انتقادهای جدی رسول منتجبنیا به بخشی از اصلاحطلبان / گروهی به خود اجازه میدهند بر کل اصلاحطلبان حاکمیت کنند
منتجب نیا با ائتلاف نکردن در انتخابات سال 84 را یک اشتباه تاریخی توصیف کرد و گفت: نتیجه منفی که حضور دکتر معین در صحنه داشت این بود که آرا را پراکنده کرد و اصلاح طلبها شکست خوردند و در معنا زمینه پیروزی آقای احمدینژاد را فراهم کردند.
حجتالاسلامرسول منتجبنیا از اعضای سابق مجمع روحانیون مبارز و قائم مقام حزب اعتماد ملی در گفت و گویی با شفقنا انتقادا های جدی از اصلاح طلبان کرده است.
او در ابتدای این مصاحبه با اشاره به دیدگاه های موجود پیرامون نقش روحانیت در عرصه سیاست ، حضور این قشر را مشورتی دانسته و گفته است : « ارشاد، مشورت و هدایت داشته باشند و هر وقت دیدند حکومتی منحرف شد، مردم را تشویق کنند که در برابر حکومت بایستند و مقابله کنند و هر حکومتی هم که مسیر عدالت را طی کرد مردم از آن حمایت کنند. عدهای تصور میکنند آیتالله آخوند خراسانی که خودش هم در این راه شهید شد، مخالف مسایل سیاسی است اما این تفکر غلط است. آخوند خراسانی مخ سیاست بود؛ مرجع عالیقدری بود که بسیاری از مراجع بزرگ مثل مرحوم سید ضیا و آیت الله نایینی شاگردان ایشان بودند و مراجع بزرگ ما هم شاگردان آنها هستند. چنین مرد بزرگی قطعا مخالف مسایل سیاسی نبود بلکه دیدگاهش این بود که علما بخصوص مراجع، مسوولیت مستقیم را بر عهده نگیرند چیزی که الان در عراق شاهد هستیم. حضرت آیت الله العظمی سیستانی مسوولیت اجرایی بر عهده ندارند ولی نقش ایشان در حوادث عراق و پیروزیها نقش بیبدیلی است و همه اتفاق نظر دارند که مرجعیت شیعه توانسته در این کشور متبلور باشد و در عراق وحدت ایجاد کند. چنین دیدگاهی را آخوند خراسانی داشتند و البته حضرت امام آنطور که خودشان میفرمایند ابتدای پیروزی انقلاب هم چنین نظری داشتند که علما و روحانیون وارد مسایل اجرایی نشوند، کار بر عهده غیر روحانیون باشد و روحانیون فقط ارشاد و مردم را تشویق کنند؛ اما حضرت امام گفتند بعد از تشکیل دولت موقت، دیدم اشتباهاتی رخ داده است و اینجا من از آقایان خواستم که ورود کنند و مسایل را بر عهده بگیرند. البته باز هم امام نفرمودند که روحانیون کارهایی که در تخصصشان نیست بر عهده بگیرند؛ بالاخره فقط یکسری شغلها و مسوولیتهاست که با روحانیت تناسب دارد».
وی همچنین در مورد حضور روحانیت در همه زوایای اجتماعی که بعضا مورد انتقاد قرار می گیرد ، نیز گفت: « عدهای تصور میکنند که ورود روحانیت در همه زوایای اجتماعی موجب نشر و گسترش فرهنگ دینی میشود و اعتقادات مردم را تحکیم میبخشد درحالی که من معتقدم این فکر درست نیست و روحانیت ضمن اینکه باید در صحنه حضور داشته باشد ولی این حضور باید در شأن و متناسب با تخصص آنها باشد. به این نحو که اشاره کردید بعضیها برخورد میکنند، برخورد غلطی است. سالها قبل شاهد بودم که به من گفتند نزدیکی منزل ما گشت ارشاد جلوی دخترها و پسرها را میگیرد و یک روحانی سید مسنی را کنار پیاده رو نشاندهاند و دختر پسرها را که با خشونت میگیرند، خدمت آن روحانی میبرند تا نصیحتشان کند. من گفتم کار، زشتتر از این نیست و بدتر از این نمیشود به روحانیت لطمه وارد کرد. وقتی کسی را با برخورد خیلی خشن و تند میگیرند، زمینه ارشاد در آن وجود ندارد، این دختر یا پسر نسبت به آنهایی که برخورد کردند، بدگمان و بدبین است و حالا میخواهید این فرد را ارشاد کنید! یعنی این افراد آنقدر آگاهی و عقل دینی ندارند که یکی از شرایط قطعی امر به معروف و نهی از منکر هم به حسب آنچه که در منابع دینی ما و فتاوای مراجع بزرگ وجود دارد احتمال تاثیر است و اگر احتمال تاثیر نباشد اصلا واجب نیست؛ حتی ممکن است این برخوردها افراد را جسورتر کند و برای روحانی هم خطراتی داشته باشد».
