افزایش تنشهای لفظی ایران و آمریکا، شرایط را ملتهب میکند
گفتوگو با سید داوود آقایی، استاد دانشگاه و کارشناس روابط و حقوق بینالملل پیش از اظهار نظر رئیس جمهوری امریکا درباره تمایلاش به گفتوگو با رهبران ایران انجام شد. گرچه ترامپ این وضعیت دو قدم به پیش و یک قدم به پس را از زمان ریاستش بر کاخ سفید بارها بروز داده است.
به گزارش بازتاب به نقل از ایران، با این حال آنچه در این گفتوگو مورد توجه قرار دارد بالا گرفتن تنش کلامی میان مقامات ایران و امریکا، تأکید حسن روحانی بر ضرورت بهبود روابط با همسایههای جنوبی و نیز بررسی مواضع اعلام شده درباره تنگه هرمز است.
جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا طی هفتههای اخیر یکی از پر تنشترین دورانهای خود را از حیث مجادله کلامی میان رؤسای جمهورشان تجربه کردند، این وضعیت بهعنوان یک نقطه عزیمت، رابطه معلق دو کشور را به کدام سو رهنمون خواهد شد؟
امریکا بعد از انقلاب و بویژه بعد از گروگانگیری در سفارت این کشور در تهران مواضع تند و خصمانهای علیه ایران داشته و تمام اقداماتی که از عهدهاش برمیآمده انجام داده است؛ از تحریک عراق به ورود جنگ علیه ایران تا سرنگون کردن هواپیمای ایرباس، از توطئههای متعدد تا تحریمهای متداوم. همه اینها در کارنامه رابطه خصومتآمیز امریکا با ایران مشاهده میشود. مسائلی که در گذر زمان بر عمق اختلافات و کینهها افزود با وجود این اوج این دشمنیها با اقدام دونالد ترامپ علیه برجام و با خروج امریکا از توافقی که سالها مذاکره در فضای بینالمللی بود هویدا شد و آنچه از سوی ترامپ، وزیر امور خارجهاش و دیگر مقامات دولت او مطرح میشود در ذیل این سیاست تعریف میشود. با وجود این رویکرد موضع گیریهای بعضاً شدیداللحنی که از سوی رئیس جمهوری ایران در دو سخنرانی یکی در سفر ایشان به اتریش و دیگری در جمع رؤسای نمایندگیهای ایران در کشورهای دیگر مطرح شد واکنشی طبیعی به وضعیتی بود که دولتمردان امریکا فراهم آوردهاند.
با وجود این نباید فراموش کنیم که آقای روحانی سخنان خود را با تأکید بر صلح طلبی ملت ایران و تلاش جمهوری اسلامی برای حفظ و برقراری روابط صلحآمیز با کشورهای پیرامونی خود آغاز کرد و اگر تهدیدی مطرح کرد در خلال جملهای بود که جنگ و صلح را همزمان مورد اشاره داشت. روحانی خطاب به امریکا اعلام کرد که اگر قرار است صلحی انجام شود صلح با ایران مادر صلحها است و اگر قرار است جنگی انجام شود جنگ با ایران مادر جنگها خواهد بود. خب ترامپ هم در مقابل این هشدار رئیس جمهوری ایران که «با دم شیر بازی نکنید» آن توئیت تهدیدآمیز را نوشت که «دیگر هرگز امریکا را تهدید نکنید، در غیر اینصورت پیامدهایی را خواهید دید که کمتر کسی در طول تاریخ دیده است» اینها نشانه عمق اختلاف و تخاصم بین امریکا و ایران است و طبیعتاً این فضا میتواند روابط را روزبهروز تیرهتر کند. بطوری که موضع گیریهای عمیق تر، دشمنانهتر و آثار بدتری برای طرفین در پی داشته باشد و فضای تنش را تشدید کند. اما به هر حال ما همچنان از سمت خودمان توانایی مدیریت این فضا را داریم.
