اسماعیل گرامی مقدم: روحانی حتما باید با مردم صحبت کند
اسماعیل گرامی مقدم با اشاره به اینکه روحانی می تواند با رهبری هماهنگ کرده و با در نظر گرفتن برخی ملاحظات مسائل را مطرح کند، گفت: ما نمی توانیم بگوییم که او همه ملاحظات را نادیده گرفته و منافع ملی را قربانی کند. او باید لابی های خود را با حاکمیت داشته باشد. روحانی می تواند در تعامل با ارکان دیگر نظام به ویژه رهبری بسیاری از مشکلات را به حداقل برساند.
به گزارش نامه نیوز: مشکلات اقتصادی و معیشتی شرایط را برای مردم سخت کرده است. طبیعی است که در چنین موقعیتی مردم در انتظار توضیحات مسئولان هستند. حسن روحانی رئیس جمهور می خواست طی یک گفت و گوی تلویزیونی با ملت سخن بگوید اما همین برنامه نیز در دقیقه نود کنسل شد. این طور که به نظر می رسد برنامه جایگزینی هم در نظر گرفته نشده است. این درحالی است که بخشی از جامعه و بدنه رای روحانی هنوز منتظر است تا حرف های رئیس جمهور منتخب خود را بشوند و بداند که چه عواملی موجب بروز این وضعیت شده است؟ مردم می خواهند و حق دارند که بداند مشکل از کجااست؟ راهکار چیست و چه کسی مسئول سامان دادن به این وضعیت است؟ بخش تلخ تر ماجرا اما این است که بخشی از جامعه مرحله انتظار را گذرانده و به یاس رسیده است.از همین رو است که تحلیل گران و کارشناسان مسائل سیاسی به روحانی به عنوان شخص اول اجرایی کشور توصیه می کنند که هرچه سریعتر دیالوگ با مردم را برقرار کنند. برخی از سیاسیون همچون مسیح مهاجری سوال از رئیس جمهور و احضار روحانی به مجلس را فرصت مناسبی برای بیان ناگفته ها می دانند اما برخی دیگر اصرار دارند که نباید انجام این مهم را یک ماه به تاخیر انداخت. اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی یکی از این افراد است و تاکید می کند که قبل از زمان بررسی سوال از رئیس جمهور باید با مردم گفت و گو کرد و اعتماد مردم را جلب کرد. گرامی مقدم در گفت و گو با «نامه نیوز» ریشه تعلل روحانی در گفت و گو با مردم را ملاحظات او برای بیان پاره ای از مسائل می داند اما معتقد است که او می تواند با هماهنگی رهبری و ضمن لابی با اجزای دیگر حاکمیت به بیان واقعیت های بپردازد.
*کنش مناسب رئیس جمهور در شرایط فعلی کشور چیست؟
آقای روحانی حتما باید با مردم صحبت کنند. سوال مجلس از رئیس جمهور فرصتی برای گفت و گوی آقای روحانی با مردم است اما به نظر من نباید به همین فرصت اکتفا کرد و بهتر است که رئیس جمهور در یک ماه باقی مانده تا زمان حضورشان در مجلس نیز با مردم سخن بگویند.
*وقتی از ضرورت گفت و گو با مردم صحبت می کنید ، این سوال مطرح می شود که باید به مردم چه گفت؟
لازم است که واقعیت ها، سنگ اندازی ها و هر آنچه که باعث به وجود آمدن چنین شرایطی شده است را به درستی برای مردم توضیح دهند تا افکار عمومی نسبت به همه مسائل آگاه شوند. تنها از این طریقه است که دولت می تواند تاحدودی فشارهای موجود که اغلب از سوی دلواپسان و رقبای دولت وارد می شود را ، کاهش داد.
*اما در برخی گفت و گوهای قبلی این نقد وجود داشت که بیشتر زمان به کلی گویی می گذرد .
