اميرمحبيان:

براي حصر بايد در سايه به دنبال پاسخ بود، نه روي سن نمايش!/چرا فدایی و زاکانی استعفا داده اند؟

    کد خبر :104793

«اصولگرايان در هنگام كاهش دماي سياسي به خواب مي‌روند و در هنگام گرم شدن فضاي سياسي بيدار و فعال مي‌شوند.»
اين تحليل امير محبيان از شرايط پسا انتخاباتي اصولگرايان است. اينكه اصولگرايان با عبور از بزنگاه‌هاي انتخاباتي دست از كار مي‌كشند و درصدد حل مشكلاتي كه چند انتخابات است كه گريبان‌شان را گرفته، نمي‌آيند.

اين فعال سياسي اصولگرا همچنين تاكيد دارد كه «اگر سياست را با هدف ايجاد جامعه طيبه و به كرسي نشاندن اراده الهي دنبال مي‌كنند؛ استراحت و تعطيلي معنا ندارد اما اگر براي كسب قدرت دنبال مي‌كنند؛ همان به كه هماره خواب باشند.»
ارزيابي شما از آرامش نسبي‌اي كه در فضاي سياسي بعد از چينش كابينه ايجاد شده چيست؟

در هنگام انتخابات انرژي زيادي مصرف شد و آرامش امروز تا حدودي محصول خستگي آن مدت است؛ ضمن آنكه وزراي جديد در حال ساماندهي و چينش نيروها هستند؛ زمان نقد نرسيده است. احتمالا ظرف چند ماه آينده دوباره فضاي سياسي تا حدودي داغ خواهد شد. زياد نگران طولاني شدن آرامش نباشيد؛ عمر آرامش معمولا كوتاه است زيرا نفس انسان در كار خير معمولا كند و كم فعاليت است و در هنگام كار شر و به هم ريختن امور و كار دنيا شديدا بيش فعال مي‌شود.

آيا در بستر اين آرامش نسبي مي‌توان به حل ريشه‌اي اختلافات جناح‌هاي سياسي پرداخت و جلسات رودررو بين فعالان سياسي براي حل آنها برگزار كرد؟

بهتر است از اين فرصت براي اين بازنگري و رفع اختلافات و تفاهم بهره گرفته شود اما تجربه متاسفانه ما را بدبين كرده است. سياستمداران ما معمولا در زمان حال فعاليت مي‌كنند. آينده تا به حال تبديل نشود به آن توجه نمي‌كنند. اختلافات موجود سياسي بين جناح‌ها هم عمدتا در راستاي كسب قدرت شكل مي‌گيرد؛ گذشت آن زماني كه مبناي اختلافات تفسيرها و تاويل‌هاي عقيدتي از وقايع بود. شايد اين برداشت خوشبينانه نباشد ولي شوربختانه واقعي است. شخصا بر اين باورم كه مشكل اصلي كشور ما ضعف در كارآمدي است. هر كجا مديريت كارآمدانه عمل كرده است ما شاهد جهش‌هاي بزرگ بوده‌ايم اما در موارد بسياري ناتواني بعضي از مديران همه ظرفيت‌ها را به باد مي‌دهد. اين همه تاكيد بر مديريت جهادي و امثالهم به واقع تاكيد بر مديريت كارآمد است. در اختلافات سياسي هم به جاي آنكه از طريق رفع اختلافات بي‌جهت و ايجاد هم افزايي نيروها؛ اختلاف نظر را روي كارآمدتر كردن و رفع مشكلات توده مردم ببرند متاسفانه اختلافات را نردبان ترقي سياسي كرده‌اند؛ لذا بعضي‌ها توصيه به رفع اختلافات را معادل قطع رزق و روزي خود مي‌دانند.