البته در خلال این فضای تهدید و تنش گاه پیشنهاداتی برای گفتوگو میان دو کشور مطرح میشود. با این حال همچنان غلبه با رویکرد تخاصمآمیز است. چطور میشود چنین فضایی را مدیریت کرد؟
به هر حال مقامات کشور باید در موضع گیریهای خود سیاست خارجی را همزمان با مسائل داخلی کشور در نظر داشته باشند. زیرا این دو از یکدیگر منفک نیستند. ضعف و قوتشان بر یکدیگر اثر میگذارد. ما علاوه بر تنگناهای ژئوپولتیکی با مسائل زیست محیطی و مشکلات اقتصادی نیز مواجهیم. عبور از گردنه این مشکلات نیازمند تصمیمگیری بر اساس عقلانیت است. مردم ایران همیشه مردمی آرمانخواه و صلح طلب بودهاند و خواهند بود. در مورد امریکا هم این درست است که دو کشور در سالهای پس از انقلاب همواره دچار اختلافهای عمیق بودهاند. با این حال مقامهای کشورمان بارها از امریکاییها برای اصلاح مواضعشان دعوت کرده و تأکید کردهاند که اگر امریکاییها مواضع و رفتارشان نسبت به ایران را بهبود ببخشند و تغییر دهند ما حداقل برای مذاکره آمادگی داریم. اما امریکاییها نشان دادند سرمست از غرور هستند و براحتی آمادگی این را ندارند که شرایط و وضعیت را بپذیرند. در چنین شرایطی آنچه اهمیت پیدا میکند بهبود بخشیدن به شرایط داخلی است تا مبادا آنها گمان کنند میتوانند از این طریق به موفقیتهایی در برابر ایران دست یابند. ما نباید بهانه به دست دشمن بدهیم که بتواند از آب گل آلود فضای ایجاد شده ماهی بیشتری بگیرد.
موضعگیری مبتنی بر بستن تنگه هرمز از طرف ایران در مقابل ممانعت امریکا از صادرات نفت ایران از جمله مواضعی بود که بازتاب گستردهای یافت و خب میتوانست علاوه بر امریکا منافع دیگر کشورها را نیز تحتالشعاع قرار دهد. شما این موضعگیری را از منظر کارکرد بینالمللی و در چارچوب منافع ملی ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظر من هر چقدر موضع گیریها تشدید شود و تنشها افزایش پیدا کند فضا را ملتهبتر میکند و میتواند زمینه جنگ و پیچیدگی بحران را در پی داشته باشد. به نظر من در چنین فضایی ما باید کارکردهای خودمان را داشته باشیم در مسیری که متضمن منافع بیشتر و بهتر ما باشد. به هر حال امریکا شرکتهای معظم کشورهای دیگر را که ناچار از همکاری با امریکا هستند تهدید کرده است. میبینیم هنوز تحریمها شروع نشده تعدادی از این شرکتها ایران را ترک کردند. تکرار این مواضع کارکردی دوسویه دارد و سمت منفی آن این است که میتواند موجب تشدید بحران شود و خدای نکرده زمینه رویدادهایی را فراهم کند که نباید…
منظورتان رویارویی نظامی است؟
نمی توان نتیجه گرفت که بیان این مواضع تند میتواند لزوماً جنگ را در پی داشته باشد. اما موجب تشدید تنش خواهد شد.
ایران نوعی یارگیری بینالمللی را با سفرفرستادگان ویژه به کشورهای مختلف پیگیری میکند. امریکا هم کمابیش همین رویه را دارد. فضای بینالمللی برای همراهی با کدام نگاه مستعدتر است؟
امریکاییها با خروجشان از برجام یک تفاهمنامه بینالمللی که پای آن را امضا کرده بودند عملاً قطعنامه شورای امنیت را نقض کردند. حال آنکه آنها مدعی هستند که در عرصه بینالمللی باید به معاهدات بینالمللی و قطعنامههای شورای امنیت پایبند بود. سعیشان بر این بود که در خروج از برجام اروپاییها را هم با خود همراه کنند که موفق نشدند. خروج از برجام نقض بارز قوانین بینالمللی است. طبیعتاً کشورها از این منظر امریکا را حمایت نکرده و نمیکنند. ولی چون در فشار و تنگنا هستند و امریکا در خصوص توان اعمال تحریمها دست برتر را دارد و شرکتها وابسته به امریکا هستند و منافعشان گره خورده به همکاری با امریکا، ناگزیر از همکاری با آن هستند. بحث اینکه فضا به نفع کیست یک بحث است و اینکه در عمل مسیر به کدام سو پیش میرود بحث دیگری است. باید گفت که متأسفانه مسیر به نفع امریکا و به ضرر ما در حال هموار شدن است. ولی فضای بینالمللی فضای حمایتکننده از مواضع امریکا نیست. دولتهای اروپایی علاقهمندند و اصرار هم دارند که همه هم و غمشان را صرف پایداری برجام کنند. اما از طرف دیگر علناً اعلام میکنند که توان کنترل شرکتهایشان را ندارند. این شرکتها باید به سهامدارانشان پاسخگو باشند. این است که فضای عمومی بینالمللی به نفع ما است اما در عمل خواست امریکاییها دارد تحقق پیدا میکند. مگر آنکه ما راهکارهای تأثیرگذارتری اتخاذ کنیم.
