اعتماد به نفس بالای اشکان در «ده سال تنهایی»
اشکان خطیبی بعد از اجرای ضعیف اولین ترک با گروه موسیقی حرفهایش متشکل از نیما رمضان، هومن نامداری، بردیا امیری، آرش سعیدی، سروش عدل و اشکان آبرون روی صحنه می آید تا اثری از «موبی» دیجی و آهنگساز امریکایی را اجرا کند.
«کنسرت تئاتر» فرم تازهای است که این روزها در حال جذب توأمان مخاطبان تئاتر و موسیقی است. در روزهایی که شرایط سخت اقتصادی کشور موجب شده تا طبقه متوسط هزینههایی چون رفتن به سالنهای تئاتر و کنسرتهای موسیقی را از سبد اقتصادی خود حذف کنند، اشکان خطیبی با کنسرت تئاتر «ده سال تنهایی» خوب فروخته و میفروشد.
اثری با ترکیب 4 مدیوم موسیقی، سینما، نمایش و نقاشی دیجیتال که البته در هر کدام از این چهار مدیوم نیمه تمام میماند و نمیتواند از سطح متوسطی از سانتی مانتالیسم و عوام پسندی بالاتر برود. این توقع بالایی نبود اگر از خطیبی انتظار میداشتیم، برای مخاطبی که از 43 تا 135 هزارتومان برای دیدن و شنیدن این اثر خرج میکند و به سالن میآید، احترام بیشتری قائل باشد!
ساعت شروع اجرا در بلیت 21/30 نوشته بود و مردم از ساعت 9 در صفهای بلند منتظر چک شدن بلیت بودند اما درهای سالن با نیم ساعت تأخیر ساعت 10 رو به مخاطبانی که حوصلهشان سر رفته و کلافه شده بودند، باز شد.
روی سکویی که در انتهای صحنه قرار داشت دو مبل در دو گوشه صحنه با دو آباژور به رنگ بنفش و جلوی صحنه را گروه موسیقی پر میکرد. از سکو هم چند پرده سفید آویزان شده بود که هماهنگ با موسیقی با کیفیتی نه چندان خوب دیده میشد و تا پایان صحنه یکی از این پردهها بالا مانده بود.
ماجرا از جایی آغاز میشود که فرهاد بعد از مرگش در گوشهای دورافتاده از برادر و دوست صمیمیاش کاوه میخواهد که با گروه موسیقیاش سر مزار او بروند و آهنگهایی از فیلمهای سینمایی معروف مثل لئون، فارغالتحصیل… را اجرا کنند. در ابتدای داستان اما با مثلثی عاشقانه رو به رو میشویم داستان رقابت بین کاوه و فرهاد برای به دست آوردن دختری روشنفکر که سینما خوانده.
اشکان خطیبی بعد از اجرای ضعیف اولین ترک با گروه موسیقی حرفهایش متشکل از نیما رمضان، هومن نامداری، بردیا امیری، آرش سعیدی، سروش عدل و اشکان آبرون روی صحنه می آید تا اثری از «موبی» دیجی و آهنگساز امریکایی را اجرا کند. سوپر گروه موسیقی با کیفیتی قابل قبول کار را اجرا کردند و اشکان خطیبی با همه توان سعی در به دست گرفتن صحنه داشت اما کیفیت پایین در اجرای کارها نقطه ضعف اصلی اجرای خطیبی بود.
شاید اولین سؤالی که مخاطب جدی موسیقی در مواجهه با این اثر از خود میپرسد این است که اشکان خطیبی چطور میتواند آثار یک دوجین از خوانندگان و آهنگسازان معروف و بزرگی مثل دیوید بوئی، استینگ، ریدیوهد، بیجیز، سیموناند گارفهانکل و پورتیسهد را اجرا کند؟ آن هم معروفترین آثار این خوانندگان را.
خطیبی به وضوح در خواندن آهنگهایی که ریتم پایینی داشتند به مشکل میخورد و بارها از ریتم خارج میشد، اما در خواندن آهنگهایی که ریتم تندتری داشتند به کمک جنب و جوش روی صحنه موفقتربه نظر میرسید.
اما سطحی نگری در اینجا تمام نمیشود و دیالوگها بین پوریا رحیمی سام و آناهیتا درگاهی هم چنگی به دل نمی زد و از تیپسازی متداول یک آدم عشق سینما و موسیقی و دختری که تازه از دانشگاه یو سی الای امریکا در رشته سینما فارغالتحصیل شده فراتر نمیرفت. یکی از نقاط خوب اما نقاشیهای دیجیتالی است که روی پرده انتهای صحنه نقش میبست که هم از لحاظ کیفیت و هم محتوا چشم نواز بودند.
روزنامه ایران: می توان به سیاهه ضعفها بازهم افزود اما نمیشود حال خوب گوش کردن به موسیقی زنده را نادیده گرفت، حالی که مردم بارها در طول برنامه پیدا کردند و با تشویق و همخوانی با گروه از خود نشان دادند. یکی دیگر از نقاط جذاب این اجرا، همسرایی سه خواننده زن تارا صلاحی، فاطمه ساربانها و مونا شمس بود که بارها مورد تشویق حاضران در تالار قرار گرفت.