اگر جنگ با ایران دربگیرد….
امیل نخله مقام ارشد سابق سیا و مدیر پروژه تحلیل استراتژیک اسلام سیاسی در سیا در لوب لاگ نوشت: در تاریخ 14 سپتامبر شاهد حملات موشکی و پهپادی گسترده ای علیه تاسیسات نفتی عربستان بودیم. مقامات آمریکایی ایران را مسئول اصلی اجرای این عملیات می دانند. رئیس جمهور آمریکا در واکنش به این حملات تحریم های جدیدی را علیه تهران وضع کرده است. البته هنوز نمی توان گام های بعدی آقای ترامپ را پیش بینی کرد. تعدادی از مشاوران او خواستار اقدام نظامی علیه ایران شده اند. در صورتی که او تصمیم بگیرد حملات اخیر را تلافی کند، احتمالا شاهد بروز جنگی فاجعه آمیز در کل منطقه خواهیم بود.
به گزارش بازتاب؛ در ادامه این مطلب آمده است: ترامپ و مشاورانش بارها ادعا کرده اند که جنگ با ایران در عرض چند روز پایان خواهد یافت. اما این موضوع صحت ندارد. بدون شک هرگونه درگیری نظامی دامن کل منطقه را خواهد گرفت. ایران در واکنش به حملات احتمالی اهداف استراتژیک در کشورهای همسایه را هدف قرار خواهد داد.
اگرچه آقای محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان دولت ترامپ را برای حمله به ایران تشویق کرده است، اما او باید بداند که کشورش از حملات تلافی جویانه ایران در امان نخواهد بود. ایران میتواند زیرساخت های نفت، گاز و دیگر پارک های صنعتی سعودی ها را نابود کند. آمریکا و عربستان نمی توانند قدرت ایران برای انجام عملیات های انتقام جویانه در کل منطقه را خنثی کنند.
اما دیگر کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس از عواقب فاجعه بار جنگ آگاه هستند و همچون حاکم عربستان تمایلی به درگیری با ایران ندارند. آقای محمد بن زاید، حاکم امارات بر خلاف همتای سعودی خود بینش واقع گرایانه ای در مورد تاثیرات تقابل نظامی در منطقه خلیج فارس دارد. به همین خاطر او بیشتر به دنبال پیدا کردن یک راه حل دیپلماتیک برای این بحران است.
کشورهای کویت، قطر و عمان نیز موضع مشترکی با امارات دارند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل نیز همچون ولیعهد عربستان از رویکرد سرسختانه نسبت به تهران پشتیبانی می کند. اما در شرایط کنونی نتانیاهو درگیر مسائل داخلی است، زیرا آینده سیاسی او در خطر قرار دارد. در روزهای اخیر پنتاگون تعدادی نیروی جدیدی را به پایگاه نظامی خود در عربستان اعزام کرد. این تصمیم شاید تا حدودی نگرانی های بن سلمان را برطرف کرده باشد، اما واشنگتن و تهران ضرورتا در آستانه جنگ قرار ندارند.
به طور خلاصه، هیچ کدام از کشورهای منطقه از جمله عربستان و اسرائیل در کوتاه مدت یا بلند مدت از جنگ با ایران سود نخواهند بود. پادشاهی های عربی در خلیج فارس به شدت ضربه خواهند دید و بقای سیاسی آن ها به خطر خواهد افتاد. حتی حضور سربازان آمریکایی در منطقه نیز نمی تواند امنیت آن ها را تامین کند.
زمانی که رژیم صدام حسین در سال 1991 کشور همسایه خود یعنی کویت را اشغال کرد، آمریکا ائتلافی را برای بیرون راندن نیروهای عراقی تشکیل داد و توانست از متحدان عرب خود دفاع کند. اما این بار اوضاع فرق می کند. ایران می تواند هر گونه درگیری نظامی را به دیگر نقاط خاورمیانه از جمله خلیج فارس، عراق و سوریه گسترش دهد. بسیاری از حاکمان عربی در سال های اخیر از تغییر نظام جمهوری اسلامی حمایت کرده اند. اما جنگ تمام عیار در منطقه بیشتر بقای آن ها را به خطر خواهد انداخت.
