اعتراف به بیش از نیم قرن سیاست خصمانه آمریکا علیه ایران
روزنامه آمریکایی «هافینگتون پست» با زیر سئوال بردن برخی ادعاها و اتهامات مقامات آمریکایی علیه جمهوری اسلامی ایران به بخشی از سیاستهای ضد ایرانی واشنگتن اذعان کرد و نوشت آمریکا در کودتای سال 1953 سیا و انگلیس در ایران و روی کار آمدن شاه و در حمله صدام به ایران تا حمایت همهجانبه از اقدامات سعودیهای مستبد علیه ایران دست دارد.
به گزارش ایسنا، هافینگتون پست همچنین ضمن «دمکراتیک» توصیف کردن انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران به رفتارهای دوگانه واشنگتن در برخورد با عربستان و مصر و نیز به اقدامات عربستان در حمایت از تروریسم و تروریستها اشاره و تصریح کرد که ایرانیها موجب کشته شدن هیچ فردی در حملات در خاک آمریکا نشدهاند اما در مقابل، شهروندان متحدان مهم آمریکا مانند سعودی ها هزاران نفر را در حوادث یازده سپتامبر کشتند.
افراد تندرو درباره ایران، در هر دو حزب سیاسی جمهوریخواه و دموکرات آمریکا وجود دارند. مثلا هیلاری کلینتون سال 2015 در جمع حضار در دانشگاه «دارت ماوث کالج» گفت: «ایران تهدیدی موجودیتی برای اسرائیل است.» کلینتون با وجود اینکه حمایت ضمنی خود را از توافق هستهای که در زمان اوباما قرار بود امضاء شود، یعنی برجام اعلام کرد و افزود:«حتی اگر ما به چنین توافقی دست یابیم، باز هم مشکلات عمدهای خواهیم داشت. ایران مهمترین حامی تروریسم در جهان است.»
با وجود این، زمانی که پای خصومت واقعی با ایران در میان است، باید به سراغ راستگرایان برویم. مثلا سناتور جان مک کین بلافاصله با انتقاد از برجام آن را «توافقی بد» خواند که احتمالا موجب «هسته ای شدن» خاورمیانه میشود. ترامپ نیز زمانی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود و نیز در سمت نامزد منتخب، مکرر خواستار «پاره کردن» برجام شد.
با وجود جنگ لفظی که در خصوص برجام وجود دارد، نشستهای اطلاعاتی و استماع ها در کنگره از آن حکایت دارند که ایران از برجام تبعیت میکند. ژنرال مارتین دمپسی رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش آمریکا که دقیقا فردی صلحطلب نیست اعتقاد دارد این توافق خطر تسلیحاتی شدن قدرت هستهای ایران را کاهش داد. تمام سخنان رئیسجمهور، کارشناسان مختلف، نو محافظه کاران از هر نوعی و تندروهای کنگره مبنی بر خروج از برجام نیز به یک واقعیت آشکار توجه ندارند؛ برجام توافقی چند جانبه است و هیچکدام از شرکای ما (روسیه، آلمان، فرانسه، چین ، انگلیس و آلمان ) از «پاره کردن» این توافق حمایت نمیکنند. تصور کنید آمریکا در آینده به طور یکجانبه توافقی را که ایران از آن تبعیت میکند لغو کند: در اینجا مسئولیت صرفا با واشنگتن خواهد بود. متحدان آمریکا همچنان از این توافق تبعیت می کنند. توجیه واقعی مقامات ایران این خواهد بود که آمریکایی ها «کابویهای» ایجاد کننده بیثباتی هستند.
واقعیت وضعیت فعلی این است: آمریکا با وجود چند دهه تحریم و مهار نظامی ایران، نتوانسته است به شکلی چشمگیر بر سیاستها و موضع ایران در منطقه تأثیر بگذارد. افراد معدودی در آمریکا این جسارت را نشان میدهند که این پرسش مهم را بپرسند؛ چرا باید ادامه بدهیم؟ چرا رویکردی مبتکرانه و جدید در پیش گرفته نمیشود؟چرا روابط به تدریج عادی نمیشود؟
– چهل سال اشتباه، یک حقیقت ناخوشایند وجود دارد که آمریکا باید با آن روبرو شود؛ سیاست آمریکا در قبال ایران با وجود حدود تقریبا چهار دهه تلاش از زمانی که یک فرد مستبد منصوب آمریکا در ایران سال 1979 در آنجا سرنگون شد نتوانسته است به اهداف خود دست یابد. سیاست خارجی دموکراتها و جمهوریخواهان تندرو، بدون شک با چنگ و دندان با این واقعیت مبارزه خواهد کرد ولی انزوای ایران هم مانند تحریم کوبا، مدتی مدید موجب از بین رفتن هرگونه فایدهای شده است که میتوان تصور کرد.
اینکه طرد کردن ایران همچنان مد نظر ماست، نشان دهنده محاسبات سیاسی داخلی یا نگرشی مبتنی بر هراس است و راهبردی منسجم را نشان نمیدهد. با وجود این، رئیسجمهور جدید ما اخیرا به عربستان سفر کرد که کشوری واقعا خودکامه است. این سفر پس از انتخاباتی در ایران صورت گرفت که از همه جهات دموکراتیک بود. ترامپ، ایران را مستبد خواند و تقریبا خواستار تغییر رژیم شد؛ بنابراین، پرسشی که باور کنید یا باور نکنید خوب است پرسیده شود و واقعا در حکم خیانت نیست این است؛ ایران واقعا چه می خواهد؟ ایران خواستار مشروعیت بین المللی، امنیت و میزان منطقی از قدرت ( نه سلطه جهانی) است. به طور خلاصه باید گفت سیاست آمریکا در خاورمیانه، سردرگم، ضد و نقیض، غیر سازنده و خطرناک است.