این جملات را هرگز به فرزند خود نگویید
ما والدین گاهی به چیزهایی که به فرزند خود میگوییم بی توجهیم. شاید دلیلش این باشد که همان چیزها را بارها از پدر و مادر خود شنیده بودیم. یا ممکن است صرفاً به این خاطر باشد که اشکالی در آنها نمیبینیم. با این حال، برخی حرفها به آن بی ضرری که ما تصور میکنیم نیستند.
در ادامه از جملاتی خواهیم گفت که والدین هرگز نباید به فرزند خود بگویند.
۱- «مجبورم نکن که …!»
همهی پدر و مادرها دست کم یک بار از زبان تهدید هنگام صحبت با فرزند خود استفاده کرده اند. اما اگر والدین تهدیدی کنند، باید زمانی که فرزندشان به حرف شان گوش نکرد، آن را عملی کنند. در غیر اینصورت، فرزندتان خیلی زود متوجه میشود که تهدیدهای شما چیزی جز یک ترفند نیست و دیگر آنها را جدی نمیگیرد.
۲- «چرا باید یه حرف رو صد بار تکرار کنم؟»
همهی پدر و مادرها از این جمله برای تشر زدن به فرزند خود استفاده کرده اند. اما مطرح کردن چنین سؤالی به کلی بی معنی است. در حقیقت، در این موقعیت والدین صرفاً در حال گله و شکایت هستند، اما فرزندشان این موضوع را درک نمیکند و به همین دلیل به آن بی توجهی میکند. شما باید به جای آن از چنین جملهای استفاده کنید: «می دانم که قبلاً هم این را گفته بودم، ولی میشود …؟»
۳- «تو خیلی باهوشی.»
بسیاری از والدین تصور میکنند برای بار آوردن فرزندی با اعتماد به نفس باید از او تعریف و تمجید کرد. اما حقیقت آن است که روانشناسان معتقدند تعریف و تمجید از کودکان میتواند بسیار مخرب باشد، به ویژه اگر از او به خاطر ویژگیهای ذاتی اش یا نمرات خوبش تعریف کنید. درستش این است که شما تلاش و سختکوشی کودک تان را تحسین کنید.
با این کار فرزندتان دیگر به دنبال گرفتن تأیید شما نخواهد بود. به علاوه، وقتی به کودکی گفته میشود که بااستعداد است ممکن است علاقه اش را به تلاش و مطالعه از دست دهد. او با خود تصور خواهد کرد وقتی خود با استعداد است دیگر نیازی به سختکوشی ندارد.
۴- «خیلی مسخره ای!»
برای بچه ها، بزرگ ترها حکم سرمشق و کسی برای تأیید احساسات و تجربیات خود دارند؛ بنابراین وقتی به فرزندتان میگویید که مسخره به نظر میرسد یا در اشتباه است، این حرف باعث میشود که او احساس کند که خود و احساساتش اهمیتی ندارند. اگر نمیتوانید از دلیل رفتار بخصوص فرزندتان سر در آورید، از خود او درباره اش سؤال کنید و سپس سعی کنید تجربهی مشابهی که خود در کودکی تان داشتید را به خاطر آورید.
۵- «حالا که نمیای، من خودم میرم.»
همهی پدر و مادرها تجربهی این موقعیت را داشته اند که وقتی زمان ترک پارک فرا رسیده، فرزندشان حاضر به دست کشیدن از بازی نبوده و کماکان به بازی کردن ادامه میداده. با این حال، اگر فرزندتان را تهدید به رها کردن و تنها گذاشتن کنید، این کار او را دچار ناامنی روانی میکند. او یکباره متوجه میشود که والدینش میتوانند او را در این دنیای ترسناک و خطرناک رها کنند و تنها بگذارند. این کودکان در بزرگسالی در موقعیتهای دشوار و اضطراب آور بیشتر مرتکب اشتباه میشوند.
۶- «عجله کن. زود حاضر شو.»
بچههای کوچک درک درستی از مفهوم زمان ندارند. به همین دلیل درخواست عجله کردن از آنها نتیجهای جز مضطرب کردن شان ندارد. بهتر است دقیقتر صحبت کنید و مرحله به مرحلهی آماده شدن را به او گوشزد کنید. این کار هم والدین و هم فرزند را از اضطراب در امان نگه میدارد.
۷- «همیشه از ریاضی بدم میومد.»
گاهی والدین نمیدانند که نوع نگاه و نحوهی برخورد آنها با برخی دروس مدرسه میتواند بر فرزندشان تأثیر بگذارد. بچهها اغلب از رفتار والدین شان تقلید میکنند، از جمله نحوهی برخورد آنها با دروس مدرسه. درنتیجه، حتی اگر فرزندتان استعداد ریاضی داشته باشد هم ممکن است صرفاً به خاطر اظهارنظرهای شما علاقه اش را به این درس از دست دهد.