزگویی اطرافیان، خود را در جایگاهی دیدهاند که میتوانند اندوخته نه چندان عمیق و وزینشان را در اختیار مشتاقان این حرفه قرار دهند.
به تازگی هم خبری مبنی بر کارگاه یکی از بازیگران زن که با ایفای نقش در یک سریال تلویزیونی به شهرت قابل قبولی رسیده منتشر شده است، در کل گسترش قارچ گونه این دست کلاسها چند علامت سوال بزرگ و البته مهم را در ذهن ایجاد میکند، سوالاتی که شاید یافتن پاسخشان بتواند حداقل تا حدودی وضعیت این آشفته بازار را بهبود ببخشد. به بهانه کارگاه این بازیگر، مروری بر این حوزه خواهیم داشت.
گسترش کلاسها و خروجی که دیده نمیشود
اولین و مهمترین پرسشی که درباره گسترش کلاسهای بازیگری به ذهن خطور میکند، نتیجه و ماحصل این دست کارگاهها یا کلاسهاست، اگر علاقهمند یا به اصطلاح آن عشق بازیگری، هزینه هنگفتی را برای یادگیری پرداخت میکند، مطمئنا گوشه چشمی هم به آینده خود در این حرفه دارد و بارقه امیدی برای رسیدن به آرزویش که ایفای نقش مقابل دوربین است، در دلش روشن است.
پس چرا خبری نیست و هر از چندی یک بازیگر جوان در سریال یا فیلمی نقشی را برعهده میگیرد و همان نقش میشود اولین و آخرین تجربه حرفهایاش، اگر واقعا سینما و تلویزیون ایران نیازی جدی به بازیگر تازه نفس دارد که برای یافتنشان باید این تعداد کلاس و کارگاه برگزار شود، چرا حلقه اتصالی میان این کلاسها و فیلمسازان شکل نگرفته است و مدام مقابل دیدگان مخاطب بازیگرانی تکراری در فیلمهای سینمایی یا سریال های تلویزیونی نقش آفرینی میکنند.
این چند وقت آنقدر بازیگران کارهای مختلف تکراری بودهاند به طور همزمان در چندین پروژه حضور داشتند که مخاطب دیگر نیاز به تجزیه و تحلیل دارد تا بداند هر کدام در چه فیلم و سریالی چه نقشی را بازی کردهاند، البته این امر آنقدر عادی شده است که دیگر در سریالهای تلویزیونی فیلمسازان دستی در گریم بازیگر هم نمیبرند تا حداقل تفاوتی ایجاد شود و او با ظاهری مشابه در چند اثر مقابل دوربین میرود بدون آنکه احترامی برای شعور و شان مخاطب قائل باشند.
آنچه مشخص است اگر هدف این کلاسها تقویت حوزه بازیگری سینمای ایران است که تا به امروزی نتیجه آن دیده نمیشود و موفقیت آمیز نبوده است و باید تغییر رویه بدهند اما اگر هدف چیز دیگری است که باید فکر دیگری به حال این اتفاق کرد.
اساتیدی با کارنامهای پر از هیچ
پرسش دیگری که درباره این کلاسها مطرح میشود، کیفیت کارنامه هنرپیشگانی است که خیلی زود ردای استادی بر تن کردند. در واقع تا چندی پیش کلاسهای بازیگری توسط هنرمندانی برگزار میشد که خود کارکشته این حرفه بودند و به معنای واقعی کلام خاک صحنه خورده بودند، از طرفی هم علاقهمندان به یادگیری به دنبال کلاسهایی از این دست بودند و برای حضور محضر فلان استاد که بیش از ۳۰ سال سابقه هنرپیشگی دارد، سر و دست میشکستند.
اما گویا در این روزها که هزار اتفاق عجیب و غریب در سینمای ایران رخ میدهد، انتظار چنین رویهای دور از ذهن و خیالبافی است و امروزه علاقهمندان بازیگری کاری به سبقه و کارنامه مدرس مدنظرشان ندارند.
با این وجود از کیفیت کارنامه هم که بگذریم، حداقل وجود چند کار مرتبط با حوزه بازیگری در سابقه مدرس مربوطه نیاز است یا خیر؟ وقتی کسی قرار است موضوعی را تدریس کند خود باید در همان زمینه دارای تجربه و سابقه باشد، نه آنکه بدون هیچ پشتوانهای و تنها به واسطه فرزند فلان بازیگر بودن یا آشنایی با فلان چهره به راحتی در جایگاه تدریس جا خوش کند و عمر و وقت برخی از جوانان که به واقع علاقهمند هستند را به بطالت بگذراند و تمام.