مقامات ایران البته بارها به طور ضمنی با یادآوری اینکه ایران امنیت تنگه هرمز بهعنوان یک آبراه بینالمللی را تأمین کرده است خواستهاند میان آنچه در برابر تهدید امریکا برای قطع صادرات مطرح میشود با آنچه تهدیدکننده فروشندگان و خریداران نفت خاورمیانه است خط افتراقی رسم کنند. این تفریق چگونه ممکن است؟
بههر حال همانطور که آقای روحانی هم در سفر به اروپا اشاره کردند صادرات نفت یا برای همه است یا برای هیچ کس نیست. اینکه ایران بهعنوان کشوری که کنترلکننده تنگه استراتژیک هرمز است، بزرگترین مرز ساحلی را در کنار خلیج فارس دارد و دومین کشور تولیدکننده عضو اوپک است؛ نتواند نفتش را صادر کند دلیلی نیست که دیگران بتوانند از این آبراه حیاتی نفتشان را صادر کنند و منافعشان حفظ شود. بنابراین بیان به حقی بوده و هست. منتها عملاً ما قصدمان از بیان این مواضع به خطر انداختن کشورهای منطقه نیست. بلکه امریکا یا کشورهایی که همراه امریکا هستند را تهدید میکنیم، کشورهایی که ممکن است از کشورهای منطقه هم باشند. طبیعی است که اگر هر کسی بخواهد در این مسائل منافع ما را به خطر بیندازد تهدیدی جدی علیه ما و منافع کشور ما است. هر کس که همراهی کند در این زمینه طبیعی است که باید مورد تهدید قرار بگیرد. پاسخ تهدید تهدید است و کشورها هم باید این مسائل را درک کنند.
درهمین شرایط آقای روحانی تأکید کردند که ایران در این مقطع باید روابطش را با بحرین و امارات و عربستان مورد تجدید نظر قرار بدهد و ترمیم کند، منتها این گفته همیشه از طرف مقامات ایران مشروط میشود به تغییر نگرش عربستان و دست بر داشتن مقامات از لجاجت با ایران است. تقریباً طی یک سال گذشته موضع گیریهای مهمی در این باره مطرح شده است. تحقق این خواسته وابسته به تغییر چه پارامترهایی است؟
آقای روحانی این موضع را در یک جمع دیپلماتیک مطرح کرد. خطابش به دیپلماتها بود که ما میتوانیم از طریق دیپلماسی تهدیدها را رد کنیم و با کشورهای همسایه رابطه نزدیکتر و دوستانه تری داشته باشیم. این امر ضروری و طبیعی است که کشورهای همسایه هر چقدر بیشتر در فضای مسالمتآمیز به سر ببرند و همکاری هایشان عمیقتر و گستردهتر باشد منافع و امنیتشان بهتر و بیشتر تأمین میشود. ما در منطقه پر تنش خاورمیانه قرار داریم. ایران و عربستان چه بخواهیم چه نخواهیم بازیگران مؤثر این منطقه اند. هر چقدر روابط شان بهتر باشد طبیعتاً هم امنیت و منافع منطقه هم بهتر تأمین میشود. منتها باید این را هم در نظر گرفت که اگر آقای روحانی دعوت میکند به اینکه ما حاضر هستیم روابط مان را با عربستان و امارات و بحرین اصلاح کنیم؛ این پیام را دارد یعنی ما آمادگی داریم با کشورهای همسایه با وجود اختلافات عمیق گفتوگو کنیم. روحانی در صحبتهایش منکر این نمیشود که ما با عربستان یا امارات اختلاف داریم اما میگوید با وجود این اختلافات میتوانیم با هم همکاری داشته باشیم. در واقع مصداق آن اصطلاح انگلیسیها است که ما با کشورهای خارجی نه دوست دائمی نه دشمن دائم هستیم. بلکه آنچه برای ما دائمی است منافع است. ما هم باید در نظر بگیریم که در سایه همکاری با کشورهای همسایه میتوانیم منافع بهتر و امنیت بهتری داشته باشیم. لذا پیام آقای روحانی این است که در این فضای تب آلود وملتهب شده اختلافاتمان را کاهش بدهیم و کنار بگذاریم. هر چند باید پذیرفت که این یک آرمان است و روابط ما با