افزایش نرخ سود تورم را بیشتر میکند
یک کارشناس اقتصادی مطرح کرد: اگر بانک مرکزی نرخ سود بانکی را افزایش دهد، قطعا بانکها خواستار جبران هزینههای به وجود آمده از سمت بانک مرکزی خواهند بود. افزایش نرخ سود تورم بالاتری را به بار میآورد.
با شروع نوسانات بازار دلار و التهابی که در بازارهای دیگر به وجود آمد خبرهایی مبنی بر افزایش نرخ سود بانکی به گوش میرسد. آیا افزایش نرخ سود بهترین راهکار مشکلات امروز اقتصاد ایران است؟
میثم رادپور، کارشناس بازارهای مالی به سوالاتی در خصوص وضعیت بازارهای ارزو سهام و همچنین نرخ سود بانکی پاسخ میدهد.
دولت چگونه میتواند نقدینگیهای سرگردان و سیال شده بین بازارهای مالی را جمع کند؟
در حال حاضر این امر امکان پذیر نیست. برای یافتن راهکار جدید در جهت جمع نقدینگی سرگردان بسیار دیر شده است. باید سالها پیش به این موضوع فکر میکردند. کارشناسان اقتصادی پیش بینی کرده بودند که با این سیاستهای ارزی در دوران روحانی قیمت ارز جهش خواهد داشت. زمانی که در بازار آثار روانی ظاهر میشود تقریبا دیگر هیچ کاری نمیتوان کرد.
به نظر شما هیچ نسخهای برای بهبود وضعیت کنونی وجود ندارد؟
در دو سال گذشته ما طرحی را برای اصلاح نظام بانکی به نهاد ریاست جمهوری ارائه دادیم که اگر یک سری اصلاحات انجام میشد مسیری که به وجود آمده میتوانست با همواری بیشتری طی شود. حال اینکه کارشناسان برای جلوگیری از پیشروی این وضعیت نسخههای مختلفی ارائه میدهند امر زایدی است، مثلا نسخه میدهند نرخ ارز باید آزاد باشد، مگرغیر از این است که در حال حاضر دلار به نرخ آزاد معامله میشود.
در حال حاضر منطق اقتصادی بر بازار حکم فرما نیست و به جای آن نگرانی، آثار روانی و آثار رفتاری حکم فرما است. آیا جمع کردن نقدینگی سرگردان با ابزار جدید، بازار ارز جدید، بازار آتی و پروژه جدید ممکن است؟ آیا اینها میتوانند ابزارهای مدیریت بحران باشند؟ آیا معرفی ابزار جدیدی مانند گواهی ارزی، اوراق سلف ارزی و … در کشوری که بازارهای مالیاش هنوز به صورت مطلوبی توسعه نیافته در وسط بحران راه حل رفع بحران است؟
دولت باید بداند با مردمی روبرو است که هم نگران هستند و هم به دولت اعتماد ندارند.
یک مقام مسئول در دولت، از برنامهریزی دولت برای مدیریت نقدینگی بر اساس افزایش نرخ سود بانکی خبر داده است؛ آیا افزایش نرخ سود بانکی میتواند راه حل مناسبی باشد؟
فرض کنید نرخ سود بانکی هم افزایش یابد و به ۲۵ درصد یا بیشتر برسد، در حالی که در حال حاضر اوراق اقساطی با نرخ سود ۲۸ و ۲۹ درصد در حال معامله شدن است، این به معنی این است که تعهدات دولت بیاعتبار شده است.
بالا بردن نرخ سود بانکی به معنی همان افزایش نقدینگی است. اگر بانک مرکزی نرخ سود بانکی را افزایش دهد بابت آن میزان افزایش نرخ سود بانکی، بانکها از بانک مرکزی طلبکار میشوند. چه کسی باید این پولها را پرداخت کند؟ چهطوری باید در آینده جبران شود؟ جواب مشخص است؛ همین نرخ سودی که بانکها را ورشکست میکند را بانک مرکزی باید بپردازد.
یعنی اگر یک بانک خصوصی در یک جایی تعهد بدهد، باز این بانک مرکزی است که باید جبران کند. حالا اگر بانک مرکزی نرخ سود را افزایش دهد، قطعا بانکها خواستار جبران هزینههای به وجود آمده از سمت بانک مرکزی هستند و حداقل در این مورد هم حق دارند.
اگر نرخ سود بانکی افزایش یابد باید منتظر تورمهای بالاتر بود.
با توجه نرخ تورم دو رقمی ۱۰٫۲ درصدی اعلام شده در خرداد ماه سال جاری از سوی مرکز امار، وضعیت این نرخ را چگونه ارزیابی میکنید؟
تورم موجود در کشور قطعا بیش از این رقم است، اما فعلا قیمت یک سری کالاها ثابت مانده است. باید دید برخی کالاها که تا حدودی در برابر دلار مقاومترند و حداقل در کوتاهمدت کمتر دلاری هستند، در بلندمدت افزایش قیمت دلار را چگونه منعکس میکنند؟
مشکلات وضعیت کنونی حاصل چندین سال است و یک شبه رفع نمیشود.
وضعیت ادامه فعالیت اعضای کابینه دولت را به چه صورت تصور میکنید؟
در محیطی که فشارها جدی شده است بالاخره تغییر چهره دادن دولت نیز انتظار میرود. احتمالا کابینه دولت در شش ماه دوم سال جاری روزهای پر رفت و آمدی خواهد داشت.
در این شرایط که بازارهای مختلف روزهای خوبی را پشت سر نمیگذارند، بازار سرمایه شاهد رشد چشمگیر شاخص است. رشد شاخص بورس طی هفتههای آینده میتواند روند رو به رشد خود را حفظ کند؟
در دوران بحران عموما داراییهای فیزیکی نسبت به داراییهای مالی زودتر تاثیر میپذیرند. وقتی شاخص بورس افزایش پیدا میکند یعنی یک کالایی یا یک شرکتی وجود دارد که دارایی آن شرکت گران میشود و یا اینکه قرار است درآمد فروش آن زیاد شود. دارایی شرکت به خاطر افزایش قیمتها بیشتر میشود، ولی وقتی نگرانیهای جدی در اقتصاد به وجود بیاید نگرانی نسبت به عدم اطمینان در مورد جریانهای نقدی هم ایجاد میشود. مثلا شرکتهایی که در حال تولید تجهیزات صنعتی هستند بسیار در معرض نگرانیهای جدی قرار دارند، چون معلوم نیست که این شرکتها بتوانند تولیدات گران شده خود را به فروش برسانند یا نه و این انتظار در دورانی که نگرانیها جدی شده بسیار تشدید میشود. داستان افزایش قیمت ارز هم چون با افزایش عدم اطمینان همراه بود، برای بورس در بلند مدت مثل یک چاقوی دو لبه رفتار میکند. افزایش قیمت ارز باعث افزایش تورم و در نتیجه باعث افزایش قیمت خیلی از داراییها و شرکتها میشود، ولی از یک جایی به بعد تشدید این نگرانیها به این معنی است که انتظارات از آینده درآمدهای شرکت و جریانهای نقدی شرکت مخدوش و باعث کاهش ارزش هر تعهدی از سوی شرکتها میشود.