ایرانی ها غالبا در چه سنی بازنشسته میشوند؟
سن بازنشستگی یکی از پرچالش ترین بحث های اقتصادی در دولتهای جهان است؛طرح این موضوع در هر کشوری سبب بروز بحث های بسیار می شود.بررسی ها نشان می دهد، ایرانی ها به طور متوسط 14 سال زودتر از سن معیار سالمندی بازنشسته می شوند.
براساس پژوهش های انجام شده توسط مرکز پژوهشهای مجلس حکایت از آن دارد که متوسط سن بازنشستگی در ایران در حدود 51 سال است که این سن 14 سال از سن معیار بازنشستگی در جهان کمتر تلقی می شود.
نکته مهم اینجاست که سن بازنشستگی تنها 23 سال از میانگین ورود به بازار کار در ایران بیشتر است. به دلیل بحران بیکاری در ایران و دو برابر بودن نرخ بیکاری جوانان 20 تا 25 سال نسبت به نرخ بیکاری متعارف جمعیت،سن ورود به بازار کار در ایران بیست و هشت سالگی است.
به این ترتیب انتظار برای بازنشستگی 23 سال پس از 28 سالگی ایرانیان،یعنی در سن پنجاه و یک سالگی شکل می گیرد. این در حالی است که غالبا در دیگر کشورها افراد در سن 65 سالگی بازنشسته می شوند،اما در ایران بیش از 3 میلیون بیکار حضور دارند که بخش عمده ای از انان را جوانان تحصیلکرده تشکیل می دهند.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی تاکید کرده است که هر ایرانی مایل به اشتغال، به طور متوسط در طول زندگی خود 23 سال کار می کند و حدود 30 سال خود و بازماندگانش مستمری دریافت می کنند.
بنابراین آنچه پیش از همه مساله ساز است، کم کاری ایرانی ها در فضای اشتغال و کسب و کار است؛ زیرا رشد اقتصادی در سایه کار کردن می تواند افزایش یابد و از این رهگذر درآمد دولت نیز افزایش یافته و می تواند مزایای بیشتری را به مرحله اجرا بگذارد.
مرکز پژوهشهای مجلس به تمایل بسیار زیاد شاغلین ایرانی برای خروج از اشتغال و ورود به بازنشستگی اشاره و تاکید کرده است تقاضاهای مکرر جوامع کارگری و صنوف مختلف برای ایجاد تسهیلات جهت بازنشستگی زودهنگام گواهی بر این موضوع است.
خطر صندوق های بازنشستگی در اقتصاد
بررسی علل بحران بیکاری،از سه عامل رونمایی می کند؛ نخست آنکه، در شرایطی بحران اصلی اقتصاد ایران تلقی می شود که بررسی ها نشان می دهد بحران صندوق های بازنشستگی، در سال های پیش رو آینده بازنشستگان را در معرض مخاطره ای جدی قرار می دهد.
وضعیت نامساعد صندوق های بازنشستگی، توامان با وضعیت نامناسب بیکاری در ایران خود عاملی برای ایجاد شرایط نامساعد زندگی هم برای جوانان و هم برای سالمندان است.
درواقع بیکاری در ایران در شرایطی بحرانی جدی و پیچیده است که بررسیها نشان می دهد درصد کمی از جمعیت ایران فعال اقتصادی محسوب می شوند.
بر این اساس از هر 10 ایرانی در سن اشتغال کمتر از 4 نفر یا به عبارت بهتر 3.7 نفر تمایل به کار کردن دارند در حالی که این رقم در کشور کانادا 6.6 نفر و برای کشوری چون اسلواکی 8.7 درصد است.
این نکته را باید در نظر داشت که موقعیت اقتصادی و اجتماعی این دو کشور با ایران تفاوتی جدی دارد، اما به هر روی تمایل کم برای ورود به بازار کار و فعالیت اقتصادی چالش دوم پیش روی اقتصادی ایران و به تبع آن رشد منابع در دسترس برای ارتقای کفایت مزایای ایام بازنشستگی است،بنابراین پیش از آنکه نیازمند مداخلات در حوزه های بیمههای اجتماعی باشد ، نیازمند مداخلات فرابخشی است.
چالش دستمزدهای پایین
سومین چالش بی تمایلی برای ورود به بازار کار از سوی کارشناسان و فعالان این حوزه،کمی دستمزد در مقایسه با هزینه های زندگی در ابتدای فعالیت شغلی است.
سطح حقوق و دستمزد در ایران در مقایسه با کشورهایی چون کانادا و اسلواکی بسیار پایین است و همین مساله سبب شده است پدیده کار کردن و در عین حال فقیر ماندن در اقتصاد ایران شکل گیرد. این پدیده خود عاملی است که سبب می شود جوانان، به دلیل حمایت های والدین خود تمایل چندانی برای ورود به بازار کار نشان ندهند.
بر اساس این گزارش، کمی دستمزد در بازار ایران خود عاملی برای کم کاری یا بی انگیزگی برای فعالیت اقتصادی محسوب می شود چرا که اغلب شاغلان مجبورند برای تامین هزینه های زندگی خود همزمان دو شغل و در برخی موارد حتی سه شغل داشته باشند که این مساله خود فشار بر بازار کار را افزایش داده و سدی در برابر ورود نیروهای تازه کار به بازار ایجاد می کند.
بازار کار ایران نیازمند اصلاح است؛ این اصلاح ضرورت دارد با توجه به بهبود سطح دستمزدها و ایجاد شرایطی برای اشتغال تحصیل گردگان در بازار صورت گیرد.
به نظر می رسد افزایش سطح دستمزد برای مکفی شدن درآمد یک شغل خود بتواند زمینه را برای بهبود بحران بیکاری در کشور ایجاد کند. به هر روی خالی شدن مشاغل دوم و سوم ، فضا را برای ورود نیروهای تازه نفس به بازار کار ایران ایجاد کند.