انصراف دراماتیک سعید جلیلی
میگویند جلیلی در روز آخر تصمیم به نیامدن گرفته اما خبرهای رسیده حکایت از آن دارد که جلیلی در انتهای همان روز موعود تصمیمش را گرفت.
انتخابات 92 که تمام شد با روحیه تر از همه شکست خورده ها، سعید جلیلی بود. گفتند چند جا گفته می خواهد نخ تسبیح باشد برای نیروهای اصولگرا. اندکی سکوت کرد اما زودتر از همه برای انتخابات 96 کلید زد.
شاید گوش به حرف مصباح یزدی داده بود که سه روز بعد از انتخابات به او گفته بود:« اینکه فردی با کمترین امکانات و هزینهها، رایی نزدیک به کسانی بیاورد که میلیاردها خرج کردند، تاثیر نیست؟ مخصوصا اینکه تنها همین چند روز کار شد و اگر مدت بیشتری با این اخلاص و جدیت کار میشد، نتیجه کیفی کار نیز بالاتر بود. پس نمیتوان گفت این کارها اثری ندارد و تکلیف از ما ساقط است، و اگر از حالا برای 4 سال بعد فکر کنیم تاثیر آن چندین برابر خواهد شد.»
هر چه بود او امید بخشی از اصولگرایان شده بود؛ شهر به شهر می رفت و تا می توانست از وضع موجود انتقاد می کرد. شاید او روی خیلی از فاکتورها حساب باز کرده بود. برای جلیلی انتقادات منتقدان سنتی اش چندان دور از ذهن نبود. او هم حرف های احمد توکلی را مبنی بر اینکه «نامزدی جلیلی در سال 92 یک اشتباه تاریخی بود» را شنیده بود و هم پالس منفی افرادی مانند محمد رضا باهنر را مشاهده کرده بود. هیچ کدام از این ها برای او مهم نبود.
ناگهان اما فضا چرخید؛ جلیلی هم این را حس کرد. رفقای او در ستاد البته بیشتر این را حس کردند به حسشان هم توجهی ویژه نشان دادند. آن ها رفتند ! به همین سادگی.
برخی خداحافظی کردند ، برخی خط و نشان کشیدند؛ برخی هم بدون اینکه حرفی بزنند رفتند.
ستاد که خالی شد ؛ فضای پیرامون سعید جلیلی هم در کادر های عکس هایی که عکاسانش در سفرهای استانی انتخاب می کردند آدم های کمتری داشت.
جلیلی اما همچنان اعتقاد خودش را داشت، او ماه ها برنامه ریزی کرده بود؛ در دفتر او در خیابان پاستور ساعات ها جلسات کارشناسی در جلسات مختلف برگزار شده بود. مساله ای که سعید جلیلی دیروز در سخنانی به آن اشاره کرد: «ما برنامه مشخصی را برای موضوعات اصلی کشور داشتیم و راه حل های مشکلات واقعی مردم و کشور را هم آماده کرده بودیم و معتقد بودیم اگر افکار عمومی در این باره اقناع شوند رای هم خواهند داد.»
او یک جلسه سخت با رحیمیان به عنوان فرد تصمیم گیر جمنا داشت. جلسه ای داغ و محرمانه؛ حرف های آن جلسه دو نفره هنوز در دل این دو نفر باقی مانده؛ کسی چه می داند شاید به همین زودی ها رسانه ای هم بشود. شاید هم بماند برای روزی که نتیجه انتخابات سندی بشود برای اثبات درستی حرف های جلیلی به رحیمیان.
سربسته و سر به مهر احتمالا نمی ماند. این جلسه اما دلیل رفتن جلیلی نبود . او بعد از آن گفت که می ماند همه هم این را حس کردند.
ناگهان اما یک خبر در فضای مجازی که اتفاقا از سوی رسانه های نزدیک به جلیلی مطرح شد نشانه ای از احتمال رفتن داشت. گفتند جلیلی تا اواسط هفته تکلیف آمدن و نیامدنش را مشخص می کند. از تاریخ موعود زمان گذشت؛ خبری نشد. دیگر اما نشانه ای از ماندن هم نبود.
در آن 48 ساعت چه گذشته ؟ چه نشانه ای پدیدار شده که جلیلی آن را دلیل اقناعش برای نیامدن دانسته.
می گویند جلیلی در روز آخر تصمیم به نیامدن گرفته اما خبرهای رسیده حکایت از آن دارد که جلیلی در انتهای همان روز موعود تصمیمش را گرفت.
چراغ برای او قرمز نشد؛ شاید اما نشانههایی دید که تصمیمش را گرفت .همه چیز در دل جلیلی باقی مانده و این راز هرگز فاش نمی شود. او «پسر خوب اصولگرایان» است؛ متقاوت از احمدی نژاد، با دنیای کاملا جدا از قالیباف. او شاید دوباره به رقابت سیاسی در این سطح باز گردد. حالا نه ؛ شاید وقتی دیگر.