اگر بنا باشد که صحبت کنند و صرفا کلیات را گفته، لاپوشانی کنند و مشکلات را زیر فرش بزنند طبیعی است که صحبت نکنند، بهتر است. لازم است که در جهت آگاهی رسانی به مردم واقعیت را در چارچوب قانون و با هماهنگی کامل با دولت خود و نهادهای فراتر از دولت بیان کنند. به نظر من از این طریق میتوان بخش هایی از افکار عمومی را نسبت به آنچه در کشور می گذرد مطلع و قانع کرد.
*فکر می کنید که چرا دولت در این زمینه تعلل می کند؟
من فکر می کنم که آقای روحانی در برخی از حوزه ها ملاحظاتی را داند. دلیلش نیز این است که می خواهد کلیت نظام نسبت به آنچه پیش آمده، سیاست واحدی داشته باشد. همین ملاحظات اجازه نمی دهد که او بخشی از واقعیت های را مطرح کند. مثلا شاهدیم که برخی از نهادهای نظامی به وضوح در حوزه سیاست خارجی وارد شده و اظهار نظر می کنند. این اظهار نظرها موجب کندی حرکت آقای روحانی در حل و فصل مشکلات خواهد شد. اینکه اصلا اجازه نمی دهند در مورد مذاکره با آمریکا تحلیل جامعی ارائه شود، موافقان و مخالفان سخن بگویند و نظام کشور یک تصمیم درست در مورد مذاکره بگیرد مثال خوبی است و نشان می دهد که چه مسائلی مانع از بیان واقعیات از سوی رئیس جمهور می شود. به همین دلیل است که گفت و گو با مردم مدام به تعویق می افتد.
*آیا این ملاحظات در کوتاه مدت تغییر می کند یا رفع می شود؟
این بستگی به شرایط دارد. الان مهم ترین مساله ما تحریم های آمریکا است. اگر تحریم ها و خروج آمریکا از برجام نبود که ما مشکلی نداشتیم. این جو روانی ناشی از این است که تا چهار، پنج ماه دیگر نمی توانیم نفت خود را بفروشیم یا از دوشنبه تمامی صادرات ما در حوزه فلزات – آهن، طلا، روی، نقره، آلومینیوم و …- متوقف خواهد شد. این وضعیت به معنای آن است که درآمدهای ما قطع می شود. عقل سلیم می گوید که در این وضعیت حتما باید مذاکره کرد زیرا حداقل دستاورد این مذاکره به تعویق انداختن برخی از تحریم ها است. مساله این است که ما حتی برای زمان خریدن هم تلاش نمی کنیم. حتی برخی اساسا به ضرورت زمان خریدن معتقد نیستند و می گویند که باید ایستاد و تنگه هرمز را بست. من نمی دانم. شاید این سیاست نیز جواب دهد اما انتخاب سیاست درست مستلزم آن است که فضای سیاسی کشور باز باشد و همه تحلیل گران بتوانند به گفت و گو نشسته و تعیین کنند که منافع ملی در گرو مذاکره است یا عدم مذاکره. اگر جامعه اقناع شد که منافع ملی در عدم مذاکره است که همه در همان راستا تلاش می کنند. اگر هم مشخص شد که منافع ملی ایجاب می کند که مذاکره کنیم باید به دنبال راهی برای آن بود. اکنون برخی به نحوی صحبت می کنند که انگار مذاکره کردن یعنی وادادن و عقب نشینی کردن، درحالی که مذاکرات ما در برجام نشان داد که نه تنها عقب نشینی نکردیم بلکه همه مواضع خود را در حوزه هسته ای تحمیل کردیم. سند آن نیز نارضایتی آمریکایی ها و اسرائیلی ها از برجام است. بنابراین روحانی باید در این راستا قدم بردارد که جامعه را نسبت به آنچه می گذرد، آگاه کند.
