امیرانتظام جاسوس بود یا مظلوم؟
سلیمینمین گفت: امیرانتظام در دفاعیاتش بحث هایی را مطرح کرد و خودش اذعان به مجرمانه بودن ارتباطاتش با آمریکایی ها داشت. لذا می گوید این اسناد توسط آمریکایی ها تولید و به جای گذاشته شد تا جریان سیاسی نهضت آزادی بی اعتبار و تخریب شود.
عباس امیرانتظام سیاستمدار ایرانی، معاون نخستوزیر و سخنگوی دولت مهدی بازرگان، عضو جبهه ملی ایران بود. او از تاریخ ۲۸ آذر ماه ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۵ به جرم جاسوسی برای آمریکا در حبس به سر برد اما یک برنامه مستند چهره او را در ماه های پایانی عمرش نزدافکارعمومی عوض کرد، گویی اینکه مورد ظلم واقع شده و مستحق دلجویی است. بر همین اساس با عباس سلیمی نمین به گفتگو نشستیم.
عباس سلیمی نمین درباره جاسوس یا بی گناه بودن امیرانتظام به نامه نیوز گفت: برنامه خشت خام یک کار تبلیغاتی و نمایشی بود چون بسیاری از مطالب آن خلاف عقل و واقعیت های مسلم تاریخی از جمله مکتوبات خود امیرانتظام است. در آن برنامه ادعا شد امیرانتظام در دوران زندان به دلیل کمبود جا پاهایش را با طناب به سقف آویزان می کرد تا جای کمتری را اشغال کند، با این هدف که دیگر افراد حاضر در آن سلول فضای بیشتری برای خوابیدن داشته باشند. این حرف با واقعیت های مسلم ناسازگار است. یکی از مقررات همه زندان ها این است که کسی در زندان نمی تواند بند کفش داشته باشد چه رسد به اینکه طناب داشته باشد بنابراین این حرف ها بیشتر تحریک احساسات است.
وی یکی از ضعف های بازرگان را دفاع از امیرانتظام خواند و ادامه داد: براساس خاطرات مهندس سحابی بدنه نهضت آزادی به شدت با امیرانتظام مخالفت می کرد چون امیرانتظام در سال 32 با نهضت مقاومت پیوند خورد و در سال 40 به نهضت آزادی پیوست اما از انتهای دهه 40 تا انقلاب اسلامی هیچ ارتباطی با نهضت آزادی و مبارزه با رژیم شاه نداشت.
این تحلیلگر مسائل سیاسی یادآور شد: امیرانتظام در خاطراتش می نویسد «من در روز 17 شهریور سال 57 به طور اتفاقی بازرگان را در خیابان دیدم و سئوال کردم چه خبر است؟ چه اتفاقاتی می خواهد بیفتد؟ و بازرگان جواب داد بنشینیم صحبت کنیم، بعد پرسیدم مگر من می توانم به شما کمک کنم؟ بازرگان گفت بله به شرطی که دست از فعالیت های اقتصادیات برداری». این جمله یعنی آنکه بازرگان درباره فعالیت های امیرانتظام مسئله داشت، نه به این معنا که با امرار معاش امیرانتظام مخالف باشد بلکه روابطی را از امیرانتظام سراغ داشت که آنها را مناسب نمی دید.
وی افزود: وقتی انقلاب شد بازرگان، امیرانتظام را به عنوان سخنگوی دولت موقت انتخاب کرد، چنین تصمیمی مورد اعتراض همگان قرار گرفت. در خاطرات مهندس سنحابی آمده که وقتی بازرگان این تصمیم را در جلسه شورای انقلاب اعلام کرد همه به او تاختند که «این چه انتخابی است». خود امیرانتظام در خاطراتش اذعان دارد که نیروهای جوان نهضت آزادی علیه او اطلاعیه ای صادر کردند و این اطلاعیه در روزنامه اطلاعات چاپ شد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران بیان کرد: عمده شخصیت ها در آن زمان از جمله آیت الله طالقانی با انتخاب امیرانتظام به سخنگویی دولت موقت مخالفت کردند و به واسطه این مخالفت ها بازرگان مجبور شد امیرانتظام را از ایران دور کند. خود امیرانتظام می گوید «من روزی با دکتر ابراهیم یزدی مواجه شدم و او به من گفت اگر من به جای بازرگان بودم هرگز تو را به دولت موقت نمی آوردم».
