اشتباه محاسباتی آمریکا در حمله نظامی به متحدان ایران/ آیا حمله راکتی به عین الاسد، نگاه بایدن را به منطقه تغییر می دهد؟
در حالی که تصور می شد پاسخ سنگین آمریکا به حمله پایگاه اربیل، حداقل تا مدتی می تواند حملات به نیروهای این کشور را کاهش دهد، دیروز پایگاه عین الاسد هدف حمله راکتی قرار گرفت. اگر چه هنوز مشخص نیست که این حمله از جانب چه گروهی انجام شده است، اما این فعل و انفعال به خوبی نشان می دهد که آمریکا تا تحقق اهداف خود فاصله زیادی دارد.
«بازتاب»؛ آرش صفار– صبح چهارشنبه 13 اسفند، پایگاه عینالاسد آمریکا مورد حمله راکتی قرار گرفت. بنا بر اعلام پنتاگون، در نتیجه شلیک 10 راکت کاتیوشا به این پایگاه یک پیمانکار نظامی بر اثر حمله قلبی جان خود را از دست داده است.
اگر چه جو بایدن گفت که آمریکا در تلاش برای شناسایی عاملان این حمله بوده و پس از آن تصمیم خواهد گرفت و سخنگوی وزارت دفاع نیز تأکید کرده است که «در این مقطع نمیتوانیم حمله را به کسی نسبت دهیم، و هنوز تصویر کاملی از ابعاد خسارات نداریم»؛ اما خبرگزاری رویترز از قول مقامهای آمریکایی که نخواستهاند نامشان فاش شود، اعلام کرده است که این حمله از سوی «شبهنظامیان مورد حمایت ایران» انجام شده است.
این حمله در حالی رخ داد که حدود دو هفته قبل، پایگاه نیروهای آمریکایی در اربیل هدف قرار گفته بود و ایالات متحده در تلافی این اقدام، طی یک عملیات هوایی مواضع دو گروه کتائب حزبالله و کتائب سیدالشهدا را در شرق سوریه مورد حمله قرار داد.
حمله تلافیجویانه آمریکا به نیروهای مقاومت عراق، از سوی تحلیلگران اقدامی در جهت بالا بردن حمله به نیروهای آمریکا در عراق و تقویت بازدارندگی این کشور در برابر گروههای عراقی تفسیر شده است. با این حال حمله اخیر به پایگاه عینالاسد، نشان میدهد که دولت بایدن تا تحقق هدف مورد نظر خود فاصله زیادی دارد.
چنانچه نیروهای آمریکایی به این نتیجه برسند که حمله به پایگاه عینالاسد نیز همچون پایگاه اربیل از سوی گروه مقاومت عراقی انجام شده است، عدم پاسخ مشابه به آن، تنها به معنی ضعف و عقبنشینی آمریکا تفسیر خواهد شد و طبیعتا امنیت نیروهای آمریکایی در عراق را به شدت تضعیف خواهد کرد.
بنابراین احتمالا –در صورتی که مشخص شود که این حمله از سوی گروههای مقاومت انجام شده است- شاهد عملیات تلافیجویانه آمریکا خواهیم بود.
عملیات نیروی هوایی آمریکا علیه مواضع گروههای مقاومت در شرق سوریه نشان داد که واشنگتن در پی پاسخگویی در خاک عراق نیست تا از این طریق از افزایش تنش در این کشور جلوگیری کند و مانع بهرهبرداری ایران و گروههای حامی آن از محیط متشنج شود؛ اینکه آمریکا تا کجا میتواند از پاسخگویی در عراق خودداری کند، مشخص نیست.
نکته حائز اهمیت، اینکه معلوم نیست تقویت امنیت نیروهای آمریکا در عراق از طریق بالا بردن هزینه حمله به این نیروها، تا چه اندازه موفق باشد؛ چرا که منطق بازدارندگی میان دولتها الزاما در مناسبات دولت و بازیگران غیردولتی یکسان نیست.
می توان اینگونه متصور شد که تلاش برای بازداشتن گروههای عراقی از حمله به نیروهای آمریکا، از طریق بالا بردن هزینهها، بیشتر ناشی از این است که آمریکا، این اقدامات را از زاویه روابط خود با ایران –رابطه دولت با دولت- نگاه میکند، اما واقعیت این است که روابط ایران با گروههای متحد خود در سطح منطقه را نمیتوان در چارچوب روابط دولتها با نیروهای نیابتی خود تحلیل کرد. لذا این نگاه که کلیه اقدامات علیه نیروهای آمریکایی الزاما با هماهنگی یا حتی خواست ایران انجام میشود، اشتباهی است که آمریکا به آن دچار است.
در مجموع به نظر میرسد ایالات متحده نیازمند اتخاذ سیاستی کلانتر و پیچیدهتر از چیزی است که بایدن تاکنون مد نظر داشته است. مسئله عراق و امنیت نیروهای آمریکا در آن را نمیتوان صرفا با توسل به عملیات انتقامی حلوفصل کرد.