انتقاد شدید روزنامه «العربی الجدید» از کشورهای عربی: مانند دستههای ملخهای سرگردان، به سمت سقوط و تباهی در حرکتیم
جواد بولس در العربی الجدید چاپ لندن نوشت: ما بدون شک امتی بیمار هستیم، از این جهت که بصیرت لازم را نداشته و مانند دستههای ملخهای سرگردان، به سمت سقوط و تباهی در حرکتیم.
به گزارش بازتاب ، این رسانه عرب زبان ادامه داد: هر روز خبر قربانی شدن انسانهای بی گناه را میشنویم، بدون اینکه انتظار تغییری در این روند را داشته باشیم؛ گویا شنیدن آمار کشته ها، به کار روتین ما تبدیل شده است. امروز متوجه شدیم که تعداد قربانیها در حملات اسرائیل، به ۵۶ نفر رسیده است که در بین آنها، ۱۳ زن بودند.
خیابانهای ما به محدودهای برای عربده کشی دشمنان ما امت عرب و خانه هایمان به چارچوبهایی نا امن و لرزان تبدیل شده است که مردم مانند گربههایی در آن پنهان میشوند و تنها برای دفن کردن مرده هایشان، از آن بیرون میآیند و سپس، بار دیگر با قلبهایی آکنده از حسرت و ناتوانی، به غارهای خود پناه میبرند.
هر کس پناهگاهی امن و راهی برای نجات خود نیابد، چارهای جز زندگی برده وار و آکنده از ذلت ندارد. خشونت علیه ما امّت عرب، بدون آنکه با مانعی مواجه شود، افزایش پیدا کرده است. در این شرایط، چه باید کرد و چگونه به این محاصره و ویرانی پایان داد؟ آنچه مسلم است، مسیری که ما برای مقابله انتخاب کرده ایم، یعنی نوشتن در این باره، نتیجهای در برندارد و برای جنگ با خشونت و ظلم، باید راههای جایگزینی بیابیم؛ چرا که جنایتکاران مسلّماً به اینگونه فعالیتهای ما از طریق رسانه، توجهی نداشته و مشغول کشتار بشریت هستند.
در شرایطی که حکومتهای ما، شریک جرم دشمنانمان هستند و رهبرانمان هنوز روحیه تعصبات قبیلهای خود را حفظ کرده اند، وقتی که ملت ما هنوز در خواب غفلت است، آینده هم بهتر از امروز نخواهد بود.
میدانم که این موضعگیری من برای بسیاری، ناراحت کننده است؛ اما این واقعیت است، مثل خونهایی که هر روز در میان امت عرب ریخته میشود. بسیاری از مخالفان خشونت در جوامع عربی ما، تلاش کردند با این پدیده مقابله با جدیت مقابله کرده و به آن پایان دهند؛ اما شکست خوردند؛ همه میدانند که اگر خشونت، به صورت مردی تجسم یافته بود، امکان کشتن او وجود داشت، اما مانند سرطانی است که در صورت شکست خوردن ما در تشخیص به هنگامش، علاجی نخواهد داشت.
ما موفق به پیروزی بر فاشیم نمیشویم، اگر در وهله اول با مسائل اساسی خود مواجه نشویم، که در مقدمه انها، هویتهای پاره پاره ماست. تنها در صورتی میتوانیم با خشونت مقابله کنیم که سرچشمههای ان و وسایل این مقابله را بشناسیم. مقابله جمعی، حالتی است که پس از مهیا شدن فضاهای لازم، به صورت نا خوداگاه ایجاد میشود.
برخی، در مورد وجود رابطه بین مساله هویت و کشتار زنان، یا انتشار خشونت یا ضعف احزاب و جنبشهای سیاسی سنتی، تردید دارند؛ اما من بر این باورم که فرار از مواجهه با این بحران و آثار آن، علت اصلی باقی ماندن ما در شرایط فعلی است.
بنابراین، پیش از هر چیز لازم است این سوالها را از خود بپرسیم: ما کیستیم؟ چگونه پیروز میشویم؟ تا زمانی که به این سوالات پاسخ ندهیم، نمیتوانیم رابطه خود با دولتها و موسسات را تنظیم کنیم. در واقع، این هویت ماست که روابط ما را مشخص میکند و براساس آن، میتوانیم هم پیمانان و دشمنانمان را انتخاب کنیم.
تا هنگامی که مسائل واقعی و بنیادین خود و مهمتر از همه، بحران هویتمان را حل نکرده ایم، هرگز بر فاشیسم پیروز نخواهیم شد. اگر معتقدیم اسرائیل علیه امت عرب و بویژه فلسطینیها مرتکب جنایت میشود، تمام اعراب موظف به قطع رابطه با آن هستند و نباید به سرعت به سمت عادی سازی با آن حرکت کنند. واقعا ما امت عرب کیستیم و چه میخواهیم؟!
پاسخ این سوالات را باید در گورهای هموطنان، صندوقهای رأی گیری، فتواها، کنفرانسها و پروژههای اقتصادی مشترک بین برخی کشورهای عربی و اسرائیل، بیابیم.