نمونههایی از دست در سینمای ایران بسیار داریم، مانند بازیگر جوان این روزهای سینما و تلویزیون که از دوران خردسالی و کودکی به ایفای نقش در آثار سینمایی و تلویزیونی پرداخت و این روزها برای خود به جایگاه قابل قبولی دست پیدا کرده است. اما آنچه در مورد او همین چند وقت پیش همه را شوکه کرد برگزاری کارگاه بازیگری برای کودکان و نوجوانان بود. یا نمونهای دیگر، دختر و پسر بازیگر زن پیشکسوت سینمای ایران که نکته جالب توجه دربارهشان این است که پسر این بازیگر به هر حال چند تجربه نقش آفرینی در آثار تلویزیونی و تئاتر دارد اما دختر او بدون هیچ تجربه و رزومهای در این زمینه به یکباره پس از پایان تحصیلات قدم در مسیر آموزش و تدریس بازیگری گذاشته است.
سود کلان مدیران آموزشگاه و فرصت سلبریتیبازی
در نهایت آنچه از نتیجه این دست کلاسها میتوان پیش بینی کرد، سود کلانی است که مسئول یا مدیر آموزشگاه مربوطه از علاقه مخاطبان و جوانان به سلبریتی که این بار در جایگاه تدریس قرار گرفته است، به جیب میزند.
کافی است یکبار دقت کنید، بخشی از این کلاسها و کارگاهها درست زمانی خبرشان پخش میشود که مدرسشان به تازگی یا در فیلمی بازی کرده و برای خود تا حدودی نام و نشانی دست و پا کرده یا سریالش نقل محافل شده است و مدام نامش در بین مردم میچرخد، آن وقت است که افرادی به اصطلاح سودجو به سراغ برگزاری کلاسی با حضور این سلبریتی میروند و کاری هم ندارند که او هنوز پس از ایفای یک نقش در جایگاه آموزش قرار دارد یا نه چرا که تنور داغ است و باید نانشان را بچسبانند.
مثال بارز این نوع از کارگاهها، همین بازیگر زنی است که در ابتدای گزارش اشارهای به او شد. او به شکلی جدی شهرتش را مدیون یک سریال تلویزیونی است که چندی پیش روی آنتن شبکه سه سیما رفت و در واقع این سریال را میتوان نخستین تجربه حرفهای او در حوزه بازیگری دانست، چنین شرایط و تجربهای در حالت استاندارد برای برگزاری کارگاهی در حوزه بازیگری چندان کافی و مناسب نیست، اما او به یکباره بدون هیچ مشکلی تن به برگزاری کارگاهی در زمینه بازیگری میدهد.
مخاطبان سلبریتی زده هم که از خدا خواسته با دیدن آگهی و تبلیغ این کلاسها گل از گلشان شکفته و برای دیدن هنرپیشه مورد علاقهشان به سرعت ثبت نام میکنند. در واقع اینطور که مشخص است نه هدف برگزار کننده آموزش و ارتقای بازیگری است و نه شرکت کنندگان برای آموزش پا در این کلاسها گذاشتند، بله هر دو به دنبال موضوع دیگری هستند و کلاسهای بازیگری تنها یک پوشش بیش نیست.
نکته دیگری که در ذیل همین بحث باید به آن اشاره کرد تواناییهای بازیگری است که بنا دارد تا در کلاس یا کارگاهی به علاقهمندان و تشنگان این حرفه آموزش دهد، این یک اصل ثابت شده است فردی که در جایگاه استاد قرار میگیرد برای آموزش یک موضوع میبایست خود در آن زمینه توانمند باشد و بازیگری هم از این قاعده مستثنی نیست اما در بین حجم گستردهای از تبلیغات کارگاهها و کلاسهای بازیگری آنچه چشمان کارشناسان و مخاطبان را گرد میکند، نام بازیگری که خود دارای توانایی قابل قبولی به عنوان مثال در زمینه فن بیان یا حرکت و … نیست در مقابل کلاسی درباره همین موضوع است.
از این دست نمونهها هم در سینمای ما بسیار مشاهده میشود، مانند بازیگری که علت اصلی ورودش به حوزه بازیگری ارتباط فامیلیاش با یکی از کارگردانان زن سینما بوده است و در هیچ اثری به جز فیلمهای او به ایفای نقش نپرداخته است اما حال بسیار با اعتماد به نفس کلاس بازیگری و فیلمنامهنویسی برگزار میکند.