انتقاد تند یک روزنامه از نماینده زن مجلس که با پایه دوربین به معاون استاندار حمله کرد
روزنامه اطلاعات نوشت:قتل فجیع اهورای ۳ ساله در رشت، در ادامه قتل آتنا در پارسآباد و بنیتا در تهران سهگانه قتلهای هولناک کودکان و خردسالان را در سال جاری رقم زد.
جنایت علیه کودکان، شاید در همه دنیا کم و بیش رخ دهد اما انتشار آمار مؤسسه گالوپ که ایران را، بالاتر از سودان و سومالی و عراق، در ردیف اول خشونت نشان میدهد، باید نخبگان و مدیران کشور را حساس و نگران کند، به ویژه وقتی وزارت بهداشت آمار میدهد که ۳۶ درصد از جمعیت ایران از سطحی از اختلال روانی رنج میبرند.
به گزارش بازتاب خشونت نوعی از هیجان است که تحت تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی یا روانی بر فرد مستولی میشود و معمولاً منجر به بروز رفتارهای خلاف عرف، اخلاق و هنجارهای مسلط جامعه میشود. برخلاف تصور عامه، خشونت صرفاً کنشی مشتمل بر اعمال آسیبهای فیزیکی نیست بلکه طیفی از رفتارهایی را دربر میگیرد که از کشتارجمعی تا خشونت کلامی را دربر میگیرند. انفجار اتمی در هیروشیما نوعی از خشونت بود و حمله نماینده زن مجلس با پایه بلندگو به یک مسئول دولتی نوع دیگری از خشونت است و همینطور کلام تهدیدآمیز یا توهینآمیزی که روزانه، از افراد کف خیابان تا بالاترین مقامات از آن استفاده میکنند، نوع دیگری از خشونت (کلامی) است.
خشونت، هیجان بیمهاری است که بر فرد وارد میشود. میزان بروز خشونت توسط افراد تابع میزان توان و استعداد کنترل خشم است. افراد انسانی، این توان و استعداد را از راههای مختلفی کسب میکنند. این راهها، در فرهنگ و اجتماع جوامع وجود دارد و افراد آن را میآموزند. راههایی که آدمها، کنترل خشم و تسلط بر رفتار را میآموزند از مسیر خانواده، گروههای همسال، کودکستان، مدرسه، خویشاوندان، خیابان، اماکن عمومی، رسانهها و بالاخره نخبگان و مدیران جامعه میگذرد. اینکه میبینیم، اگر پیرزنی عصازنان و کمسرعت عرض خیابان را طی میکند، صاحبان خودرو دست خود را از روی بوق برنمیدارند اما در سوی دیگر عالم، هنگام عبور خرامان غاز یا اردکی از عرض خیابان، ردیف خودروها، بدون کمترین اعتراض و با طمأنینه در صف میایستند، اتفاقی حاصل نشده است.
صاحبان آن خودروها، از خردسالی در خانه، از نونهالی در مهدکودک، از کودکی در مدرسه، از نوجوانی در دبیرستان و در همه سنین در سطح جامعه و رسانهها و رفتار دیگران، «صبر» را و «آرامش» را یاد گرفتهاند و ما در همین مسیر، مشغول آموختن تعجیل، خودخواهی و بیتوجهی نسبت به حقوق دیگران در آنها بودهایم. گو اینکه این آموزش، مستقیم نبوده بلکه از راه آموزش غیرمستقیم رفتاری به دست آمده است که البته تأثیرش از آموزش مستقیم بسیار بیشتر است.
ما، در درون خود، خشونت را تولید و بازتولید میکنیم. به کودکانمان میآموزانیم که برای گرفتن حقشان هجوم ببرند، به نوجوانانمان میآموزانیم که به جای ژیمناستیک، جودو بیاموزند چون در جامعه کاربردیتر است، به هنرمندانمان میآموزانیم که فیلمی که میسازند اگر درگیری نداشته باشد مانند شیربرنج میشود، (برای همین است که در سالیان اخیر حتی زنان هفتتیرکش و کاراتهباز، چه در نقش قاچاقچی چه در نقش پلیس وارد فیلمها و سریالها شدهاند)… وقتی مقامی، مسئولی، نمایندهای، وزیری، وکیلی، رئیس جمهوری، در سخنرانی یا مناظره، به کسی که دوستش نداریم پرخاش میکند، اتهام میزند، توهین میکند، ته دلمان غنج میزند! از خشونت کلامی، خوشمان میآید، تنبیه بدنی، بهرغم ممنوعیت، هنوز در بسیاری مدارس، رواج دارد…
ما خشونت را رواج میدهیم، بازنشر میدهیم، برنامههای بسیاری از شبکههای تلویزیونی، سرشار از خشونت است. تیتر بسیاری روزنامهها، سطحی از خشونت را در خود دارد. سخنان بسیاری از مسئولان، آلوده به خشونت است…
خشونت اشکال و شقوق مختلف دارد. از خشونت در خانواده تا کف خیابان. وقتی وزیر بهداشت میگوید، بعد از تصادفات، بیشترین آمار مجروحان، مصدومان و مقتولان مربوط به نزاعها هستند، همین موضوع به تنهایی شاهد و گواهی است که بپذیریم جامعه خوبی نساختهایم.
ما گرفتار خشونتیم. از خشونت در کف خیابان تا خشونت درون خانواده. همسرآزاری مبدأ بسیاری از جداییهاست و کودکآزاری، منشأ بسیاری از جنایتها. اینک، کودکان مظلوم و بیدفاع ما در معرض خشونتند و اینک، قشر آگاه، دلسوز و متعهد جامعه باید برای متوقف کردن این روند هولناک، وارد عمل شوند. برای این کار نباید منتظر حاکمیت بود و به برنامههای دولتها دل بست، آنها خود، گرفتار انواعی از خشونتند و نیازمند کمک. دولتی که شعار «جهان عاری از خشونت» میدهد نشان داده که از ساختن «ایرانی عاری از خشونت» عاجز است. اینک هنگام نقشآفرینی اثرگذار قشر نخبه جامعه است. نویسندگان، هنرمندان، متفکران و فراتر از همه، معلمان. معلمان هستند که میتوانند آینده جامعه را بر مسیری دیگر قرار دهند و جامعه آینده را، بر گونهای نرمتر، مهربانتر، باعاطفهتر و انسانیتر بیافرینند…
معجزه ساختن جامعهای عاری از خشونت که اینک به دست پلیس و قاضی و دادگاه و زندان و مجازات هم ساخته نیست، تنها با زبان و کلام و رفتار و جوهر سحرآمیز وجود معلمان دلسوز و انساندوست و مادرگونه، امکان وقوع مییابد.