منتجب نیا همچنین کارهای زشتی که به نام دین انجام می شود را محکوم کرد و گفت: « با کمال تأسف باید بگویم گاهی اوقات در مجلس هم مادهای را آوردند مثل فرزندخوانده که میتوان با او ازدواج کرد که بسیار تاثیر منفی در اعتقادات و روحیات مردم داشته که کسی نوزادی را بزرگ کند و بعد از بزرگ شدن با او ازدواج کند. این مساله ممکن است از نظر حقوقی و فقهی مشکل نداشته باشد اما طرح قضیه که به صورت قانون ذکر کنند، کار بسیار مشمئز کننده است».
او در ادامه ماجرای اختلاف نظر آیت الله هاشمی و آیت الله منتظری را در مورد حضور نماینده روحانیت در دانشگاه تعریف کرد و گفت: « بعد از مدتی که ما کار را شروع کردیم یک روز نزد مرحوم آیت الله هاشمی رفتم ضمن کارهایم گفتم که آیتالله منتظری کاری را بر عهده ما گذاشتند و ما داریم انجام میدهیم. گفتند چه کاری؟ گفتیم راجع به دانشگاه و نمایندگی ایشان در دانشگاههاست که من و آقای بیات این کار را بر عهده داریم. ایشان خیلی تعجب کرد و به من گفت اگر من مطلع میشدم اجازه نمیدادم این کار انجام شود؛ این کار خوبی نیست و نباید در دانشگاه متولی دین مردم باشند. دانشجوها خودشان متدین هستند و انجمنهای اسلامی هم حضور دارند و این کار به نفع روحانیت، من و آیتالله منتظری نیست. گفتیم ما مدتی است شروع کردیم و در یکسری از دانشگاهها افرادی را معرفی کردیم! ایشان در جواب گفتند فعلا نمیتوانید کار را متوقف کنید. آیتالله منتظری قائم مقام رهبری است و ایشان تضعیف میشود و شما مخالفت نکنید اما اگر از اول به ما گفته بودید من از اول مخالفت میکردم. بعد من در صحیفه نور نامهای را از حضرت امام خطاب به آیت الله خامنهای به عنوان رییس شورای انقلاب فرهنگی پیدا کردم که تقریبا همزمان با این یا بعد از این قضایا بود. امام در آن نامه به صراحت می نویسند که شنیدم بعضیها در دانشگاهها روحانیون را منصوب میکنند و در مسایل دینی دانشجویان و جوانان دخالت میکنند و من با این کار موافق نیستم و هیچ کس جایز نیست نه به نام من و نه به نام دیگری، روحانی را به دانشگاهها اعزام کند و این کار را انجام دهد».
منتجب نیا در ادامه گفت و گو در مورد مجمع روحانیون مبارز و موفقیت آن در عرصه سیاست گفت: « جامعه روحانیت مبارز تشکیلات روحانی بود که قبل از انقلاب در تهران در صحنههای سیاسی، اجتماعی و دینی حضور فعال و موثر داشتند. میتوان گفت تنها تشکیلات روحانی بود که در صحنه انقلاب حضور داشت و نقش موثری هم ایفا کرد جامعه روز به روز به پیش میرفت، نیازها و ضرورتها، تکامل و تعالی فکری و فرهنگی جامعه هر روز بیشتر میشد و لازم بود که جامعه روحانیت هم همدوش با مردم پیش برود و جلودار این حرکت باشد اما متاسفانه این کار انجام نگرفت. جامعه روحانیت درجا می زد یعنی جمعی که جامعه روحانیت را تشکیل داده بودند با سنین نسبتا بالا میخواستند به تمام خواستههای جوانان و قشرهای مختلف جامعه پاسخگو باشند».
