بازار ملتهب، ایرانیها را به جان هم انداخته است!
«خودرو بخریم یا نخریم؟ خونه چی؟ قیمتها همین میمونه یا گرونتر میشه؟ نکنه الان نخریم، گرونتر شه، دیگه نتونیم بخریم؟ شنیدی میگن روغن تا چند وقت دیگه اصلا پیدا نمیشه؟ از الان بخریم تا کم نشده داشته باشیم! راستی من دلار خرید پنج تومن فروختم ۹ تومن، تو چی کار کردی؟ آقا بیا بریم جنس بخریم، نگهش داریم تا بعدا سود کنیم، نظرت چیه؟» این سوالهایی است که طی مدت اخیر دائما مردم را به خود درگیر کرده است.
مردمی که احساس میکنند که اگر سوار بر موج نوسانات بازار نشوند، از قافله عقب میمانند. آنها گاهی احساس گرانی میکنند و گاهی گرانیها چنان دامنگیرشان میشود که سعی میکنند دست به احتکار بزنند و تک روی و سودجویی کنند تا مبدا کشتی زندگیشان به گل بنشیند.
این حال و روز اخیر ایرانیهاست که در هاله بیاعتمادی فرورفته و همچنان منتظر بروز فاجعه دیگری هستند. آنها تنها به این فکر میکنند که گوی سبقت را بربایند تا وضعیتشان از این بدتر نشود، چرا که از شفافسازیها خبری نیست. به بیان دیگر مردم از آینده نامعلوم خود بیم دارند. بیمی که آنها را به احتکار، تکروی و سودجویی کشانده است.
با این حال اخیرا رئیسجمهور قفل سکوت را شکست و با صحبتهای خود کمی جو متشنج را آرام کرد. حال اینکه در آینده چه اتفاقاتی رخ میدهد یا مسئولان چقدر میتوانند اعتماد مردم را جلب کنند، سوالاتی است که همچنان بی پاسخ مانده است!
روزنامه آرمان: یک جامعهشناس با اشاره به اینکه یک بعد احتکار، تکروی و سودجویی مردم در زمان گرانی و کمبود کالا ناشی از بیاعتمادیهاست؛ میگوید: نوع رفتار مردم به تجربه زیستیشان برمیگردد، اینکه اگر در مسابقه خرید کالا عقب بمانند، میبازند و دیگران جلو میافتند.
او ادامه میدهد: این در حالی است که با مقوله اطلاعرسانیهای ناشفاف و گاهی غلط روبه رو هستیم، یعنی مشکلاتمان را مطرح نمیکنیم تا یکدفعه به بحران سنگین تبدیل شوند. طبیعتا در چنین شرایطی مردم دنبال این هستند که بتوانند تعادلی را در زندگی خودشان ایجاد کنند. این جامعه شناس اظهار میکند: مسئولان باید به مردم اطمینان دهند که قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد. اگر قرار است اتفاقی هم بیفتد، باید در یک جدول زمانی مشخص بگویند که مثلا تا 6 ماه دیگر قیمت خودرو، وضعیت مسکن و… اینگونه خواهد شد تا ما مردم بتوانیم زندگی خود را مدیریت کنیم.
مردم به جان هم افتادهاند
علی، شهروند تهرانی میگوید: شب میخوابیم، صبح بلند میشویم، قیمتها افزایش یافته است. اصلا نمیتوان پیشبینی کرد. پدر بنده از ترس اینکه مبادا اقلام ضروری گرانتر شوند، کلی روغن، مواد شوینده، برنج و… خریداری کرده تا برای مدتی از گرانیها در امان باشد. او ادامه میدهد: همچنین طی این مدت شاهد بودم که همکارانم دلار خرید و فروش میکردند. آنچنان که عدهای از آنها در نوسانات بازار سود و برخیها نیز ضرر کردهاند