حل مساله حصر در اين فضا ممكن است؟ ايده شما براي حل اين موضوع در فضاي كنوني كشور چيست؟

در فضاي بدبيني نسبت به همديگر درست‌ترين كارها هم نتيجه منفي مي‌دهد. مولانا مي‌فرمايد: گفت هر مردي كه باشد بد گمان/ نشنود او راست را با صد نشان/ هر دروني كه خيال‌انديش شد/ چون دليل آري خيالش بيش شد.

افعال سياسي چون حصر و امثالهم ماهيت امنيتي دارند و تا فضاي امنيتي ذهن‌هاي تصميم‌گيرنده تعديل نشود؛ تصميمات تغيير نخواهد كرد. البته محصورين هم تلاشي در اين زمينه نمي‌كنند؛ هنگامي كه آنها خود را محق مي‌دانند لابد مسووليت آنچه رخ داده را قبول دارند. در هر حال معمولا پرونده‌هاي امنيتي آن هم در اين سطح پيچيده و همچون هزارتويي است كه البته گاه با يك حركت ساده حل مي‌شود و گاه با هر حركت گره كورتر مي‌شود.

پيشنهاد من اين است كه اين مساله به محور مطالبات تبديل نشود زيرا فلسفه وجودي حصر به خاطر محاسبه خطرات امنيتي است وقتي آن را محور مطالبات كنيد طبعا گره‌ها محكم‌تر مي‌شود؛ چون اتفاقا در حال تاييد كردن منطق حصر هستيد؛ اين بحث بايد در حاشيه و در سايه برايش جواب يافت نه در روي سن نمايش!

به نظر شما علت استعفاي عليرضا زاكاني و حسين فدايي از دبيركلي جمعيت رهپويان و جمعيت ايثارگران چه بوده است؟

من معمولا در مورد اشخاص نظر نمي‌دهم و تلاش دارم افكار و جريانات را تحليل كنم. دليل استعفاي اين آقايان را بايد از خودشان بپرسيد. اما بعضي اهل سياست (البته سخنم ناظر به اين آقايان نيست)، متاسفانه، معمولا به افراد، نهادها، ساختارها و حتي جريانات با نگاه ابزاري مي‌نگرند. هر فرد و جريان و تشكيلاتي كه در جهت اهداف‌شان نبود يا در راستاي كسب قدرت به كار نيامد خودبه خود كنار گذاشته مي‌شود اما در ميان سياستمداراني كه قدرت را هدف نمي‌دانند و احقاق حق را هدف خويش گرفته‌اند قضيه جز اين است؛ آنها هم همه‌چيز را من جمله خود را ابزار مي‌دانند؛ نه هدف اما ابزاري براي احقاق حق نه كسب قدرت. لذا مسير احقاق حق پايان‌نايافتني است و هر قدرتي جز قدرت خدا، از منظر سياستمدار ديني مهذب، توهم و نهايتا در مسير بت‌سازي و بت‌پرستي و محكوم به نابودي است.

پس از اتمام انتخابات گروه‌ها و احزاب اصولگرا چه وضعيتي دارند؟

آسيب‌شناسي جريانات اصولگرا نشان مي‌دهد كه آنها خونسردند و در هنگام كاهش دماي سياسي به خواب مي‌روند و در هنگام گرم شدن فضاي سياسي بيدار و فعال مي‌شوند. بعيد نيست اصلاح‌طلبان نيز چنين باشند ولي در هر حال اصولگرايان بايد بدانند كار براي خدا تعطيلي ندارد. اگر سياست را با هدف ايجاد جامعه طيبه و به كرسي نشاندن اراده الهي دنبال مي‌كنند، استراحت و تعطيلي معنا ندارد. اما اگر براي كسب قدرت دنبال مي‌كنند، همان به كه هماره خواب باشند.