وی افزود: حتی بعد از دستگیری امیرانتظام، ناصر میناچی هم دستگیر شد چراکه دانشجویان پیرو خط امام یکسری اسنادی را درباره او منتشر کردند اما بلافاصله همه اعم از اعضای نهضت آزادی و شهید بهشتی از ناصر میناچی دفاع کردند و اسناد ارائه شده را خیلی مسئله دار تشخیص ندادند بنابراین او بلافاصله آزاد شد. امیرانتظام وقتی این اتفاق را دید نامه هایی را از درون زندان به نیروهای نهضت آزادی نوشت و به آنها معترض شد که «چرا از میناچی دفاع کردید و از من دفاع نمی کنید». نیروهای نهضت آزادی از امیرانتظام دفاع نکردند چون روابط غیرعادی با آمریکا داشت.
سلیمی نمین یادآور شد: شروع ارتباط امیرانتظام با آمریکا به سال 32 برمی گردد. او مأمور شد اعتراضی را از جانب نهضت مقاومت به سفارت آمریکا تسلیم بدارد. نامه اعتراضی را به سفارت آمریکا می برد و با افسر کارکشته سیا به نام ریچارد کاتم مواجه می شود. ریچارد کاتم نامه را می گیرد اما قرار ملاقات های دیگری را با امیرانتظام می گذارد و مرتب با او دیدار می کند.
وی افزود: امیر انتظام می گوید «وقتی نامه را دادم ریچارد کاتم از من خواست ملاقات هایی را به طور مستمر با هم داشته باشیم». اما برای عادی سازی مسئله در خاطراتش که سال 78 منتشر شد نوشت که «ریچارد کاتم دیپلماتی بود که از کودتای 28 مرداد اطلاع نداشت، به هیچ وجه با کودتا همراهی نکرد و حتی به نشانه اعتراض از وزارت خارجه آمریکا خارج شد». در حالیکه ریچارد کاتم براساس اسناد و اعترافات متعدد از افسرهای بسیار ورزیده سیا بود و نقش بسیار موثری هم در کودتای 28 مرداد ایفا کرد و مخالفتی با کودتا نداشت. او با هدف ایجاد اختلافات داخلی در ایران مقالاتی می نوشت و اتهام زنی می کرد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی اظهار کرد: بعد از آنکه ریچارد کاتم از ایران می رود. افسر جایگزین سیا ارتباطاتش را با امیرانتظام تا پیروزی انقلاب اسلامی حفظ می کند. در این ارتباطات امیرانتظام با باند فاسد پهلوی یعنی پسر اشرف پهلوی نیز روابطی برقرار می کند. آنچه بازرگان در 17 شهریور 57 به امیرانتظام می گوید باید فعالیت اقتصادی ات را کنار بگذاری به دلیل همین پیوندها بود.
وی افزود: در واقع امیرانتظام دارای ارتباطات پرمسئله ای بود که همه از او تبری می جستند. اینکه امیرانتظام از ایران دور می شود به دلیل این است که همه به بازرگان خورده گرفتند و این مطلب برای بازرگان مسئله و مشکل شده بود لذا امیرانتظام را تنزل جایگاه داد و به یکی از کشور اسکاندیناوی فرستاد. سفارت آمریکا وقتی تسخیر شد اسنادی از امیرانتظام به دست آمد که نشان می داد اینقدر ارتباطاتش گسترده بود که اسم رمز در سفارت آمریکا داشت.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران بیان کرد: امیرانتظام در دفاعیاتش بحث هایی را مطرح کرد و خودش اذعان به مجرمانه بودن ارتباطاتش با آمریکایی ها داشت. لذا می گوید این اسناد توسط آمریکایی ها تولید و به جای گذاشته شد تا جریان سیاسی نهضت آزادی بی اعتبار و تخریب شود.
وی افزود: البته کسان دیگری هم بودند که با آمریکایی ها ارتباط داشتند اما تلاش می کردند دست دشمن را در این تماس ها بخوانند و بفهمند دشمن چگونه فکر می کند و چه برنامه ای دارد تا بهتر از منافع مردم صیانت کنند اما امیرانتظام در این ارتباطات دنبال تأمین منافع آمریکایی ها بود.
سلیمی نمین تأکید کرد: سنجابی وزیر خارجه دولت موقت نسبت به این مسئله به شدت معترض بود و ارتباطات امیرانتظام با آمریکایی ها را غیرمنطقی می دانست و می گفت «من وزیرخارجه بودم اما تماس های آمریکایی ها با ایران خارج از وزارت خارجه و در چارچوب روالی غیرمنطقی برقرار می شد». دلیل اصلی استعفای دکتر سنجابی دبیرکل جبهه ملی از وزارت خارجه دولت موقت همین مسئله بود چون معترض بود که چرا هرگز سفیر یا مقامات امریکایی از او درخواست ملاقات نمی کنند در حالیکه مرتب با امیرانتظام ملاقات دارند.
وی افزود: امیرانتظام می گوید وقتی هیأت آمریکایی به تهران می آمد من هم از اسکاندیناوی به تهران می آمدم تا ملاقات های آنها را در ایران تنظیم کنم در حالیکه باید وزارت خارجه این کار را انجام می داد. حتی وقتی به اسکاندیناوی می رود در اولین ملاقات با هیأت آمریکایی می گوید من اینجا بهتر می توانم با شما کار کنم.
این تحلیلگر مسائل سیاسی اظهار کرد: آمریکایی ها دنبال این بودند که مانع از شکل گیری نظام جدید سیاسی شوند بنابراین طرح انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی را به امیرانتظام دادند. او هم از منطقه اسکاندیناوی به ایران آمد و تلاش کرد این کار را انجام دهد.
وی افزود: امیرانتظام در خاطراتش می نویسد «من آقای بازرگان را قانع کردم که در هیأت دولت بحث انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی را مطرح کند و خارج هیأت دولت منتظر ماندم تا او طوماری را در همین رابطه به امضای اعضای هیأت دولت درآورد و بعد آن را در جلسه مطبوعاتی اعلام کند. همه این کارها را من تدارک دیده بودم اما وقتی بازرگان از جلسه هیأت دولت بیرون آمد گفت به محل مأموریتت برگرد و اینجا نمان».
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران گفت: امیرانتظام می خواهد بگوید این ارتباطات با مجوز بازرگان انجام می شد و اگر من مسائل امریکایی ها را مدیریت می کردم با اذن آقای بازرگان بود. اما قطعا بازرگان از جزئیات این ارتباطات اطلاعی نداشت.
وی افزود: حالا چرا برخی نیروهای اصلاح طلب که خودشان در ابتدای انقلاب دنبال این بودند که امیرانتظام را به عنوان جاسوس به اشد مجازات برسانند امروز حاضر نیستند ارتباطات غیرمتعارف او را علیه مصالح ملی بدانند؟ جواب این است که آنها پیوندهایی با جریانات متمایل به غرب خوردند و این یک دادوستد سیاسی است.
سلیمی نمین تأکید کرد: اسناد در طول زمان که تغییر نمی کند حتی اگر قرن ها از آن بگذرد. اگر آقایان می خواهند مقبول شوند نسبت به برخی تندروی ها و رفتارهای چکشی خود تجدید نظر کنند. دانشجویان پیرو خط امام قطعا تندروی هایی داشتند از این رفتارها عذرخواهی کنند مثلا امیرانتظام گفته «چندماهی در زندان تحت نظارت دانشجویان بوده» خوب این کار درست نبود و از چنین رفتارهایی اعلام پشیمانی کنند اما اینکه بخواهند اسناد را نادیده بگیرند توجیه ندارد. کما اینکه خانم ابتکار از محاکمه امیرانتظام دفاع می کند و او را مستحق مجازات می داند.
واقعا؟
اونوقت این رابطه جاسوسی بود؟
ارتباط با دربار جاسوسی است؟
از این همه اسمون، ریسمون بافی به هیچ نتیجه ی نمی رسید.