استعفای روحانی و مسئولیت مقابل مردم
تصویری که این روزها رادیکالها میکوشند از روحانی ترسیم کنند، فارغ از نقاط ضعف دولت و اشکالات عملکردهای این روزهای روحانی، صرفا یک جریانسازی سیاسی غیراخلاقی بهمنظور بهرهبرداری انتخاباتی است نه برای حل مشکلات مردم و کشور. صد البته ایرادهایی به دولت دوازدهم وارد است.
صادق زیباکلام در نوشت:
اصلاحطلبان به چند دلیل نباید تسلیم امواج بهراه افتاده مبنی بر تقاضای استعفای روحانی شوند. نخستین دلیل آن است که این امواج را جریان خاص شناختهشده اصولگرایان رادیکال بهعنوان استراتژی انتخاباتی به راه انداختهاند.
تلاش آنان القای این نکته است که همه مشکلات کشور از اقتصادی تا سیاسی و فرهنگی، مشکلات سیاست خارجی، تحریمهای یکجانبه آمریکا، بلاتکلیفی برجام تا برسیم به بیکاری، گرانی، افزایش قیمت بنزین و تبعات بعد از آن، جملگی ریشه در سیاستها و عملکرد دولت روحانی دارد.
اگر ایشان نمیبود، هیچکدام این مشکلات هم پیش نمیآمد و فرضا هم اگر ایجاد میشد، قابل حلوفصل بود. آنان معتقدند دولت روحانی از یک سو باعث بهوجودآمدن تمامی آنها بوده و از سوی دیگر هم در جهت حل این مشکلات نتوانسته گامی بردارد و سایر نهادهای متعدد که قدرت و بودجه دارند، هیچ نقشی در بهوجودآمدن این مشکلات نداشتهاند و تداوم آن به آنها مربوط میشود.
از دید رادیکالها، صدر و ذیل همه نابسامانیها و گرفتاریها خلاصه میشود در سوءمدیریت دولت روحانی. حاجت به گفتن نیست، تصویری که این روزها رادیکالها میکوشند از روحانی ترسیم کنند، فارغ از نقاط ضعف دولت و اشکالات عملکردهای این روزهای روحانی، صرفا یک جریانسازی سیاسی غیراخلاقی بهمنظور بهرهبرداری انتخاباتی است نه برای حل مشکلات مردم و کشور. صد البته ایرادهایی به دولت دوازدهم وارد است.
از نحوه اجرای افزایش نرخ بنزین تا حذفنکردن یارانه ثروتمندان، بحث استفاده از مدیران خلاق، زنان، نیروهای توانمند اقوام و…، اما اینکه صدا و سیما و برخی تریبونهای هفتگی بهعلاوه یک جریان سیاسی رادیکال، تلاش میکنند اینگونه القا کنند که همه گرفتاریها بهواسطه عملکرد روحانی است هم غیراخلاقی است هم نادرست و هم فریب افکار عمومی.
برخی اصلاحطلبان هم بهواسطه انگیزههای دیگری، همجهت با این جریان شده و خواهان استعفای روحانی شدهاند. صد البته که انگیزه آنان با رادیکالها ۱۸۰ درجه متفاوت است. آنها به دو دلیل، موضوع استعفای روحانی را در هفتههای اخیر مطرح کردهاند؛ نخست آنکه میخواهند با کناررفتن او معلوم شود چقدر از بحران فعلی متوجه عملکرد روحانی است و چقدر دیگران سهم دارند.
دوم اینکه معتقدند یک بار برای همیشه باید روشن شود رئیس قوه مجریه چقدر اختیار دارد و به اندازه اختیارات از او انتظار وجود داشته باشد نه اینکه بسیاری سیاستهای دیگر در سایر نهادها اتخاذ شود، اما پاسخگوی آن باید قوه مجریه باشد.
صرفنظر از اینکه چقدر با اصلاحطلبانی که خواهان استعفای روحانی هستند، موافقت داشته باشیم، واقعیت تلخ آن است که اصلاحطلبان و گروههای حامی حسن روحانی در دو انتخابات ریاستجمهوری گذشته، در برابر مردم در قبال انتخاب روحانی مسئولیت دارند.
فراموش نکنیم کسر قابل توجهی از ۲۴ میلیونی که به روحانی رأی دادند، به تشویق و ترغیب اصلاحطلبان بود. شاید اگر اصرار و حمایت اصلاحطلبان از روحانی نبود، ایشان در انتخابات ۹۶، ثلث آن رأیها را نیز کسب نمیکرد؛ بنابراین ازآنجاکه در برابر انتخاب او نزد مردم مسئولیت وجود دارد، باید پای بد و خوب و بهشت و دوزخ او هم ایستاد.
اگر روحانی توانسته بود موفق شود، اصلاحطلبان در آن شریک و سهیم بودند، اما امروز فارغ از اینکه چقدر تقصیر با اوست، باید پای عملکرد دولتش بایستیم؛ بنابراین بهجای همسوشدن با جریانهای رادیکال، باید اولا از روحانی و اعضای دولت بخواهیم واقعیتهای کشور را تاآنجاکه آسیب به امنیت ملی نیست، با مردم در میان بگذارند.
به گزارش شرق،ثانیا در بخشهایی که معتقدیم او نقص داشته، با صدای بلند از وی و دولتش انتقاد کنیم و خواستار توجه به راهحلهای کارشناسی برای حل معضلات شویم. بههرحال شرایط دشواری برای کشور پیش آمده و ما که با تفکرات جریانات تخریبگر آشنا هستیم و میدانیم با کناررفتن روحانی و قدرتگرفتن جریانات رادیکال، در حقیقت وضعیت نهتنها بهبود پیدا نمیکند، بلکه فضا را به سمت وخیمترشدن سوق میدهد، باید بر تغییر و اصلاح روندهای نادرست دولت و تدبیر برای حل مشکلات کشور و مردم اصرار کنیم.