آسيب‌شناسي جمنا و نقد آن از سوي برخي چهره‌هاي اصولگرا صورت مي‌گيرد. به نظر شما اولويت‌هاي سياست‌ورزي اصولگرايان در حال حاضر چه مساله‌اي بايد باشد؟با چه دست فرماني مي‌توانند از وضعيتي كه به آن گرفتار شده‌اند، نجات يابند؟

شناخت من از اصولگرايان و به عنوان يك اصولگرا باعث مي‌شود براي ايجاد هر تحولي در اصولگرايي ابتدا اين سوال را از خود بپرسيم: ما براي چه وارد سياست شده‌ايم؟ كسب قدرت يا كسب قدرت براي به كار گرفتن آن در مسير تحقق اوامر الهي در جامعه و تسهيل مسير كسب سعادت دنيوي و اخروي براي خلق خدا. اگر كسب قدرت براي قدرت هدف بود كه انحراف از همان آغاز شكل گرفته است و اين عين ظلم است و هر چه بكوشيم ولو قرآن بخوانيم لا يزيدُ الظالِمين إِلا خساراً. اما اگر قيام‌مان براي ‌الله باشد بسياري از رنجش‌ها و منيت‌ها كه محصول نفسانيت است نبايد در رفتارمان خودنمايي كند. از درخت طيبه الهي و رفتار خدايي جز زيبايي و احترام و ادب نبايد برويد. پس اگر در رفتاري بي‌ادبي و بي‌عدالتي و كينه‌جويي ديديم نشان از انحراف است. معمولا خطا در آغاز رخ مي‌دهد. اگر نيت خود را اصلاح كنيم و انگيزه الهي را در كارهاي‌مان به‌كار‌گيريم، بسياري از مشكلات و عمده اختلافات به سرعت ناپديد خواهد شد؛ من ريشه بسياري از اختلافات و مشكلات را در عدم تهذيب اهل سياست مي‌دانم؛ اهل سياست در پي جلب قلوب مردم هستند اما مسير را اشتباه مي‌روند. تاييد نفسانيات مردم تاييد موقت ولي نفرتي دايمي را در صورت آگاهي مردم ايجاد مي‌كند. قلوب در دست خداست. فقط بايد مومن باشيم و عمل صالح را انجام دهيم (إِن الذِين آمنُوا و عمِلُوا الصالِحاتِ سيجْعلُ لهُمُ الرحْمنُ وُدًّا) . اين ناموس الهي است. براي جلب راي و نظر مردم آنها را به سوي خدا و ارزش‌هاي پاك بخوانيم نه به سوي خود. روي سخن من فقط به اصولگرايان نيست. اين گام نخست را اصلاح كنيم راه براي اصلاح ساير گام‌ها باز مي‌شود. (يهْدِي‌الله لِنُورِهِ من يشاء)

ضعف‌هاي پسا انتخاباتي اصولگرايان كجا است؟

ضعف‌ها را در چند مورد مي‌توان دسته‌بندي كرد. نديدن واقعيت آن چنان كه هست نزد بعضي‌ها، ديدن واقعيت رخ داده ولي تاويل واقعيت مطابق ميل خود نزد بعضي‌هاي ديگر، بعضي ديگر هم واقعيت را ديده و روحيه را باخته‌اند و بعضي هم واقعيت را ديده ولي به دنبال كشف فرد يا جرياناتي هستند كه تقصير شكست‌ها را به دوش آنها بيندازند. اما به واقع هر رخدادي علتي دارد و هر عملي دليلي. عدم پيروزي اصولگرايان و رفتن آرا به سوي رقيب در حالي كه محبوبيت را تا حدودي از دست داده بود، دلايلي دارد كه بايد با درايت و واقع‌بيني به تحليل آنها نشست. سهم مسووليت‌ها در شكست را با شجاعت پذيرفت و به جاي فرافكني دليل شكست به حل مساله شكست پرداخت.