*در فضایی که به قول شما حتی اجازه گفت و گو در مورد مذاکره داده نمی شود، روحانی امکان طرح موانع و مشکلات دولت آن هم به صورت بدون ملاحظه را دارد؟ به فرض اینکه چنین کند و همه مسائل را با مردم در میان گذارد، باز هم می تواند رئیس جمهور باشد و به کار خود ادامه دهد؟
چرا نتواند؟ به هر حال او رئیس جمهور است و باید حافظ منافع ملی و قانون نباشد. هیچ مشکلی نیست. ایشان می تواند با رهبری هماهنگ کرده و با در نظر گرفتن برخی ملاحظات مسائل را مطرح کند. ما نمی توانیم بگوییم که او همه ملاحظات را نادیده گرفته و منافع ملی را قربانی کند. او باید در جهت منافع ملی کشور و نظام حرکت کرده و با مردم صحبت کند. ضمنا باید لابی های خود را با حاکمیت داشته باشد. معتقد نیستم که نباید با ارکان دیگر تعامل کرد. روحانی می تواند در تعامل با ارکان دیگر نظام به ویژه رهبری بسیاری از مشکلات را به حداقل برساند.
*پیامد ادامه رویه فعلی و عدم گفت و گو با مردم چه خواهد بود؟
پیامد آن روشن است. پیامد این سکوت این نیست که دولت خسارت ببیند. کل حاکمیت خسارت خواهد دید. نارضایتی در جامعه وجود دارد و هفته گذشته نیز شاهد اعتراضاتی بودیم. نکته اینجا است که همه این نارضایتی به دولت و آقای روحانی مربوط نمی شود. مردم می دانند ریشه مشکلات کجا است. ادامه روند نارضایتی برای کل حاکمیت هزینه سنگینی خواهد داشت. این همه نیروی نظامی در خیابان ها، شرایط امنیتی و آماده باش ها همه خسارت بار است. بنابراین این طور نیست که اگر روحانی سخن نگوید و افکار عمومی را قانع و در جهت سیاست های کلی کشور همراه نکند، صرفا دولت آسیب ببیند یا یک رئیس جمهور جا به جا می شود. خیر، به این جا ختم نمی شود و قطعا بسیاری از ارکان نظام آسیب می بینند. بنابراین رئیس قوه مجریه باید با آگاهی از اینکه تبعات آینده عدم توجیه افکار عمومی صرفا به خودش بر نمی گردد، با تعامل با دیگر دستگاه های نظام بسیاری از مسیرهای حل و فصل مشکلات مردم که فعلا مسدود شده است را بازگشایی کند.
*شما از ضرورت گفت و گو و اقناع افکار عمومی می گویید اما برخی از تحلیل گران امید چندانی به این راهکار ندارند. مثلا آقای مرعشی گفته اند همان بهتر که مسئولان کمتر سخن بگویند زیرا جامعه به اظهارات آنان اعتماد ندارد. در فضای بی اعتمادی چطور می توان به موثر واقع شدن گفت و گو دلخوش بود؟
به صلاح کشور نیست که بگوییم چون مردم اعتماد ندارد باید ارتباط خود را با مردم را قطع کنیم. ما با سخن گفتن با مردم باید اعتمادسازی کنیم زیرا تنها راه برای این کار دیالوگ صادقانه با مردم است. اگر دیالوگ با مردم غیرصادقانه باشد حتما اعتماد جامعه روز به روز تضعیف خواهد شد. اعتماد عمومی زمانی تقویت می شود که با مردم صادقانه سخن بگوییم و همه مسائلی که سبب بروز این شرایط بوده است را بازگو کنیم. روشن است که مشکلات روی زمین مانده باشد و ما هم خیلی از مسائل را نگوییم حتما اعتماد مردم ضعیف می شود. به نظر من مراد آقای مرعشی نیز این بوده که اگر حرف زدن و عملکرد ما مثل گذشته باشد، به اعتماد مردم ضربه می خورد و بهتر است صحبتی نشود.