وی روند شکل گیری و ادامه کار مجمع را تعریف کرد و گفت: « متاسفانه حادثهای اتفاق افتاد که از آن گستردگی و فعالیت مجمع جلوگیری شد و به شکل محدودی درآمد. در سال ۸۴ علی رغم اینکه مجمع روحانیون مبارز، آقای کروبی را برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا کرده بود و اکثریت قریب به اتفاق رای داده بودند ولی در ایام تبلیغات انتخابات، اعضای مجمع چند دسته شدند یک عده که ما بودیم از آقای کروبی حمایت کردیم، یک عده از مرحوم آقای هاشمی و عده دیگری هم از آقای معین حمایت کردند. آقای کروبی به شدت ناراحت شد و گفتند ما را کاندیدا کردند و مجموعه به من رای داده اما چرا حمایتی از من نکردند و حتی از اطلاعیه هم مضایقه کردند. بعد از انتخابات آقای کروبی گفت من به هیچ قیمت در این تشکیلات نمیمانم، با شما رفیق هستم ولی کار سیاسی با شما نخواهم کرد. ایشان از تشکیلات بیرون آمد. ما قبلا با هم صحبتهایی داشتیم و تصمیم گرفته بودیم که حزبی را به نام حزب اعتماد ملی تشکیل دهیم بنابراین بعد از استعفای ایشان، من هم استعفا دادم؛ علی رغم اینکه دوستان خیلی اصرار کردند که بمانم چون قریب ۲۰ سال کارهای اجرایی مجمع بر عهده من بود و خروجم ممکن بود ضربهای به مجمع وارد کند اما گفتم نمیتوانم بمانم ولی قول میدهم اعلام نکنم و تا سالها بعد اعلام نکردم که در این تشکیلات نیستم و هنوز هم برخی فکر میکنند من درون مجمع روحانیون مبارز هستم. بنابراین ما بیرون آمدیم آقای ذاکری و شکوری هم بیرون آمدند و عضو حزب اعتماد ملی شدند».
منتجب نیا ائتلاف نکردن در انتخابات 84 رای یک اشتباه بزرگ تاریخ توصیف کرد و گفت: «این مساله به بدنه اصلاحات بر نمیگشت بلکه برمی گشت به سران و بزرگان اصلاحطلب که نتوانستند به توافق برسند. مرحوم آقای هاشمی که کاندیدا بود و وارد صحنه شد و آقای کروبی هم که از قبل گفته بود من کاندیدا هستم و کاندیدای مجمع روحانیون مبارز هم بود و تشکیلات عظیمی مثل مجمع او را کاندیدا کرده بود؛ خب طبیعی بود که بین این دو نفر رقابت شکل بگیرد، علاوه بر کاندیدای در سایه که وجود داشت برخی از بزرگان اصلاح طلب سراغ آقای دکتر معین رفتند و با اصرار ایشان را وارد صحنه کردند چیزی که ما تصور نمیکردیم که آقای دکتر معین، یک چهره دانشگاهی که خیلی هم در مسایل سیاسی فعال نبود، کاندیدای ریاستجمهوری شود. ایشان آمد و به عنوان رقیب آقای هاشمی و کروبی وارد صحنه شد. همان موقع من جزو کسانی بودم که اعتراض کردم و نامه نوشتم به بعضی از بزرگان اصلاح طلب که این کار درستی نیست شما انجام دادید. شما اولا رییسجمهور هستید و باید برای ائتلاف و وحدت تلاش کنید. بعضی از نیروهای تند و افراطی هم جبههای در برابر آقای هاشمی و کروبی تشکیل دادند و از آقای معین حمایت کردند؛ البته مشخص بود که شورای نگهبان دکتر معین را به دلیل موضعگیریهایی که داشت تایید صلاحیت نمیکند. شورای نگهبان دکتر معین را تایید نکرد و آقای مهرعلیزاده هم احراز صلاحیت نشدند. آقای حداد عادل پادرمیانی کرد و از مقام رهبری