پادشاهی های عربی خلیج فارس در طول جنگ ایران-عراق در دهه 1980 از رژیم صدام حسین حمایت کردند. پشتیبانی نظامی آمریکا از عراق نیز در نهایت به موافقت ایران با آتش بس منجر شد. حمله صدام به کویت نیز جنگ محدودی در منطقه به راه انداخت که تاثیر چندانی بر روی کشورهای دیگر نداشت. البته حتی در جنگ اول خلیج فارس نیروهای صدام توانستند 600 میدان نفتی را نابود کنند که به فجایع اقتصادی و زیست محیطی منجر شد. جنگ با ایران می تواند عواقب بسیار بدتری برای کل منطقه به دنبال داشته باشد.
علاوه بر این، آتش جنگ با ایران به دیگر نقاط منطقه از جمله اسرائیل و لبنان نیز گسترس پیدا خواهد گرد. گروه نیابتی ایران در لبنان یعنی حزب الله می تواند با راکت و پهپادهای خود شهرها و تاسیسات اسرائیل را هدف قرار دهد. علاوه بر این، ایران می تواند با موشک های میان برد خود به بخش های پرجمعیت در مرکز اسرائیل حمله کند.
اگرچه اسرائیل قابلیت جنگدین در دو جبهه مختلف را دارد، اما جنگ تلفات مالی و انسانی بزرگی را به مردمش تحمیل خواهد کرد. اسرائیلی ها در جنگ های گذشته در خلیج فارس مشارکت نداشتند. اما این بار اوضاع فرق می کند.
لبنان، اردن و عراق نیز از عواقب جنگ با ایران مصون نخواهند ماند. در شرایط کنونی لبنان از لحاظ سیاسی در وضعیت آشفته ای قرار دارد. ثبات داخلی اردن نیز در صورت بروز درگیری در منطقه به خطر خواهد افتاد. عواقب مخرب جنگ می تواند سطح نارضایتی مردم در کشورهای عربی را نسبت به حاکمان خود افزایش دهد.
به طور کلی کشورهای عربی خاورمیانه از لحاظ سیاسی و اقتصادی در موقعیت بدی قرار دارند. بیشتر جمعیت این کشورها نسبتا جوان،فقیر و ناراضی هستند. در سال های اخیر شاهد تظاهرات های زیادی علیه فساد و وضع بد اقتصادی بوده ایم. به همین خاطر جنگ میتواند تنفر مردم منطقه از حاکمان خود را افزایش دهد.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بارها در گذشته نشان داده است که تمایلی به استفاده از گزینه نظامی ندارد. در شریط کنونی نیز دیپلماسی تنها مسیر ممکن برای حل بحران کنونی خواهد بود. برای دست یابی به این هدف تهران و واشنگتن باید در مورد توافق هسته ای سال 2015 مذاکره کنند. قدرت های اروپایی، چین و روسیه نیز می توانند نقش موثری ایفا کنند.
واشنگتن همچنین برای فراهم کردن زمینه مناسب برای مذاکره با ایران باید سعودی ها را قانع کند که جنگ خود در یمن را خاتمه دهند. شبه نظامی حوثی تحت حمایت ایران و جریان های سنی تحت حمایت عربستان می توانند در مورد اشتراک گذاری قدرت با یکدیگر به توافق برسند. جنگ نیابتی تهران و ریاض در یمن نمی تواند برای همیشه ادامه پیدا کند. محمد بن سلمان باید بداند که در بلند مدت نمی تواند در یمن به پیروزی دست پیدا کند. در سال های گذشته نیز تعداد زیادی از قانون گذاران آمریکایی در مجلس خواستار پایان حمایت نظامی دولت از ائتلاف سعودی شده اند.
تهران و ریاض برای تامین امنیت بلند مدت خلیج فارس باید با یکدیگر همکاری کنند. در دهه 1950 آمریکایی ها به خوبی می دانستند که امنیت خلیج فارس بدون مشارکت ایران و عربستان تامین نخواهد شد. واقعیات منطقه در مقایسه با گذشته تغییر نکرده اند. تهران و پادشاهی های عرب خلیج فارس باید راهی برای برطرف کردن اختلافات و نگرانی های خود پیدا کنند. در صورتی که دولت ترامپ واقعا به دنبال توافق با ایران و جلوگیری از بروز جنگی فاجعه آمیز در منطقه است، باید از این مسیر پیروی کند.