اما و اگرهای بازگشت دولت جدید آمریکا به برجام/ چرا نباید به رفتار «جو بایدن»، در قبال برجام خوشبین بود؟
موضوع بازگشت بایدن به برجام، از منظر منافع ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است. وی در مبارزات انتخاباتی خود بر این نکته تأکید کرده بود که در صورت از سر گیری دوباره محدودیتهای هستهای توسط ایران، به برجام بر میگردد؛ این موضع باعث نگرانی کشورهای منطقه شده است. پرسش این است که در شرایط کنونی مسیر بایدن برای بازگشت به برجام هموار است؟
بازتاب – آرش صفار: بایدن در جریان مبارزات انتخاباتی، بر بازگشت به برجام در صورت پایبندی مجدد ایران به محدودیتهای هستهای تأکید کرده بود؛ آنتونی بلینکن، وزیر پیشنهادی او برای امور خارجه نیز بر لغو تحریمهای هستهای ایران تأکید داشته است؛ اگر چه تحریمهای غیرهستهای را ابزار مناسبی برای مهار ایران در حوزههای دیگر دانسته است.
با این وجود به نظر میرسد بایدن با موانع حقوقی و سیاسی متعددی برای بازگشت به برجام روبهرو است. سید حسین موسویان، استاد دانشگاه پرینستون و عضو سابق تیم مذاکرهکننده ایران، بر این باور است که بایدن برای بازگشت به برجام کار دشواری پیش رو دارد؛ دلیل این امر تعدد تحریمهای فرابرجامی در دوره ترامپ است.
او در مصاحبه همشهری آنلاین توضیح میدهد که در آمریکا رئیسجمهور به راحتی میتواند علیه دیگر کشورها تحریمهایی را وضع کند؛ اما لغو این تحریمها کار سادهای نیست، چراکه نیازمند موافقت کنگره است. به همین دلیل اگرچه ترامپ به راحتی سپاه پاسداران را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد، اما رئیسجمهور بعدی برای خارج کردن نام سپاه از این لیست، باید کنگره را قانع کند که به چه دلیل سپاه را دیگر یک تهدید تروریستی نمیداند.
افزون بر موضوعات حقوقی در آمریکا، به نظر میرسد در بعد سیاسی نیز بایدن با چالشهای جدی برای بازگشت به برجام روبهرو باشد. مهمترین متحدان آمریکا در خاورمیانه مخالف این سیاست هستند.
در دوره ترامپ، آمریکا قدس اشغالی را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت و کشورهای دیگر را برای تصمیمی مشابه تحت فشار قرار داد؛ همچنین بر خلاف چندین قطعنامه شورای امنیت، ضمیمهسازی جولان اشغالی به اراضی تحت کنترل اسرائیل را تأیید کرد و در نهایت و مهمتر از همه با ارائه طرح صلح معامله قرن، عملا چشمانداز تشکیل دولت مستقل فلسطینی را از بین برد. در کنار همه این موارد، فشارهای ترامپ بر کشورهای عرب منطقه نقش اساسی در نزدیکی روابط اسرائیل با این کشورها داشته است.
در عربستان نیز، ترامپ از سیاستهای جاهطلبانه و تهاجمی محمد بن سلمان حمایت کرد؛ بزرگترین قرارداد فروش تسلیحات به عربستان توسط ترامپ منعقد شد؛ به علاوه ترامپ نه تنها در برابر فاجعه انسانی در یمن سکوت کرد، بلکه با طرح کنگره برای محدودسازی فروش سلاح به ریاض مخالفت کرد و در نهایت قتل جمال خاشقجی، علیرغم تأیید نقش بن سلمان توسط سیآیای، با حمایت ترامپ هیچگونه پیامدی برای عربستان نداشت.
با پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ریاض و تلآویو به شدت نگران بازگشت آمریکا به برجام و توقف سیاست فشار حداکثری بر تهران هستند. در این بین لابیهای هر دو بازیگر در آمریکا به شدت فعال شده و تلاش دارند با تأثیرگذاری بر کنگره مانع بازگشت بایدن برجام شوند. این لابیها خواهند کوشید مخالفان برجام در آمریکا در مجلس نمایندگان و سنا بسیج کنند.
همچنین دو طرف از همان ابتدای مشخص شدن نتایج انتخابات، سیگنالها متعددی مبنی بر عدم همراهی یا سکوت در مقابل کاهش فشارها بر ایران و اتخاذ سیاستی مستقل ارسال کردهاند.
موضوع دیگری که اهمیت زیادی دارد، نامشخص بودن سیاست ایران در مورد سایر موضوعات مورد علاقه واشنگتن، در صورت بازگشت آمریکا به برجام است. اگرچه آمریکا ممکن است بدون پیششرط به برجام برگردد، نگرانیهای این کشور از سیاست منطقهای ایران به قوت خود باقی است.
وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد آمریکا در مذاکرات ایران و 1+5، در مصاحبه اخیر خود با رادیو پیآرآی در آمریکا توضیح میدهد که حتی در دوره اوباما، از دیدگاه آمریکاییها برجام تنها شروع کار با ایران بود، نه پایان آن. برجام میتوانست پلی باشد که ایران و آمریکا را قادر به مدیریت سایر موضوعات اختلافی کند.
در مقابل در ایران موضوع هستهای امری مستقل و بیارتباط با سایر مسائل در نظر گرفته میشد. بنابراین برای دولت بایدن این مسئله از اهمیت اساسی برخوردار است که آیا بازگشت این کشور به برجام، ارادهای را در مسئولان ایرانی برای مذاکره در سایر موضوعات ایجاد میکند یا خیر؟
به نظر میرسد که اگرچه باید پیروزی بایدن را یک فرصت برای کاهش فشارهای اقتصادی بر ایران دید، ولی نباید بیش از حد به بازگشت سریع و بدون پیششرط او به برجام خوشبین بود. از سوی دیگر، نباید این موضوع را نادیده گرفت که بازگشت بایدن به برجام، توانایی آمریکا برای اجماعسازی جهانی در راستای تحت فشار قرار دادن ایران برای مذاکره در موضوعات منطقهای را افزایش میدهد؛ امری که ترامپ به دلیل سیاستهای یکجانبهگرایانه خود، فاقد آن بود.