تا انتخابات مجلس بعدي، اصولگرايان با چه استرات‍ژي و تاكتيكي مي‌توانند از بن بست خارج شوند؟

ابتدا بايد ببينيم كه بن‌بست ادعايي كجاست؟ من بن‌بستي را در مسير كسب قدرت نمي‌بينم. اين مسير ادامه يابد اصولگرايان هم كم‌كم ياد مي‌گيرند كه در مسير تمايلات نفساني مردم حركت كنند و با توجيه واقع‌گرايي، آرمان‌گرايي را كنار نهند و چند صباحي تعدادي اندك از آنها بر كرسي پست و مقام و قدرت تكيه زنند و در نهايت اكثريت اصولگرايان در بيابند كه آخرت خود را به بهاي دنياي جمعي اندك به باد داده‌اند. مسير كسب قدرت بسته نيست كه بن‌بستي براي آن بدانيم ولي قيمت دارد، آخرت را بدهيد اين بن‌بست براي شما باز مي‌شود. اين راه گشوده مي‌شود اما به كجا؟ من براي خروج اصولگرايان از اين سرگرداني كه گرفتار آن شده‌اند؛ جز صداقت، جز بازگشت به ارزش‌ها و ايستادگي خردمندانه بر سر آنها و جز تهذيب درون و راندن قدرت‌طلبان دنياگرا از ميان خود نمي‌شناسم.

هر توصيه‌اي جز اينكه راه را به قدرت دنيوي براي آنان باز كند توصيه‌اي عمر و عاص گونه است و از آنان معاويه خواهد ساخت نه پيرو علي(ع). مي‌دانم كم نيستند كساني كه توصيه به تهذيب را آن هم در اين جايگاه براي خود اهانت مي‌شمارند ولي بايد اين تازيانه‌ها را بر آنان زد تا قفل گوش‌ها و دل‌هاي‌شان باز شود.

عملكرد اصلاح‌طلبان مجلس و شوراي شهر و دولت را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

نمي‌خواهم در مورد آنان قضاوت يكپارچه‌اي داشته باشم ولي اگر بخواهم تصوير ذهني خودم را ساده‌سازي كنم، بعضي به مقام رسيده؛ آرام گرفته و وعده‌ها را فراموش كرده‌اند. بعضي به يافته‌ها قانع نيستند در جوش و خروشند تا بيشتر بيابند؛ بعضي در پي كسب سهم بيشتر از يافته‌ها هستند؛ بعضي هم حتما نيت كار براي مردم دارند؛ همه اينها باشد؛ كاري نداريم فقط مردم را فراموش نكنند و بدانند كه خيلي زود دير مي‌شود.

آيا به نظر شما روحاني در چينش كابينه از اصلاح‌طلبان عبور كرد؟

آنچه جاري است؛ بازي است. اصلاح‌طلبان گمان دارند با روحاني بازي مي‌كنند تا دورشان رسد. روحاني هم با آنان بازي مي‌كند و چيزي درخور دست‌شان نمي‌دهد.

چرا اقطاب اصولگرا در حال حاضر وضعيت و نقش‌آفريني موثرتري نسبت به احزاب اصولگرا دارند؟

كار تيمي ضعف بزرگ كار سياسي و حتي اجرايي در كشور ما است. ما در طول تاريخ به جاي منظومه‌اي از ستارگان هميشه در پي خورشيدي بوده‌ايم كه دورش بچرخيم. اين‌گونه تربيت شده‌ايم. سرعت تصميم‌گيري براي افراد و به قول شما اقطاب بالاست و البته كثرت خطا هم؛ ولي چه باك كسي كه مسووليت اشتباهاتش را برعهده نمي‌گيرد! بايد دوباره باب تربيت را باز كنيم و نسلي را با تفكر جمعي بيافرينيم؛ نسلي كه شجاعت تصميم‌گيري و بالاتر از همه شجاعت پذيرش مسووليت نتايج تصميماتش را داشته باشد. در هر حال فعلا اميد ما عقلانيت اقطابست.

منبع: روزنامه اعتماد

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید