اهداف محمد جواد ظریف از سفر به روسیه و قفقاز جنوبی/ آیا در دوره بایدن، روابط ایران و روسیه متحول خواهد شد؟
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، روز هفتم بهمن ماه به مسکو رفت. این ششمین سفر ظریف به مسکو در یک سال اخیر و سیوسومین سفر او به روسیه در مقام وزیر خارجه بود. با این حال با توجه به اینکه سفر اخیر، اولین سفر وزیر خارجه ایران به مسکو، پس از آغاز به کار دولت بایدن و جدی شدن بازگشت آمریکا به برجام بوده، از اهمیت خاصی برخوردار است.
«بازتاب»؛ آرش صفار– سفر اخیر وزیر امور خارجه ایران به روسیه آن هم در حالی که گمانه هایی مبنی بر کاهش تنش میان ایران و آمریکا به گوش می رسد، پرسش های فراوانی در مورد چرایی این سفر و دستاوردهای احتمالی آن مطرح کرده است.
برای بررسی اهمیت این سفر، دستور کار آن و در سطحی کلیتر چشمانداز روابط ایران و سوریه، گفتگویی با «حمیدرضا عزیزی»، پژوهشگر سیاست بینالملل، کارشناس مسائل روسیه و کارشناس میهمان در «بنیاد امور امنیتی و بینالمللی برلین» داشته ایم.
عزیزی بر این باور است که در مورد سفر اخیر ظریف به روسیه، دو دسته از اهداف را میتوان در نظر گرفت؛ یک دسته به شروع دوره بایدن مربوط است و یک دسته ربطی به این موضوع ندارد.
به گفته عزیزی، باید توجه داشت که این سفر در قالب یک تور دیپلماتیک و سفر به مسکو و قفقاز (آذربایجان و ارمنستان) انجام شده است. از این منظر، با توجه به رویدادهای اخیر در منطقه قفقاز و ضرورت بازاندیشی و بازطراحی سیاست خارجی ایران در این منطقه، سفر آقای ظریف یک جنبه منطقهای مهم دارد. در جریان بحران قفقاز، همانطور که شاهد بودیم، ایران تا حد زیادی از روند حلوفصل و مدیریت بحران کنار گذاشته شد و معادلات در قالب روابط روسیه-ترکیه رقم خورد؛ این نشانگر یک نوع روندهای جدید در قفقاز جنوبی است.
به باور این کارشناس مسائل روسیه، در این شرایط طبیعی است که ایران، در شرایط جدید به دنبال راههای جدیدی برای تأمین منافع خود باشد. اگر به دستور کار این سفر توجه کنیم، یکی از موارد توسعه همکاری چندجانبه در منطقه قفقاز جنوبی با مشارکت روسیه است؛ در واقع به نظر میرسد هدف دستگاه دیپلماسی ایران این است که شرایط جدید منطقه قفقاز -که میتواند تهدیدی برای نفوذ ژئوپلیتیک ایران باشد- را تا حد امکان به یک فرصت تبدیل بکند.
به گفته او، دستگاه دیپلماسی این فرصت را در قالب مشارکت در روندهای چندجانبه منطقهای میبیند و به این خاطر است که از یک طرف در روسیه موضوع کمک ایران به برقراری صلح و ثبات در قفقاز جنوبی مطرح میشود و از طرف دیگر در دیدار با مقامهای آذربایجان و ارمنستان بر همکاریهای اقتصادی تأکید میشود.
ظریف به دنبال انطباق سیاست خارجی ایران با شرایط جدید قفقاز جنوبی است
بنابراین به طور خلاصه، سفر وزیر خارجه ایران یک نوع تلاش دیپلماتیک است برای انطباق سیاست خارجی ایران با شرایط جدید قفقاز جنوبی است. در حالی که در سفرهای پیشین مقامهای ایران به روسیه، تمرکز بیشتر بر مسائل خاورمیانه مثل سوریه و در بعضی موارد یمن بود، این بار مسائل مربوط به منطقه قفقاز جنوبی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
به گفته این پژوهشگر سیاست بینالملل، جنبه دوم سفر وزیر خارجه به تحولات جدید در کاخ سفید مربوط است. در اینجا با دو محور اصلی روبهرو هستیم؛ یک جنبه سلبی و یک جنبه ایجابی.
حمیدرضا عزیزی توضیح داد که جنبه ایجابی ناظر بر ادامه همکاری با روسیه در چارچوب تلاشها برای حفظ برجام است و یک نوع هماهنگی جدید میان ایران و روسیه در قالب موضوع بازگشت آمریکا به برجام و مواضع اخیر در مورد توسعه این توافق و دخیل کردن موضوعات منطقهای است.
به باور کارشناس میهمان در «بنیاد امور امنیتی و بینالمللی برلین»، وقتی به مذاکرات منتهی به برجام نگاه میکنیم، میبینیم که اساسا حضور روسیه و چین از منظر ایجاد توازن در مقابل آمریکا و اروپا اهمیت داشت و این ایران بود که بر این حضور تأکید میکرد. به همین خاطر اکنون هم برای حفظ این توازن، نیاز است که هماهنگی با کشورهایی مثل روسیه که مواضع نزدیکتری با ایران دارند، صورت بگیرد. در واقع هدف ایران، اطمینان یافتن از موضع مساعد روسیه نسبت به دغدغههای ایران در مورد روابط دیپلماتیک جدید با آمریکا بوده است.
برداشته شدن فشارهای ترامپ به معنی اینکه ایران به سمت غرب خواهد رفت، نیست
جنبه سلبی که بیشتر در زمره اهداف نهفته سفر قرار دارد، ایجاد نوعی اطمینان خاطر برای روسیه در مورد اینکه علیرغم احتمال کاهش فشارها بر ایران از سوی آمریکا، روابط با روسیه اهمیت خود را حفظ خواهد کرد و برداشته شدن فشارهای ترامپ به معنی اینکه ایران به سمت غرب خواهد رفت، نیست.
عزیزی توضیح میدهد که در روسیه، در زمینه روابط با ایران همیشه یک پرسش وجود داشته است؛ اینکه جایگاه روسیه در سیاست خارجی ایران کجا است و آیا برای ایران، روسیه بازیگری است که فارغ از روابط تهران با غرب، اهمیت دارد یا اینکه تنها یک دستاویز نهایی و راه فرار از فشارهای غرب است. چه اینکه در ایران هم این نگاه وجود دارد که روابط با روسیه، همواره تابع عامل سوم (آمریکا) بوده و زمانی که روسیه روابط خوبی با آمریکا داشته، تهران را کنار گذاشته است.
اگر به زمان امضای برجام برگردیم، این دغدغه در روسیه وجود داشت که جایگاه روسیه چه خواهد بود و آیا ایران، این کشور را کنار خواهد گذاشت؟ این اتفاق در عمل نیفتاد و ایران روابط را متوازن نگاه داشت و روابط خود با مسکو و پکن را هم توسعه داد؛ الان هم همین بحث است؛ سلب نگرانیهای روسیه از بایت اینکه ایران –به واسطه تحولات در آمریکا- به سمت غرب خواهد رفت؛ این موضوع به خصوص از این بابت برای مسکو حائز اهمیت است که چشمانداز تیرهتر شدن روابط روسیه با آمریکا در دوره دموکراتها وجود دارد. این مسئله طبیعتا در دستور کار رسمی سفر جا نداشته است، اما با توجه به فاصله کوتاه آن از آغاز به کار بایدن، میتوان این جنبه را هم برای آن در نظر گرفت.
به گفته عزیزی، نهایتا در مورد مواضع روسیه در مورد برجام به نظر نمیرسد شاهد تغییری باشیم؛ موضع روسیه این بوده است که برجام در قالب رژیم منع اشاعه هستهای اهمیت بسزایی دارد و موارد دیگر نباید وارد برجام شود و موضوع سیاست منطقهای و برنامه موشکی ایران، اگر قرار است موضوع مذاکره باشد باید در زمینهای جدا از برجام، با رضایت طرفین پیش برود.
این در چارچوب منافع ملی روسیه است، خط قرمز روسها در مجاورت جغرافیایی خود، اشاعه هستهای است. اینکه نباید کشوری در نزدیکی مرزهای روسیه به سلاح هستهای دست پیدا کند، یک اصل در سیاست خارجی و امنیتی روسیه است؛ سایر دغدغههای غرب چندان برای روسیه اهمیتی ندارد. در واقع برنامه موشکی ایران اصولا تعارضی با منافع روسیه ندارد و در بحث سیاست منطقهای هم اگر تعارضی مثلا در سوریه وجود دارد، استراتژیک نیست.
عزیزی یادآوری میکند که روسیه طرحهایی نظیر ابتکار امنیت در خلیج فارس را مطرح کرده است که ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس یک چارچوب امنیت دستهجمعی را طراحی کنند و روسیه و سایر قدرتهای فرامنطقهای هم نقش ناظر را داشته باشند. اگرچه موفقیت این ابتکار، با توجه به وزن روسیه و به خصوص بعد از عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل و پشتگرمی امنیتی جدیدی که کشورهای خلیج فارس پیدا کردهاند، چندان جای امیدواری ندارد؛ اما به هر حال چنین طرحهایی نشان میدهد که روسیه تلاش میکند منافع خود را در هماهنگی با کشورهای منطقه از جمله ایران پیش ببرد.
به باور این کارشناس سیاست بینالملل، دلیلی برای تحول روابط روسیه و ایران، چه منفی و چه مثبت در دوره آقای بایدن وجود ندارد و روابط با ثبات خواهد بود؛ فقط در یک شرایط ممکن است روابط دست خوش تحول جدی شود؛ در صورتی که ایران خط قرمزهای روسیه را در موضوع هستهای -بحث معاهده منع اشاعه NPT و بحث بازرسیها در این قالب- را نادیده بگیرد؛ یعنی اگر مباحثی که در ایران در مورد اخراج بازرسان و خروج از NPT مطرح است، عملی شود ممکن است باعث پیوستن روسیه به کمپین فشار غرب بر ایران است. تا اینجا ایران نشان داده است که به این موضوع واقف است و نمیخواهد به آن سمت برود؛ لذا احتمال تغییر در روابط ایران و روسیه، بسیار اندک است.