عربستان بویژه اختلافات ما بسیار عمیقتر از این است که ما در سایه دعوت از سعودیها یا اماراتیها بلافاصله بنشینیم و اختلافاتمان را حل و فصل کنیم. با این حال این اختلافات میتواند کاهش پیدا کند و تنشها تا حدودی مرتفع شود. چنانکه در گذشته هم ما این شرایط را داشتیم. در سال 1366 زمانی که سعودیها بیش از 400 نفر از حجاج ایرانی را قتل عام کردند حضرت امام اعلام کردند که ما از هر کس بگذریم از آل سعود نمیگذریم اما درعین حال بعد از آن روابط بهبود پیدا کرد. سالیان سال هم روابط ما با عربستان روابط خوبی بود که دوباره طی سالهای اخیر متأسفانه اختلافات تشدید شد؛ در سایه توطئههایی که عربستان علیه ایران تدارک دید، در سایه حمله به یمن، حمایت از داعش و موضعگیریهای تندی که علیه ایران داشت. اما درهر حال این دعوت، دعوت عاقلانه و قابل قبولی است که از سوی عالیترین مقام اجرایی کشور صورت گرفته و در واقع باید آنها بر اساس یک سیاست عاقلانه پا پیش بگذارند و سعی نکنند که اختلافات را عمق ببخشند بلکه در جهت حل اختلافات قدم بردارند.
گفتوگوی بدون پیش شرط پیشنهاد بسیاری از چهرههای دیپلماتیک است. احتمال شکل گرفتن این گفتوگوها تا چه حد محتمل است؟
دور از ذهن نیست. کشورهایی بودهاند که در اوج تخاصم یا حتی جنگ اعلام آمادگی کردند برای مذاکره، مذاکراتشان هم به نتیجه انجامیده است. ما با عربستان بهطور مستقیم درگیر جنگ نیستیم. حالا هر چند بهطور نیابتی و غیرمستقیم در حمایتهایی که سعودیها از سلفیها دارند در عراق، سوریه، یمن و لبنان به نوعی در مقابل ما هستند و اینها جنگهای نیابتی هستند اما خوشبختانه بهطور مستقیم درگیر جنگ نیستیم و در گذشته هم تجربه تاریخی نشان میدهد که اختلافات گاه بسیار عمیق بوده اما در عین حال انسانهای هوشیار و خردمند وارد معرکه شدند و توانستند طرفین را پای میز مذاکره بنشانند و با هم گفتوگو کنند و اختلافات تا حدودی رفع شده. این امکانپذیر است ،منتها عقلانیت میطلبد که در واقع آن طرف بیایند و این دعوت ایران را بپذیرند و امکان حل و فصل اختلافات حداقل در برههای از زمان فراهم شود. به هر حال آنها هم به قدر ایران از حل این اختلافات منتفع میشوند. آنها از مخمصه یمن که چهار سال است در بحران آن گیر کردهاند وشاید بهدنبال فرصتی هستند که از این مهلکه نجات پیدا کنند، رها میشوند. زیرا نه راه پیشرفتی برایشان باقی مانده و نه بهانهای فراهم شده است که عقبنشینی کنند. شاید این بستری باشد برای اینکه سعودیها به نحو مدبرانه از یمن خارج شوند.
در آن صورت سعودیها میتوانند به جای تشدید اختلافات با ایران و سایه ایرانهراسی که حالا یک مقدار خودشان ایجاد کردند و یک مقدار غربیها به آن دامن زدند و باعث شده که میلیاردها میلیارد دلار صرف هزینههای خرید تسلیحات کنند سرمایه کشورشان را در جهت ساختن زیرساختها و توسعه صنعت و اقتصاد سرمایهگذاری کنند یا چنان که ادعا دارند در جهت پیشرفت مسلمانان هزینه کنند. باید امیدوار بود که مقامات سعودی و بهطور ویژه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان که سکان امور این کشور را بهدست گرفته بر اساس عقلانیت تصمیم بگیرد. در هر حال هر دو حالت ممکن است، هم بیتوجهی به خواستههایی که ایران مطرح کرده و تداوم همان روندهای خشونتآمیز چندساله اخیر و هم رفتن به راه صحیحتر و عاقلانه تری که میتواند متضمن تأمین منافع ملی طرفین باشد.