اصلاحطلبان شجریان سیاسی را میخواهند نه هنری را
همه این سالهای پس از فتنه ۸۸ که محمدرضا شجریان ترجیح داد هنرش اختصاص به قشر خاصی داشته باشد و باقی از آن محروم باشند، بارها گفتیم و نوشتیم که حمایت اصلاحطلبان از او صرفاً مربوط به مواضع سیاسیاش علیه جمهوری اسلامی ایران است و نه به دلیل هنر موسیقیاش و حالا گاف بزرگی که اصلاحطلبان دادند، تأیید حرف چند ساله ماست.
شجریان در موسیقی و آواز استاد کم نظیری است، اما میان این همه استاد چرا اصلاح طلبان او را همیشه پررنگ میکنند؟ چون مواضع سیاسی شجریان میتواند آنان را در راستای اهدافی که دارند، کمک کند. همین نگاه ابزاری به یک استاد موسیقی است که اشتباه فاحش روزهای اخیر اصلاح طلبان را رقم میزند و فاش میکند که به رغم سالها تملق و تحسین شجریان حتی توانایی تشخیص صدای او را هم ندارند.
روزنامه آفتاب یزد روز دوشنبه عکس بزرگی از محمدرضا شجریان را به عنوان عکس یک صفحه اول خود کار کرد با تیتر «طنین صدای خسرو آواز ایران در رسانه ملی» که در آن آمده است: «ایرانای سرای امید، بر بامت سپیده دمید/ بنگر کزین رَهِ پُرخون، خورشیدی خجسته رسید، بیت بخش ابتدایی تصنیفی ساخته شده توسط محمدرضا لطفی است که با صدای استاد محمدرضا شجریان پس از سالها، دیروز از شبکه سوم سیما پخش شد.» این در حالی است که تصنیف پخش شده با صدای محمد معتمدی بود.
اما توضیحات روز بعد سردبیر آفتاب یزد نشان داد که اشتباه آفتاب یزد مختص این روزنامه نبوده و حامیان سیاسی شجریان جمعی در تشخیص صدای او که شاخصه اصلیاش است، دچار اشتباه شدهاند. علیرضا کریمی، سردبیر روزنامه آفتاب یزد در باره علت اشتباه پیش آمده به شفقنا رسانه میگوید: «منبع خبری که بر اساس آن گزارش را نوشتیم سایت خبری عصر ایران بود و همچنان این خبر در کانال تلگرامی این سایت خبری وجود دارد.
البته بی قانون هم روی این خبر طنز نوشت. در حقیقت با توجه به اینکه عصر ایران سایت معتبری است ما به سراغ این مسئله نرفتیم تا ببینیم واقعاً در تلویزیون ایران چه ترانهای پخش شده است و براساس همان خبر، خبرنگار ما هم گزارش را نوشته است.» گفتنی است شجریان با شکایت از صداوسیما پخش آثارش از رسانه ملی، غیراز ربنا و مناجات افشاری را ممنوع کرد.
صداوسیما هم باوجود آنکه برای تولید برخی آثار شجریان هزینه کرده بود و البته نقش اصلی را در شهرت او داشت، از پخش تمامی آثار او خودداری کرد. اصلاح طلبان تلاش کردهاند همواره این اتفاق را تعبیر به ممنوع الصدایی شجریان کنند؛ در حالی که این درخواست خود او بود.