درخواست کرد که این دو نفر را تایید کنند؛ مقام رهبری هم به حکم حکومتی آقای دکتر معین و مهرعلیزاده را تایید کردند. جالب این است که آن جمعیتی که آقای کروبی را همیشه مورد اعتراض قرار میدادند و میگفتند در مجلس ششم در مورد طرح اصلاح قانون مطبوعات، ایشان حکم حکومتی را مطرح کرده است و ایشان چنین و چنان است و او را مورد حمله قرار میدادند، مواجه شدند با پدیدهای که کاندیدای آنها رد صلاحیت و به حکم حکومتی تایید شد؛ اینجا دیگر نمیتوانستند از صحنه خارج شوند چون تایید شده بود و نمیشد بعد از این همه سرو صدا انصراف دهد و اگر هم میماندند، حربه حکم حکومتی از آنها گرفته میشد. تنها نتیجه منفی که حضور دکتر معین در صحنه داشت این بود که آرا را پراکنده کرد و اصلاح طلبها شکست خوردند و در معنا زمینه پیروزی آقای احمدینژاد را فراهم کردند. یعنی اگر بخواهیم تحلیل کنیم که چه کسی موجب شد آقای احمدینژاد در انتخابات ۸۴ پیروز میدان شود و ریاست جمهوری را بر عهده بگیرد، باید بگوییم آنهایی که دکتر معین را آوردند و از او حمایت کردند»
وی توضیح داد: « به دلیل اینکه اگر دکتر معین نمیآمد رقابت اول تنگاتنگ بین آقایان هاشمی و کروبی بود یکی از این دو نفر رییسجمهور میشد و هر کدام رییسجمهور میشدند اصلاحطلبها پیروز بودند. اینها دکتر معین را آوردند و آقای مهرعلیزاده هم وارد انتخابات شد و این تشتت و اختلاف به وجود آمد و آقای احمدینژاد با فاصله کم پیروز میدان شد. شما ملاحظه کنید در مرحله اول فاصلهای که بین آقای هاشمی و کروبی و احمدینژاد بود فاصله زیادی نبود و به یک میلیون نمیرسید. خب این فاصله کم را آقایان موجب شدند که احمدینژاد بالا آمد و پیروز میدان شد و ۸ سال گذشت بر کشور آنچه که گذشت و آن همه خسارت و تاوانهایی که ما دادیم به خاطر این خطای بزرگ تاریخی بود که اولا بعضی از بزرگان اصلاح طلب مرتکب شدند و بعد نیروهای تند و افراطی که موجب انشقاق و شکاف شدند و جالب اینکه الان گاهی در تحلیلها آقای هاشمی و کروبی را محکوم میکنند. آقای هاشمی که مرحوم شده و نمیتواند از خود دفاع کند و آقای کروبی هم در حصر است. گاهی این تحلیلگران تازه به دوران رسیده میگویند که در سال ۸۴ اگر آقایان کروبی و هاشمی نمیآمدند، آقای معین پیروز شده بود در حالی که آقای معین چقدر رأی آورد؟ بنابراین این ضربه را زدند و کشتی اصلاحات را به گل نشاندند و ضربهای که به اصلاح طلبها و جریان اصلاحات خورد یکی در سال ۸۴ بود و دیگری هم در شورای دوره اول بود که آن اختلافات و حرکتهای زشت بچگانهای که دوستان اصلاحطلب ما در شورای اسلامی تهران انجام دادند و صدا و سیما هم آن را برجسته و منتشر کرد، مردم دلسرد شدند و در شورای دوم شرکت نکردند و تنها یک مجموعه شرکت کرد و پیروز میدان شد که همحزبیهای آقای چمران بودند. تشکیلات جدیدی که آقایان راه انداختند، پیروز شد و بلافاصله احمدینژاد را به عنوان شهردار انتخاب کردند و این گام اول بود که ضربه زد و گام دوم هم تکمیل کرد و آقای احمدینژاد را بر کرسی ریاست نشاند».
وی در مورد اختلاف نظرهای موجود در این حزب نیز گفت: « طبیعی است که اختلاف سلیقه بین آنها بهوجود آید. اساسنامه، راه حل تعیین کرده و اختلافات را یا در شورای مرکزی یا در کنگره مطرح میکنند و به یک جمعبندی میرسند اما چند نکته وجود دارد اول اینکه اختلاف نظر خانوادگی نباید به رسانهها کشیده شود که متاسفانه بعضی از دوستان ما آن را به رسانهها کشیدند و کار را به جایی رساندند که دبیر کل یعنی آقای کروبی و من مجبور شدیم استعفا دهیم و کنارهگیری کنیم. وقتی دیدند کار خطایی انجام دادند باز رأی دادند و استعفا را رد کردند و ما کار را دنبال کردیم که این خطای بزرگ تاریخی بود که بعضی از آقایان از طریق بعضی روزنامه و فضای مجازی و خصوصا رسانههایی که نسبت به اعتماد ملی کینهای داشتند، آتش بیار معرکه شدند. عامل دیگر دخالت بیرونی بعضی از شخصیتها و احزاب در حزب اعتماد ملی بود. اینجا من این فصل را اشاره میکنم که یک پدیده بسیار زشت و نامطلوبی که در فضای سیاسی اصلاح طلبان به وجود آمده، این است که یک مجموعهای نشستند و به خودشان اجازه میدهند که بر کل اصلاحطلبهای کشور حاکمیت داشته باشند و به جای آنها تصمیم بگیرند و همه از آنها کورکورانه تبعیت کنند. متاسفانه آنها تصمیمسازی میکنند و به نام بعضی از شخصیتهای اصلاحطلب هم تمام میکنند یعنی به نام آنها و به کام آن چند نفر. یکی از شگردهایشان این است که اگر فردی با آنها مخالفت کرد، زود متهمش میکنند که این اصلاحطلب بدلی است و سرسپرده فلان جاست! اتهامی به او میچسبانند که جلوی اثرگذاری او را بگیرند، اگر حزب و تشکیلاتی خواست مستقل شود نفوذ و اختلاف ایجاد میکنند. این کار را انجام دادند یعنی تا الان در چند حزب قدرتمند اصلاح طلب اختلاف ایجاد کردند. دکتر رهامی موسس انجمن مدرسین دانشگاهها بود و سالها خدمت میکرد چون تفکرش با آنها کمی زاویه داشت، پس برنامهریزی کردند و در جلسهای ایشان را کنار گذاشتند؛ برادر دیگری را آوردند که با آنها کاملا هماهنگ شود. ایشان را کنار گذاشتند که صدای مخالفی از انجمن در برابر آنها نباشد. سراغ انجمن اسلامی مهندسین رفتند و چون آقای مهندس غریبانی، موسس انجمن اسلامی مهندسین تبعیت محض نمیکرد طی جلسهای افراد را تحریک کردند و شخص دیگری را به جای ایشان مطرح کردند و آقای غریبانی را کنار گذاشتند. در انجمن اسلامی معلمان، آقای سید عبدالرزاق موسوی دبیر کل این انجمن که چهره ارزشی آزاده و بیش از ۱۰ سال در اسارت بود، چون کمی با آنها زاویه داشت او را هم کنار گذاشتند و فرد دیگری را جایگزین کردند. حزب اعتماد ملی، حزب مستقلی است و با افکار و اندیشههای آقای کروبی شکل گرفته بود و با هم کاملا هماهنگ بودیم، اصرار داشتیم که حزب استقلال خودش را حفظ کند. آقایان تلاش کردند که کاری کنند اما نمیتوانستند آقای کروبی یا من را عزل کنند پس آمدند تعدادی از اعضا را تحریک کردند که ایجاد اختلاف کنند و سر و صدا راه اندازند و به رسانهها بکشند و این کار را بیشتر از بیرون بوجود آوردند؛ یک شگرد زشت غیر اخلاقی است که متاسفانه در جریان اصلاحات شکل گرفته است به جای اینکه بعضی از بزرگان وحدت ایجاد کنند و اختلافات را رفع کنند دامن به اختلافات میزنند که گروهی نشستند برنامهریزی میکنند یعنی سیاست انگلیسی اختلاف بینداز و حکومت کن و متاسفانه این سیاست را در جبهه اصلاحات اعمال میکنند که کار زشتی است و با روح اصلاحطلبی کاملا مغایر است».
منتجب نیا ادامه داد: « ما تلاش کردیم حزب اعتماد ملی را از این آفت کنار نگه داریم هر چه ما تلاش میکنیم آنها بیشتر فشار میآورند و هر چه هم آنها بیشتر فشار میآورند و دامن میزنند بیشتر مورد تشویق قرار میگیرند. مشکل حزب ما این است والا اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورای مرکزی و مسوولان استان کاملا منسجم هستند و در همان مسیر مرامنامهای که برای حزب تدوین شده، حرکت میکنند؛ همان افکار و اندیشههای آقای کروبی و بنده که اصطاحا میگوییم “اصلاح طلبی با قرائت خط امام” بر همان مسیر حرکت میکنند اما چند نفری هستند که متاسفانه ماجراجویی کردند و هنوز هم دست برنداشتند و اجازه نمیدهند آرام بگیرند آنها بسته به جایی شدند که یا باید از حزب خارج شوند که نمیشوند و راه قانونی ندارد و خودشان باید استعفا دهند یا بمانند که اختلافات را دامن بزنند و به رسانهها بکشند. اگر حزب موضعگیری میکند بلافاصله یکی از آنها موضعی به نفع جریان تند و افراطی میگیرد و موضع حزب را تضعیف میکند؛ این هم وضعیتی است که در حزب اعتماد ملی به وجود آمده است».
منبع: شفقنا